جستجو در سایت

1397/10/28 00:00

ماشالله شما صداهای دور را بیشتر میشنوید!

ماشالله شما صداهای دور را بیشتر میشنوید!

 

"به وقت شام" روایتگر ماموریت دو خلبان ایرانی است که برای نجات غیر نظامیان از تهاجم داعش عازم تدمر سوریه هستند.(مطالعه این نقد پیش از تماشای فیلم توصیه نمیشود.)

علی(بابک حمیدیان) خلبان ایرانی مستقر در سوریه قرار است برای ملاقات همسر باردارش به مرخصی برود اما به یکباره در هواپیما و از طریق پیامک میفهمد که پدرش یونس(هادی حجازی فر) به تنهایی عازم ماموریتی خطرناک است. علی از بازگشت صرفنظر میکند و علیرغم مخالفت یونس برای نجات مردم از جنگ با او به تدمر میرود. آنها در فرودگاه مورد تهاجم داعش قرار میگیرند ولی با رشادت و فداکاری یک فرمانده سوری به نام بلال سرانجام موفق به پرواز میشوند. بلال که همسرش را به تازگی درجنگ از دست داده یک نظامی متعهد و با اخلاق  است اما در ارتش سوریه طیف دیگری نیز هستند که مخالفین کرد و اخوانی را به اسارت گرفته اند و بدین ترتیب فیلمنامه اشاره ای ضمنی به استبداد حاکم بر سوریه و ریشه مشکلات آن میکند. در حالیکه هواپیما به سمت دمشق میرود داعشی های به اسارت گرفته شده پس از درگیری با محافظین و کشتن آنها کنترل هواپیما را به دست می گیرند و بدنبال توافق با یونس برای آزادی زنان و کودکان به تدمر بر میگردند. در ادامه هواپیما توسط داعشی ها و برای انجام عملیات تروریستی انتحاری مجددا به پرواز در می آید اما علی پس از نجات گروگان ها و پدرش هواپیما را منفجر کرده و به شهادت میرسد.

جریان فیلم با رویارویی مداوم علی با خطر مرگ و عزم و اراده اش برای کمک به پدر و مردم سوریه از او منجی و قهرمان میسازد، اما کارگردان در بازتاب روابط شخصی و احساسات درونی او با کاستی های زیادی روبروست: تماس تصویری کاپیتان علی با همسرش احساس برانگیز نیست، نقشی که در نجات دختر مسیحی کاپیتان سابق هواپیما دارد نیز چنگی به دل نمیزند! رفتار او در مقاطع مختلف این تصور را بوجود می آورد که با اکراه وارد جنگ شده و شاید به همین دلیل جواب خوش آمد گویی جابر به زبان عربی را به انگلیسی میدهد!! مباحثه با پدرش که کهنه سرباز جنگ است پیام فیلم مبنی بر لزوم کمک ایران به مردم سوریه را منعکس میکند. در سحرگاه پرواز روی باند فرودگاه دیالوگ بین پدر و پسر شکل میگیرد: یونس میگوید "اگر دیر بجنبیم این صداها به ایران هم میرسد" و علی پاسخ میدهد "ماشالله شما صداهای دور را بیشتر میشنوید!" چالشی که کارگردان در سکانس اول فیلم به آن پاسخ میدهد: مردم سوریه برای دریافت کمک چشم به آسمان دارند!

شیخ ممدوح سعدیه که طایفه اش با ابوبکر بغدادی بیعت کرده اند نماینده طیف سنتی داعش هستند که به دلیل تحجر و کج فهمی از دین و منافع قومی و قبیله ای به داعش پیوسته اند: مجادلات شیخ و یونس در طول فیلم دو برداشت متفاوت و متضاد از شریعت را به خوبی نشان میدهد. گروه دیگر مهاجرینی هستند که سرکرده شان یک چچنی به نام ابوعمر الشیشانی است که از طیف اول هم افراطی تر هستند. ابوعمر سوار بر اسب و با شمشیر نشان داده میشود که نشانه تحجر و عقب ماندگی اوست اما در عین حال عجیب و ساختگی به نظر میرسد! فیلمنامه ریشه طیف دوم را در واپس زدگی از مدرنیسم غربی و موسیقی راک جستجو میکند: ابوطلحه بلژیکی که از طریق اینترنت و شبکه های اجتماعی برای داعش تبلیغ میکند و ام سلما تروریست انتحاری که پفک میخورد از این طیف هستند. کارگردان میکوشد که چهره خشنی از داعشی ها ارائه دهد اما افراط در  تصویر سازی نتیجه معکوسی میدهد و شاید رفتارهای واقعی اثر گذاری بیشتری داشته باشد: ابوخالد که ظاهر خشنی دارد و مدام فریاد میزند و دیگران را با اسلحه تهدید میکند به جای ایجاد ترس و وحشت یک دلقک جلوه میکند اما زمانیکه همسر شیخ سخنرانی میکند و از تدمر و آرمان های خود سخن میگوید مخاطب را به اندیشه فرو می برد.

در سکانسی از فیلم بریدن سر اسیران توسط داعشی ها و استفاده تبلیغاتی از آن ابعاد فاجعه را نشان میدهد. کارگردان با نشان دادن ماجرا از زوایای مختلف و حتی نمایش لحظه اعدام به خوبی حس همذات پنداری را منتقل میکند و مخاطب تصور میکند که او نیز میتوانست در میان قربانیان باشد. سخنرانی یک نوجوان در مراسم اعدام بسیار تکاندهنده است اما رفتار مصنوعی ابوطلحه تا حد زیادی از هیجانات کم میکند. در این میان علی در رویای خود مادرش را میبیند که البته انتظار می رفت همسرش لیلا  نیز به خاطرش بیاید که چنین نشد!!

جلوه های ویژه و خلق تصاویر هیجان انگیز با استفاده از ریتم سریع و تصاویر اکشن از نقاط قوت فیلم است. آثار جنگ همه جا مشهود است و مشاهده مردم گرفتار در جنگ و قربانیان جنایات داعش رنج و سختی مردم سوریه را منعکس میکند. استفاده از لوکیشن سایت باستانی برای کارگردان کاربردی دوگانه دارد: هم تداعی کننده رخداد واقعی اعدامها در آن محل است و هم نشان میدهد که تفکر داعشی تمدن بشری را به عصر حجر برده است.

در مجموع  "به وقت شام" فیلم خوش ساختی است که با کمی دقت و تغییر میتوانست بهتر ارائه شود.