![](/api/filedb/c13b9e40.jpeg?w=280&q=75)
5.5/10امتیاز سلام سینما
1345سال ساخت
cinemaایرانی
فیل و فنجان
شعبان از شیراز برای کار به تهران می رود، و در استودیو فیلمبرداری با فرشته آشنا می شود. نصرت، که کارگردان استودیو است، فرشته را به دلیل اجتناب از برهنگی در صحنه های فیلم جواب می کند شعبان و فرشته با هم همراه می شوند. فرشته در کاباره ای آواز می خواند و سفارش می کند که شعبان را به عنوان گارسون استخدام کنند. دست و پا چلفتی بودن شعبان موجب می شود که همان شب آن دو را اخراج کنند در مرافه ای که در کاباره پیش می آید یکی از مشتری ها به نام فرامرز به کمک آن دو می رود، و از آن پس آن ها را تحت حمایت خود می گیرد. مادر فرامرز با معاشرت پسرش با فرشته مخالفت و او را طرد می کند. آن سه یک گروه شادمانی تشکیل می دهند، و مدتی بعد فرشته پدرش را می یابد و با نشانه ای که او از همسرش می دهد مادرش را می یابد، و چندی بعد با متنبه شدن مادر فرامرز، فرشته و فرامرز پای سفره عقد می نشیند.