دلاور دوران

مرد جوانی عاشق دختر ارباب خود شده و به کمک او در کارخانه ی مردی ثروتمند مشغول به کار می شود. پسرعموی دختر به روابط دختر و مرد جوان حسادت می کند، دختر سرانجام رضایت پدرش را برای ازدواج با محبوبش می گیرد. اما در شب عروسی، پسرعمو، دختر را می دزدد و پسر جوان با کمک پلیس او را گرفتار و سرانجام با دختر محبوبش ازدواج می کند.