جستجو در سایت

1395/07/14 00:00

تو ای پری کجایی؟(به بهانۀ پخش در سینمای خانگی)

تو ای پری کجایی؟(به بهانۀ پخش در سینمای خانگی)

قصه فیلم کفش هایم کو؟ نوزدهمین فیلم کیومرث پور احمد تداعی کنندۀ شب یلداست، با این تفاوت که در این فیلم خرده روایت ها سبب شده اند کفش هایم کو فیلمی جامع و کامل تری نسبت به شب یلدا باشد. شباهت های کفش هایم کو؟ با شب یلدا در این است که حامد  (محمدرضافروتن) عاشق و فریب خورده ی آن فیلم تبدیل شده است به حبیب کاوه که بدلیل ترک وطن کردن همسرش و دختر کوچکش دچار افسردگی و آلزایمر شده، پوراحمد چه خواسته و چه ناخواسته با تاثیر از آن فیلمنامه کفش هایم کو؟ را خلق کرده است ، چرا که فیلمساز ما حالا در دهه نود خواسته است بگوید پریناز همسر حبیب(که شاید مهناز شب یلدا باشد) هیچ گاه به او خیانت نکرده است بلکه وارد مخمصه شده که نتوانسته خبری به حبیب بدهد یا او را از ایران خارج کند. دقیقا پایه و اساس فیلم شب یلدا همین موضوع را روایت می کند، از سوی دیگر اِلمان هایی که در فیلم مشاهده می شود مثل خواندن اشعار ویگن و یا ضبط کردن صدای حبیب روی نوار کاست برای دختر کوچکش و نواختن سه تار حبیب یادآور حامد شب یلدا می شود، البته هوشمندی کارگردان در به کار گیری این اِلمان ها حساب شده بوده چرا که اگر مخاطب هم  فیلم شب یلدا، که مهم ترین فیلم کیومرث پور احمد به حساب می آید را ندیده باشد، بازهم می تواند با این فیلم همذات پنداری کند؛ زیرا که اگر موضوع کلی این فیلم بی ارتباط با شب یلدا و گذر زمان و اتفاقاتی که بر سر مرد قصه آمده است را اتفاقی و بی ربط با آن فیلم  بدانیم، باز هم کفش هایم کو؟ توانسته است قصه یی تعریف کند که اگر شاخه و برگ های اضافی مثل آن خانم خدمتکار(شقایق فراهانی) و موضوع های خانوادگی دارد اما با استفاده از خط روایی منسجم و بازی های یک سطح و بالا تر از حد استاندارد مخاطب را با فیلم همراه کند، مهم ترین عامل این همراهی قبل از قصه و روایت، بازی رضا کیانیان است که در اکثر سکانس ها تبدیل به یک پدیده می شود، پدیده یی که مثالش در سینمای ایران پیدا نمی شود و در تک تک سکانس ها رضاکیانیان در نقش یک شخصیت آلزایمری طوری ظاهر می شود که حیرت برانگیز است. در حین دیدن سکانس های  بازی رضاکیانیان میشود به این فکر کرد، زمانی که پوراحمد کات می دهد کیانیان چگونه از نقشش خارج می شود چرا که این فیلم مدیون بازی کیانیان است و حبیب کاوه باعث شکل گیری قصه می شود.  کفش هایم کو؟ قبل از تحلیل فیلم و هنرهای نمایشی اش، این فیلم باید تحلیل بازیگری شود، این فیلم جز معدود فیلم هایی است که بازیگر بیش از اندازۀ قابلیت هایش ایفای نقش می کند چرا که کیانیان چندین کتاب دربارۀ علم بازیگری نوشته است و در این فیلم توانسته با علم بازیگری به دور اغراق و تملق در بازیگری نقشی را ایفا کند که انتظارات فیلمساز و مخاطب برآورده شده است.

در این میان پوراحمد با خرده روایت های حساب شده توانسته است در رشد و گسترده شدن شخصیت حبیب تاثیر بسزایی داشته باشد، تاثیری که از مولفه های فیلمساز نشات می گیرد و آن هم تنهایی و انتظار است ، دو عنصر تنهایی و انتظار در مکان های محدود و کلنجار های شخصیت  اصلی پور احمد جز ساختارسینمایی وی به حساب می آید در این فیلم هم با آغاز درخشانش و تنهایی اش همانند فیلم شب یلدا مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد و همین حس دلسوزی و ترحم نسبت به تنهایی حبیب کاوه تا انتهای فیلم حتی تا جایی که پریناز کنارش است و دیالوگ تبلیغی می گوید تنهایی حبیب حس می شود، در این میان حبیب با اینکه به دخترش بهار و همسرش پریناز بعد از سال ها رسیده است هنوز هم تنهاست و انتظار می کشد و هیچ کس هم نمی تواند مرحم زخم ها و انتظار و تنهایی حبیب باشد.

کفش هایم کو ؟ شخصیت ها را به درستی معرفی می کند و هیچ کم و کاستی در شناخت آدم های فیلم دیده نمی شود، فیلمبرداری ، تدوین ، موسیقی ، دیده نمی شوند و این حسن فیلم به حساب می آید چرا که کفش هایم کو؟ با وجود لوکیشن محدودش آنقدر مخاطب را به دیدن بازی های خوب دعوت می کند که فیلم برای تماشاگر کسالت آور و تکراری نمی شود ،  رضاکیانیان که میتوانست سیمرغ بهترین بازیگر مرد سی و چهارمین جشنواره فجر برای خود کند تا بازی مینا وحید که در مقابل رضاکیانیان به عنوان دخترش توانست حس دلسوزانه یی را برای مخاطب بر جای بگذارد از نکات مهم این فیلم به حساب می آید .

پوراحمد بدون آن که بخواهد تعلیق های عجیبی وارد روایت کند، و افه های تصویری سانتی مانتال در قاب هایش خلق کند توانسته به راحتی برای مخاطب قصه تعریف کند.