جستجو در سایت

1401/02/21 00:00

محبوبِ نظریه‌ پردازان

محبوبِ نظریه‌ پردازان

  

«بلید رانر»ِ ریدلی اسکات از آن دسته آثار بزرگی‌ست که اعتبار‌شان را به تدریج و در گذر دهه‌ها به دست آورده‌اند. فیلم در زمان اکران خود در اوایل دهه‌ی هشتاد، شکست سنگینی خورد و تبدیل به بمب باکس‌آفیس شد. با این حال در طول زمان، منتقدان و نظریه‌پردازان رفته رفته فیلم را بازخوانی کردند تا در نهایت فیلم تبدیل به یکی از مهم‌ترین آثار علمی‌-تخیلی تاریخ سینما گردید. امروز «بلید رانر» را به عنوان فیلم محبوب نظریه‌پردازان فیلم می‌شناسند. مقالات آکادمیک و دانشگاهی بسیاری حول این فیلم چاپ شده و پژوهش‌های زیادی پیرامون آن به ثبت رسیده است. با این حال قدرت اصلی «بلید رانر» در تلفیق بی‌بدیل وجه سرگرم‌کننده‌ی سینما با سویه‌های هنری آن است. فیلم به قدری لایه‌های مختلفی دارد که مسیر تحلیل را برای هر شخصی از هر قشری و با هر سطح سوادی فراهم می‌سازد. شاید پس از گذشت نزدیک به 4 دهه از ساخت «بلید رانر»، راز اصلی ماندگاری فیلم نیز همین باشد.

دوم. ریدلی اسکات فیلم را از روی رمان «آیا اندروید‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند»ِ فیلیپ کی‌دیک اقتباس کرد. با این حال هر چقدر که دوست داشت در داستان دست برد و به هیچ عنوان خود را ملزم به پایبندی به اثر کی‌دیک ندید. فیلم در لس‌آنجلس دیستوپیایی سال 2019 می‌گذرد که در آن گروهی از ربات‌های شبیه به انسان به نام رپلیکانت ساخته شده‌اند که طول عمرشان تنها 4 سال است. به دلایلی آنها حق ورود به زمین را ندارند و در صورتی که رپلیکانتی به شکل غیرمجاز وارد زمین شود، واحد بلید رانر که شغلی شبیه به پلیس‌ها دارند، به آنها شلیک کرده و اصطلاحا آنها را «بازنشسته» می‌کنند. فیلم داستان ریک دکارد (هریسون فورد) را روایت می‌کند که برای دستگیری گروهی 4 نفره از رپلیکانت‌ها مامور شده است. در این بین او رابطه‌ای عاطفی را با رپلیکانتی به نام ریچل (شان یانگ) آغاز کرده و درگیر نبرد روحی بین عشق و وظیفه می‌گردد. در واقع اسکات شخصیت دکارد را در دو وضعیتِ جدال بیرونی – با رپلیکانت‌ها – و جدال درونی – با احساسات خودش - ترسیم می‌کند و بخش اعظمی از جذابیت فیلم نیز به همین شرایط دوگانه‌ی دیکارد باز می‌گردد. 

سوم. بسیاری از منابع مطالعات سینمایی، «بلید رانر» را یک فیلم نئونوآر معرفی کرده‌اند. فیلم ویژگی‌های بسیاری را از ژانر نوآر می‌گیرد. حضور فم فتال، فیلمبرداری کیارُسکورو، فضای تاریک شهری و المان‌هایی مانند خیس بودن همیشگی شهر، از جمله ویژگی‌هایی‌ست که آن را به یک نئونوآر دهه هشتادی نزدیک می‌کند. فیلم سرشار از نمادگرایی‌هایی‌ست که تحلیل‌های فراوانی بر اساس مباحث مذهبی و فلسفی از آنها شده است. علاوه بر آن بسیاری «بلید رانر» را از پیشگامان سینمای پست‌مدرن معرفی می‌کنند و مباحث مطرح شده در آن را بسیار نزدیک به این سینما می‌دانند. 

چهارم. یکی از نوگرایانه‌ترین نگاه‌ها به مفهوم خاطره در «بلید رانر» دیده می‌شود. یک نمونه‌ی ویژه از خاطرات، «خاطرات پروتزی» یا «خاطرات مصنوعی» هستند که آلیسون لندسبرگ در سلسله مقالات و آثار خود به تفصیل در این باره توضیح می‌دهد. خاطرات پروتزی بیانگر آن دسته خاطراتی هستند که توسط شخص زیست نشده‌اند، با این حال او به نحوی در آنها شریک می‌شود. این شراکت می‌تواند از طریق کاشتن خاطره در ذهن او – در آثار علمی تخیلی – باشد و یا حتی رویکرد شاعرانه‌تری را نمایندگی کند. در جهان غریبِ «بلید رانر» خاطره دستاویزی برای انسان‌هاست که رپلیکانت‌ها را کنترل کنند. در واقع سازندگان، خاطراتی پروتزی در ذهن رپلیکانت‌ها می‌کارند و همین باعث می‌شود که مرز بین انسان و رپلیکانت بودن کمرنگ شود. در فیلم ریچل به وضوح دچار چنین چالشی با ذهن دستکاری شده‌ی خود است. او خاطراتی دارد که مال خودش نیست و در نتیجه هویتش دچار اختلال می‌شود. 

پنجم. یک کیفیت ابهام‌گونه و مالیخولیایی در «بلید رانر» وجود دارد که تجربه‌ی آن را به یکی از عجیب‌ترین تجربیات سینمایی بدل می‌کند. سرتاسر فیلم پر از ابهام است و مطرح‌ترین این ابهام‌ها در رابطه با هویت خود دکارد وجود دارد. فیلم چند نسخه‌‌ی مختلف با تدوین‌های متفاوت دارد که در برخی از این نسخه‌ها، کدهایی در رابطه با رپلیکانت بودنِ خود دکارد داده می‌شود. در طول فیلم به طرق مختلفی به این موضوع اشاره می‌شود و طی سالیانی که از ساخت فیلم می‌گذرد، رپلیکانت بودنِ دکارد سبب بحث‌ها و جدل‌های فراوانی شده است. با این وجود نکته‌ی اساسی در اینجاست که بر خلاف فیلم‌های مشابه، «بلید رانر» فیلمی نیست که با فهمیدن هویت واقعی دکارد، یا دانستن پایان آن و حتی گشایش تمام گره‌هایش، ویژگی تماشایی بودن خود را از دست دهد. «بلید رانر» از جمله آثاری‌ست که در طول تاریخ سینما جاودان مانده، تاثیرات بی‌نهایت گسترده‌ای بر فرهنگ عامه، آثار دیگر، رمان‌ها و خصوصا بازی‌های ویدیویی گذاشته و به نظر می‌رسد هر چه زمان جلوتر می‌رود، ارزش‌های آن بیشتر کشف و به خاصیتِ کالت بودنش افزوده می‌شود.