در خدمت سلطه
سینما و سلطه طلبی ، دو واژه بیگانه با یک دیگر ، هنگامی که در کنار هم به خدمت گرفته شوند ، افسار گسیخته تر از پیش خواهند شد . انیمیشن علم پیشرفته سینما برای تزریق افکار متناسب با شرایط آرمانی یک جامعه است . «شگفت آور 2» ساخته برد بیرد ، در ارائه داستان و حفظ عقبه و پیشینه خود شکست خورده است . در فرم و در تکنیک ساخت انیمیشن ، تکسچرهایی تکراری ، فضاسازی های دم دستی و از همه مهم تر کاراکتر های شناخته شده ای را می بینیم که به خودی خود از جهان هنری هالیوود برخاسته اند و مدام رو به نزول هستند .
*ابرقهرمانی همیشه جواب می دهد
اول مشخص کنم که هدف هالیوود از ایجاد فضایی شاد و مهیج برای سنین کودک و نوجوان ، به طوری که توانایی جذب همه سلیقه ها را داشته باشد ، در ایجاد زمینه ای مناسب برای پیشبرد اهداف سیاسی و سلطه طلبانه خود است و در این بین هر ازگاهی انیمیشن هایی هنری و ارزشی ارائه خواهد کرد . به لحاظ روانی کودک هیجان را می پرستد . ایجاد هیجان به هر شکل ممکن تخیل و سلیقه کودک را پرورش می دهد و حاصل آن شکوفایی سلیقه ای است که از این هیجان وام می گیرد . در واقع این ابرقهرمانان به طور ناخواسته الگوی سمعی و بصری کودک خواهند شد و با کشمکشی که داستان برای مخاطب به وجود می آورد باعث می شود علم قضاوت در کودک به طرز ماهرانه ای درمقابل چنین تفکری حرکت کند . می بینیم که ابرقهرمانان از ناتوانی اداره زندگی رنج می برند ، از سوی نهادهای مردمی و اداره پلیس جدی گرفته نمی شوند و در یک مسافر خانه دور افتاده زندگی می کنند . آنها به پیشنهاد یک تاجر معروف در عرصه تکنولوژی رویه زندگی خود را تغییر می دهند و سعی در قانونی شناخته شدن خود دارند و ... . داستان به اندازه ای دم دستی به نظر می رسد که از زمانی که این پیشنهاد به یکی از ابرقهرمانان «فروزن» داده می شود برای یک مخاطب سینما دیده قابل حدس است که پشت این درخواست دسیسه ای چیده شده . اما این دسیسه به اندازه تفکر یک کودک پیشرفت می کند . یعنی مسلم است که این اثر برای گروه سنی بزرگ سال ساخته نشده و مخاطب نباید به بلوغ رسیده باشد ؛ پس به طور ناملموس مخاطب بزرگسال را از گردونه قضاوت خارج می کند و اجازه می دهد ابژه هایی که در داستان تعبیه کرده است را یک کودک حدس بزند نه خانواده اش . در نتیجه این قهرمان بازی ها انگیزه بصری و ادبی چندانی برای خانواده ها ندارند اما همچنان کودکان آن را الگوی خود قرار می دهند و خواهند پرستید .
*فرم و ضد فرم
در بحث تکنیک ساخت این انیمیشن مشخص است ، هدف نمایش قراردادی از قوانینی است که یک داستان قهرمانی را به جلو حرکت می دهد . از درخت هایی که به شکل مربع هستند ، تا استفاده مکرر و بی پروا از خط و زاویه های شکسته در این انیمیشن نمایانگر آن هستند که اثر یک هنر قراردادی است که سعی در جذب رضایت مشتری دارد . نوع روایت داستان این اثر به خوبی از فرم عبور می کند و محتوا را شکست می دهد محتوایی که اگر بخش های زیادی از آن را حذف کنیم شاید نکته چندانی از دست نداده باشیم . اما مسئله این جا است که محتوا هم می خواهد خانواده را ستایش کند و هم می خواهد بر علیه نیرویی نامرئی که بر اثر یک پیشینه کودکانه سعی در نابود سازی ابرقهرمانان داستان را دارد ، برخیزد . در بیان ابژه دوم نمره بالایی دریافت می کند و کودک تا سر حد تنفر از خواهر تاجر (ضد قهرمان) حرصش می گیرد . نقدی که بر این اثر وارد می دانم از آنجایی شروع می شود که در تعریف فیلم نامه نویسی این گونه می گوییم که : ضد قهرمان همواره از قهرمان قوی تر است و او را برای بارها شکست می دهد . اما در این اثر ما شاهد آنیم که ضد قهرمان با استفاده معکوس از خود قهرمانان داستان بر علیه ایشان اقدام می کند ؛ حتی لحظاتی که این نیروها در خدمت ضد قهرمان به کار گرفته می شوند مخاطب ، کودک و بالغ ، متوجه است که با یک ناآگاهی و کنترل از راه دور روبه رو شده که باعث می شود قهرمانان به طور ناخواسته این اعمال شنیع را انجام می دهند . به طور کلی این اثر پیشرفت صعودی در ارائه هنر ناب بصری آن هم در حد و اندازه های یک انیمیشن ، با تکنولوژی هالیوود و ستاره هایش ، نداشته است و تنها توانسته در افق سیاست های خود حرکت کند و همان میزان ارتفاعی را که از قبل به دست آورده نگاه دارد که این خود موفقیتی است برای بخش صنعتی هالیوود و توانسته بازهم کودکان را پای حکایت های یک طرفانه خود میخکوب کند .