![](/api/filedb/73d901fa.jpeg?w=280&q=75)
6/10امتیاز سلام سینما
1376سال ساخت
cinemaایرانی
شاهرگ
در سال های پیش از انقلاب، تعدادی از قاچاقچیان دستگیر می شوند و مواد مخدر به دست آمده به جای سوزانده شدن در زیر خاک جاسازی می شود. نقشه محل دفن مواد مخدر در چهار قسمت بین تیمسار عضدی و سه تن دیگر از دست اندرکاران رژیم تقسیم می شود، تا هیچ یک از آن ها به تنهایی نتواند به مواد مخدر دسترسی پیدا کند. تیمسار عضدی که پس از انقلاب از کشور گریخته، برای یافتن سه تکه کامل کننده نقشه وارد کشور می شود و یک قاچاقچی بین المللی اسلحه را نیز با خود می آورد تا در ازای تحویل مواد مخدر از او اسلحه بگیرد. به دستور تیمسار، دستیارش گرگین دو نفراز صاحبان نقشه را می کشد. برای یافتن صاحب تکه آخر نقشه که یک عتیقه فروش است منصور جوان بی کاری که از طریق یک معتاد به باند تیمسار عضدی معرفی شده، استخدام می شود. منصور قبلاً شاگرد مرد عتیقه فروش بوده و به اتهام سرقت از صندوق مغازه به زندان رفته، اما با وساطت سرگرد فرزین آزاد شده تا از این پس زندگی آرامی را در پیش گیرد. او به مغازه عتیقه فروش می رود؛ ولی نه تنها نقشه را نمی یابد، بلکه با جسد عتیقه فروش نیز رو به رو می شود. او عروسکی را که حاوی نقشه است، ندانسته برمی دارد و برای دختر خردسالش به خانه می برد. سرگرد فرزین که به خانه منصور آمده، نقشه را داخل عروسک پیدا می کند. اما از آن جا که افراد تیمسار عضدی همسر و فرزند منصور را گروگان گرفته اند، کاری از او برنمی آید. منصور به خانه تیمسار عضدی می رود و خودش هم در آن جا گرفتار می شود. به دستور سرگرد فرزین ـ که می خواهد تا پیدا کردن مواد مخدر صبر کند و برای دستگیری قاچاقیان اقدامی نکند ـ منصور تکه کامل کننده نقشه را به تیمسار عضدی می دهد و برای جلب اعتماد او، با فشنگ مشقی به سرگرد فرزین شلیک می کند. تیمسار با افرادش به همراه منصور برای بیرون آوردن مواد مخدر و مبادله آن با اسلحه به محل اختفای مواد مخدر می روند. در حین مبادله، گرگین که از خیانت منصور آگاه شده، ابتدا تیمسار عضدی را مجروح می کند؛ اما هنگام شلیک به منصور توسط سرگرد فرزین هدف قرار می گیرد. دیگر افراد نیروی انتظامی نیز سر می رسند و ماجرا با دستگیری قاچاقچیان به پایان می رسد.