گاو مشحسن و دیوید فینچر در کاخ جشنواره فجر رویت شدند!
اولین فیلم سایکودرام جشنواره چهل و سوم در چهارمین روز از این رویداد به نمایش درآمد. چشم بادومی ساخته ابراهیم امینی از دل یک شیفتگی جنونآمیز مسیری دراماتیک خلق میکند. در این یادداشت به مسیری که فیلمساز رفته و نسبت آن با گاو مهرجویی خواهیم پرداخت. اگر بخواهیم صادق باشیم، خیلی هم با سوژه کیپاپ کاری نداریم. چرا که مسئله اصلی این فیلم منطق سمعی و بصری آن است. کاری که کارگردان با همراهی تدوینگر کار میکند قدمی رو به جلو در زمینه ساخت اتمسفر است.
جدال درونی شخصیت اصلی این فیلم مائده با خودش و حرکت او در پلات قصه ما را یاد دو فیلم میاندازد. یک «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی است. کاراکتر اصلی فیلم «چشم بادومی» شبیه به مش حسن هویت خود را فراموش میکند. او تبدیل به یک شخص دیگر میشود. فیلمساز هم این تلقب را به مخاطب میرساند. با کات زدن نمای دخترک به یک گاو. دخترک نیز مثل مش حسن زندگیاش را نابود میکند.
او از جامعه پیرامونش فاصله میگیرد و جهانی انتزاعی برای خودش میسازد. اما کاخ جشنواره پذیرای یک میهمان دیگر نیز بود. برد پیتِ «باشگاه مشتزنی» در فیلم «چشم بادومی» مانی نام داشت. شخصیتی خیالی که کاراکتر اصلی را به این طرف و آن طرف میکشاند. کنش و واکنشهای مانی بر اساس ذهنیات دخترک است. او زائده تخیل مائده است.
البته فیلمساز راه خودش را رفته و ما کاری با آن نداریم. به هر روی گفتن از مهمانهای غایب روز چهارم جشنواره آن هم چنین نامهایی، خالی از لطف نبوده و نیست!