
4.5/10امتیاز سلام سینما
1343سال ساخت
cinemaایرانی
مسیر رودخانه
محمود در خانه ی محقر خود با جنازه ای روبرو می شود. او جنازه را به جنگل می برد تا به طناب دار بیاویزد، اما مردی به نام جبار سرمی رسد و محمود را با تهدید به مزرعه ای می برد و او را فرهاد، پسر گمشده ی صاحب مزرعه، معرفی می کند. محمود که به ناهید دختر ارباب، علاقمند شده واقعیت را فاش می کند، و ناهید با این تصور که محمود قصد فریب پدرش را دارد او را از خود می راند. محمود در روزنامه می خواند که پلیس جنازه ای را در جنگل پیدا کرده که پیش از این از غسال خانه دزدیده شده است. محمود همکاریش را با جبار به هم می زند، اما جبار او را به املاک سهراب خان می برد و فرهاد را به او نشان می دهد. سهراب محمود را در اتاقکی حبس می کند. فرهاد محمود را نجات می دهد و محمود فرهاد را نزد پدر واقعی اش می برد، و با ناهید ازدواج می کند.