ترمه بدون تیغ
اساسا تیغ و ترمه فیلمنامه ندارد، شما وقتی از اثری هنری مثل رمان یا هر کتاب دیگری اقتباس میکنید باید ساختاری برای آن در نظر بگیرید که یک خط اصلی داشته باشد و داستان حول آن ادامه یابد مشکل اصلی تیغ و ترمه این است که اقتباس نشده و ذاتا با رمان خام طرف هستیم. رمانی که مستقیما میخواهد فیلم شود.
اساسا ما از پدر ترمه چه می دانیم که با افتادن آن اتفاق باید با او همذات پنداری کنیم؟
به جنون رسیدن ترمه نیز که بسیار سطحی و روی هواست و مشخصا این سوال مطرح میشود که ترمه چه سیری را طی کرده و به جنون رسیده است؟
ماجرای امیر نیز که به طور کل رها میشود به طوری که انگار فیلم اصلا همچین شخصیتی نداشته است.
از بازی بسیار بد دیبا زاهدی که به گفته کارگردان از بین 562 نفر انتخاب شده است بهتر است چیزی نگوییم. اصلی ترین ضربهای که فیلم میخورد داشتن چند داستان است که نتیجه آن میشود سردرگمی در پرداخت و سردرگمی در پرسوناژ. داستانهایی که نه خوب از پس روایتشان برمیآید و نه هیچکدام برای مخاطب مسئله میشود.
این نکته را باید دانست که یک رمان با توجه به اقتضای داستان خود میتواند چند داستان در دل خود داشته باشد که هر کدام سرانجامی داشته باشند. اما یک فیلمنامه بدون داشتن یک خط اصلی قطعا زمین میخورد.
اصلا همه چیزهایی را که تا الان گفتم فراموش کنید. فیلم چند اشکال مهلک دارد اول اینکه فیلمساز یادش میرود که نباید فیلم خود را در فلاش بک تمام کند، محض رضای خدا کاش حداقل یک پلان به زمان حال ترمه کات میزدید.
دوم اینکه پایان بندی فیلم را چگونه باید توجيه کرد؟ پایانی به شدت الکن و دور از سینما
سوم هم اشتباهات فاحش در تدوین که از آوردن مثال خودداری میکنم