قصه زندگی

در سال 1348، دو برادر (خیری و جعفر) که اولی کرمند ساده اداره پست و دومی از کارکنان راه آهن است، با فروش اسباب و اثاثیه، خانه ای می خرند. چندی بعد میان آنها دیواری از اختلاف کشیده می شود. در آستانه ی انقلاب، احمد پسرخیری که با تأثیرپذیری از معلمش به یک انقلابی تبدیل شده، در روزنامه ای مشغول به کار می شود، و به دلیل فعالیت سیاسی به زندان می افتد. و از طریق مأمور زندان موفق به ارتباط با پدرش می شود و مشکلات امنیتی گروه خود را از آن طریق رفع می کند. با آزادی احمد از زندان بار دیگر دیوار حیاط میان خانواده پدر و عمویش از بین می رود. با شروع جنگ، احمد داوطلبانه به جبهه می رود و پس از بازگشت، ازدواج می کند.