جستجو در سایت

1399/05/17 00:00

فرصت‌سوزی بزرگ نیکولاس پس

فرصت‌سوزی بزرگ نیکولاس پس

ترجمه اختصاصی سلام سینما

گروه بازیگران پرافتخار و باسابقه‌ی «کینه» هم نتوانسته‌اند از سقوط فیلم جلوگیری کنند. این فیلم که در زمینه بازیگری عالی است اما از خط اصلی داستانی‌اش ضربه خورده است. «آندره آ رایزبرو» نقش یک افسر پلیس را ایفا می‌کند که به تازگی بیوه شده است. او که به دنبال حل پرونده‌ای پیچیده است، مورد حمله‌ی موجودات فراطبیعی قرار می‌گیرد. واکنش او برای هر انسانی قابل باور است اما اجرای درست این احساسات جلوی دوربین کار بسیار دشواری است. بازیگر افسانه‌ای فیلم‌های ژانر وحشت «لین شی» در کنار «جکی ویور» بزرگ، کمک شایانی به ایجاد حس وحشت کرده‌اند. «بتی گیلپین» و «جان چو» که در غم فقدان کودکی هستند که هرگز زاده نشد، به نفرین دختر مو بلند ژاپنی دچار می‌شوند. زیرا پیتر که مشاور املاک است برای فروش یک خانه‌ی جن‌زده در بلوار ریبورن 44 شهر کراس ریور وارد آن خانه می‌شود.

نویسنده و کارگردان «نیکولاس پس» که اثری مثل «چشمان مادرم» را از او دیده‌ایم، در «کینه» چندین داستان را با یکدیگر در بازه‌های زمانی متفاوت کولاژ کرده تا به درون‌مایه‌ای ترسناک برسد اما در رعایت اصول اولیه‌ی ژانر وحشت مدرن اشتباهاتی را مرتکب می‌شود و حس وحشت نیز در فیلم دچار کاستی شود. لحن روایت کاملا ثابت است و فیلم تماما بارانی، پر از اجساد گندیده و شورولت‌های دهه هشتادی فرسوده است.

داستان فیلم به سال 2006 بازمی‌گردد وقتی که زنی بیوه(رایزبرو) با پسر کوچک و سگش سعی دارد زندگی جدیدی را شروع کند و همزمان نیز به عنوان کارآگاه جدید شهر کراس ریور منصوب می‌شود. روز اول کاری‌اش به همراه همکارش(دمیان بیچیر)‌ به صحنه‌ی قتلی وحشتناک فراخوانده می‌شوند که ماه‌ها از وقوع آن گذشته است. در سال 2004 یک زن اهل کراس ریور(تارا وستوود) با عجله وارد خانه‌اش در ژاپن می‌شود. 

در پرولوگ فیلم این قانون را درمی‌یابیم که هرگاه کسی دچار نفرین شود، دچار مرگی وحشتناک می‌شود که ناشی از خشم نفرین است و نفرین در همان مکان می‌ماند تا به شخص بعدی که از مکان قتل دیدن می‌کند، منتقل شود. حتی با پارامترهای فیلم‌های ژانر وحشت فراطبیعی،‌ این یک المان فراطبیعی بی‌معنی و احمقانه است. هیچکس خشمی را حس نمی‌کند تا وقتی آنها مورد حمله قرار می‌گیرند و می‌توانیم خشم نفرین را ببینیم.

«ویلیام سدلر» نقش «کاراگاه گودمن» همکار سابق «بیچیر» را ایفا می‌کند. او مردی آسیب‌دیده و بهم‌ریخته است که هرگاه از باورهایش عدول نکرده و هر شب کابوس می‌بیند. «ویور» درنقش یک همدم مهربان ظاهر شده و تلاش می‌کند تا به مردی که با همسر نفرین شده‌اش در کلنجار است، کمک کند. «بیچیر» به جز کشیدن سیگار و گرفتن لیوان ویسکی در دست، هیچ کار دیگری در این فیلم انجام نداده است. 

«وس» تمام فرصت‌هایش را به بدترین شکل ممکن از دست می‌دهد. او را «رایزبرو» این فرصت را نداده که حس مادری‌اش برای نجات فرزندش را بازی کند اما از طرفی دیگر زوج «چو» و «گیلپین» را جلوی دوربین قرار داده تا با تصمیمی بسیار غیرمنطقی و ماقبل انسانی خود را درگیر خانه‌ی جن‌زده کنند. اولین سکانس فیلم که موی بدن را سیخ می‌کند بعد از 50 دقیقه رخ می‌دهد اما اصلا فیلم را در به اوج رساندن فیلم موفق عمل نمی‌کند. «پس» با این گروه بازیگران یک فرصت طلایی را سوزاند و بعید می‌دانم پس از این، بازیگران موفق و باسابقه با او همکاری کنند.

منبع : مووی نیشن

مترجم : وحید فیض خواه