جستجو در سایت

    6/10امتیاز سلام سینما
    1380سال ساخت
    جنایی

    ایستگاه متروک

    مهتاب و محمود که سال ها از ازدواجشان می گذرد، هنوز صاحب فرزند نشده اند. آنها سفری را به قصد زیارت به سوی مشهد آغاز می کنند. محمود هنگام رانندگی راه اصلی را گم می کند و برای پرهیز از برخورد با یک آهواز مسیر منحرف می شود و اتومبیلش خراب می شود. او در جست و جوی تعمیرکار به روستایی در بیابان می رسد که ساکنان آن کودکان و زن ها هستند. فیض الله، معلم روستا، تنها مرد روستاست و به محمود می گوید می تواند اتومبیل اش را تعمیر کند. مهتاب ابتدا از وضع بد اهالی روستا دچار بهت و حیرت می شود، اما کم کم با بچه ها و ساکنان صمیمی می شود. زندگی در آن روستا شکل کسل کننده ای دارد و همه پی کارهای خود هستند. وقتی محمود و فیض الله به شهر رفته اند، مهتاب در روستا به بچه ها درس می دهد و آدم هایی را که وارد روستا می شوند می بینند. زن های روستا که با مهتاب صمیمی شده اند به او می گویند چهره اش مانند زن های باردار است. مهتاب می گوید در سه نوبت بارداری هیچ کدام از بچه هایش سالم به دنیا نیامده اند. پس از پایان درس، بچه ها به بهانه پیدا کردن یکی از دوستانشان که علاقه زیادی به قطار دارد، مهتاب را وامی دارند تا با آنها به دیدن ایستگاه قطار بیاید. بچه ها پس از دیدن قطار به ایستگاه متروکی در همان نزدیکی می روند و مشغول بازی می شوند. مهتاب که ناگهان خود را تنها می بیند، به جست و جوی بچه ها روانه ایستگاه می شود و پس از کمی قدم زدن در یکی از واگن های مخروبه می نشیند و به آرامش می رسد. مهتاب و بچه ها پس از گردش به روستا بازمی گردند و فیض الله و محمود هم که اتومبیل را تعمیر کرده اند به روستا می رسند. محمود از فیض الله و بچه ها عکس یادگاری می گیرد و به رغم دلبستگی که میان مهتاب و بچه ها به وجود آمده روستا را ترک می کند.

    گالری تصاویر

    عوامل

    دستیار کارگردانهادی مقدم دوست
    مدیر روابط عمومیفرامرز روشنایی
    تهیه کنندهحسین زندباف
    تهیه کنندهعلیرضا رئیسیان
    مدیر تولیدمحمدصادق آذین
    مدیر تولیدپیمان جعفری
    مدیر فیلمبرداریمحمد آلادپوش
    طراح صحنه و لباسمحسن شاه ابراهیمی
    دستیار طراح صحنهامیرخشایار قاسمی
    صدابردارپرویز آبنار
    دستیار صدابردارفرزام منطقی
    طراح چهره پردازیمهرداد میرکیانی

    اخبار