امیر (ناصر ملک مطیعی) پس از شش سال حبس و تبعید آزاد می شود و سراغ خواننده ای به نام مینا (ژاله کریمی) می رود که از او فرزندی به نام مهرداد دارد. امیر با مینا ازدواج می کند و برای پیداکردن کار تلاش می کند. برادرش جمشید (علی زندی) دو تن از افرادش را می گمارد تا با اتومبیلی شبیه اتومبیل امیر و اسلحه های شبیه سلاحی که امیر شش سال پیش با آن مرتکب قتل شده فرزند جواهر فروشی را به قتل برسانند و جواهرها را بربایند. در این اثنا جمشید برادرش را به همکاری دعوت می کند، اما او نمی پذیرد. کارآگاهی به نام کیوان (هایک هوسپیان)، که به امیر بدگمان شده، نمی تواند اتهام او را ثابت کند. امیر به دلیل سوء سابقه از کار اخراج می شود و درخواست کمک او از کیوان بی نتیجه می ماند. همسرش از نو به کار در کافه رو می آورد؛ اما امیر او را به خانه باز می گرداند و همکاری با برادرش را می پذیرد. کیوان فاش می کند که برادرش جمشید و همکارش چنگیز (شهروز رامتین) توطئه ای را تدارک دیده بودند تا پلیس را به او بدگمان کنند. امیر و جمشید پس از سرقت از کارخانه ای چنگیز و همدست دیگرشان را رها می کنند و می گریزند. چنگیز به تلافی مهرداد را گروگان می گیرد و جمشید را به قتل می رساند. امیر از کیوان کمک می خواهد. او پول های مسروقه را به چنگیز تحویل می دهد و فرزندش را‌ آزاد می کند. چنگیز همدستش را می کشد و در درگیری با امیر زخمی و به دست پلیس کشته می شود. امیر نیز روانه زندان می شود.