نقد فیلم The Predator

شین بلک (Shane Black) یکی از فیلمنامهنویسان قهار و صاحبسبک هالیوودی است که در چند سال گذشته پا به عرضه کارگردانی هم نیز گذاشته است و فیلمهای خوبی ازجمله The Nice Guys و Kiss Kiss Bang Bang در کارنامه کاریاش دیده میشود. اشاره کردم که شین بلک فیلمنامهنویس صاحب سبکی است؛ زیرا او کاملاً بلد است که چگونه دو شخصیت اصلی داستان را بهعنوان دوست یا همکار کنار هم در بستر فضای جنایی و اکشن با درونمایه طنز قرار بدهد. وقتیکه برای اولین بار شنیدم که چهارمین نسخه غارتگر قرار است توسط شین بلک ساخته شود، خیلی ذوقزده شدم. چون باسابقه خوبی که شین بلک در فیلمنامهنویسی دارد، این امید را برای من فراهم کرد که دیگر قرار نیست فیلمهای توخالی و آبکی (مثل Aliens Vs Predator یا Predators) از یکی زا هیولاهای بدترکیب و معروف فرهنگ سینمای علمی تخیلی آمریکا ببینیم. در ادامه مطلب، بررسی میکنیم که آیا غارتگر شین بلک موفق شده است که فیلم را به ریشههای اثر کلاسیک دهه 80 نزدیک کند. در ادامه بررسی فیلم با آی پیرامید همراه باشید.
کویین مک کنا، تکتیرانداز قهار ارتش آمریکا در طی عملیاتی، متوجه حضور یک موجود عظیمالجثه فضایی میشود که دوستانش را یکییکی به تیکه پاره میکند. مکنا تجهیزات موجود فضایی را میدزدد و آنها را برای فرزندش ارسال میکند. درحالیکه نمیداند این تجهیزات از چه قابلیتهایی برخوردار است. (که البته مکنا از سیستم نامرئی شدن آنها خوشش میآید و آن را پیش خودش نگه میدارد.) از طرف دیگر گروهی از دانشمندان به رهبری ویل ترگر (با بازی استرلینگ کی براون) موجود فضایی را دستگیر میکنند و آن را برای پیاده کردن آزمایشهای مختلف بیولوژیکی به مرکز درمانی ارتش میبرند و دکتر کیسی برنکت (با بازی الویا مان) به تیم ورنت میپیوندد. مک کنا دستگیر میشود و توسط نیروهای امنیتی تحت بازجویی قرار میگیرد و چون نیروهای امنیتی حرفهای وی را باور نمیکنند، به گروه سربازان دچار مشکلات روانی میپیوندد تا همراه آنان به مرکز درمانی برود؛ اما در حین ورود آنان به مرکز درمانی، هیولای فضایی از راهانداختن حمام خون در آزمایشگاه، موفق میشود که ازآنجا فرار کند و برای دستیابی به تجهیزاتش، بهطرف خانه مک کنا برود. مک کنا که از این موضوع باخبر میشود، به همراه سربازان و دکتر برنکت، بده دنبال هیولا میروند تا قبل از اینکه وی به خانه برسد، آن را از بین ببرند.
در ابتدا بگویم که غارتگر شین بلک یک اثر تماماً ریبوت و بازسازیشده نیست و میتوان چهارمین فیلم اصلی از سری فیلمهای غارتگر به شمار آورد. غارتگری که شین بلک ساخته است، نهتنها ترسناک و دلهرهآور نیست، بلکه تصویر کاریکاتوری از این هیولا عظیمالجثه به مخاطب به نمایش میگذارد. ایراد بزرگ غارتگر دقیقه همان چیزی که ما انتظار داشتیم که قویترین بخش فیلم باشد، است و آن بخش فیلمنامه شین بلک است. فیلمنامه به شدت شست و رفته است و فقط میخواهد کاراکترها از نقطه A به نقطه D برساند. در میان خط داستانی کلیشهای، شخصیتهای پردازی کاراکترها چندان خوبی نیستند و فقط قرار هستند این سربازان روانی همراه مکنا به جنگ علیه هیولا فضایی بروند. سکانسهای اکشن هم چنگی به دل نمیزند و هیولا عظیمالجثه فقط هرکسی که سر راهش قرار میگیرد (بهجز مکنا!) به طرز فجیعی میکشد. غارتگر شین بلک برخلاف آنچه در پوستر فیلم اشاره دارد «شکارچی پیشرفت کرده است.»، شکارچی داستان به شدت پیشپاافتاده طعمههای خود را شکار میکند و چندان باهوش و زیرک نیست.
برخلاف سکانسهای اکشن ضعیف، بخش طنز فیلم به شدت موفق آمیز عمل کرده است. البته خیلی از منتقدان از این بابت گلهمند هستند که چرا باید غارتگر شین بلک باید بهجای ارائه یک اثر جاهطلب اکشن، یک کمدی علمی تخیلی تحویل مخاطبان فیلم بدهد؟ شاید حرف درستی بزنند اما بخش طنز فیلم هرچقدر هم اضافه باشد، بیننده را در چند سکانس میخنداند. دیالوگهایی طنزآلودی که در اتوبوس بین کاراکترها ردوبدل میشود یا سکانس دیدار کسی برنکت با سربازان و یا سگ کور غارتگر که دلبسته برنکت میشود. کمدی شین بلک در فیلم غارتگر به شدت لوده است و اگر با لحظات طنز The Nice Guys مقایسه کنیم، چندان استادانه و یونیک نیستند. البته باید از بازی خوب و کمیک توماس جین و کیگان مایکل کلی نباید غافل شد که در جذابیت فیلم کمی کمک کردند.
فیلم غارتگر شین بلک در حد و اندازههای فیلم نخست نیست. سرگرمکننده است اما اگر بیننده میخواهد با یک غارتگر درستوحسابی روبرو شود، بهترین گزینه آن است که همان فیلم کلاسیک با هنرنمایی آرنولد شوارتزنگر را انتخاب کند. غارتگر شین بک نکته مثبتی در کارنامه کاری کارگردانی تلقی نمیشود.