
9/10امتیاز سلام سینما
1379سال ساخت
cinemaایرانی
آوازخوان
خانم جوانی که خود را کتی معینی، خبرنگار شبکه ی تلویزیونی ZDF آلمان معرفی می کند، در حین برگزاری جشن خرما در ارگ جدید بم به تماشای کنسرت میلاد، پسر دوازده ساله ای که خواننده ی آهنگ های اصیل ایرانی است می رود. او در پایان کنسرت از میلاد دعوت می کند برای مصاحبه به هتل محل اقامت او بیاید. در هتل، خانم معینی با میلاد درباره ی زندگی خانوادگی اش صحبت می کند. میلاد به او می گوید که مادرش سال ها پیش مرده و پدرش که مهندس است، مدیریت تولید یک کارخانه ی اتومبیل سازی را در کرمان بر عهده دارد. خانم معینی به میلاد و سرپرست گروه ارکستر ـ آقای میاندهی ـ می گوید که مایل است میلاد را همراه با گروه برای اجرای موسیقی اصیل ایرانی به آلمان ببرد. او همچنین پیشنهاد می کند میلاد خود را برای تحصیل موسیقی در یکی از مدارس موسیقی وین آماده کند. سرپرست گروه این کار را موکول به اجازه ی پدر میلاد می کند. در حالی که خانم معینی مشتاقانه در همه ی کنسرت های میلاد حضور دارد، حبیب ـ یکی از دوستان میاندهی که مدیریت برگزاری کنسرت ها را دارد ـ به او پیشنهاد ازدواج می دهد، اما او جدی نمی گیرد. درهمان روزی که خانم معینی قرار است در تدارک سفر به آلمان، به همراه میلاد به تهران برود، پدر میلاد سر می رسد و به زودی میلاد درمی یابد که خانم معینی در واقع مادر اوست که پدرش سال ها قبل، زمانی که میلاد بسیار کوچک بوده، از او جدا شده بود. پدر به میلاد می گوید که مادرش منتظر اوست.