فردین انصاری از لیدی میگوید
فیلم کوتاه لیدی حاصل همکاری سه استعداد سینمای ایران است. فردین انصاری نویسنده و کارگردان، سیاوش مزروعی مدیر فیلم برداری و احسان طالقانی مجری طرح. اگرچه اینروزها تشخیص سره از ناسره مخصوصا در سینما که وسوسه انگیزترین جایگاه رسانهای را دارد سخت شده است اما به جرات میتوان گفت انصاری از آینده داران سینمای ایران است که نباید به راهیابی فیلمش، «ماجان»، به جشنواره فجر سال قبل اکتفا کند و باید فیلم بسازد تا مولف جایگاه خودش را در سینما به دست آورد تا آنها که با پول و قلدری ادای هنرمند بودن در میآورند را به زانو درآورد. در ادامه گفت و گویی با این فیلم ساز خوشقریحه سینمای ایران داشتهایم که خواندنش خالی از لطف نیست.
*در ابتدا در مورد چگونگی شکل گیری ایده «لیدی» برایمان بگویید
شکل گیری ایده لیدی حاصل یک پروسه طولانی ذهنی بود. زمانی که برای مطالعه دوباره نمایشنامههای شکسپیر با کتابی مواجه شدم به نام «شکسپیر معاصر ما» و همزمان در یک کارِ گروهی و اِتود تئاتر، مشغول کمک به دوستانم برای ایده پردازی بودم. در نهایت از میان این ایده پردازیها و خواندن نمایشنامه مکبث به ایدهی لیدی رسیدم. در یک پروسه کمی طولانی و ذهنی.
*حال و هوای فیلم لیدی چه تفاوتهایی با سایر آثارشما دارد؟
فکر میکنم حال و هوای فیلم کوتاه «لیدی» همچنان در ادامهی فیلمهای قبلیام «وحشی»، «فشن» و حتی «ماجان» هست اما با این تفاوت که در «لیدی» دیگه خودمرو به لحاظ شجاعت در ایدهپردازیهای غیر معمول کاملا رها کردم، سعی کردم جسورانهتر و رادیکالتر عمل کنم. خیلی ساده و خودمانی به خودم گفتم هر کاری دوست داری بکن و نزار چیزی به دلت بمونه. دلم میخواستم یه شیرجه عمیق بزنم به دل ماجرای ذهنی خودم. البته سختر خواهد شد وقتی که شما باید چارچوبها و استانداردهای ساختار فیلم کوتاه رو هم حفظ کنی.
*همکاران خوبی در راه فیلمسازی داشتهای بیشتر برایمان بگو
من آدم خوش شانسیام از این جهت که در مسیرم با دوستان و آدمهایی مواجه شدم که هر کدوم استعداد منحصربه فرد خودشون رو دارن. این استعداد صرفا کاری نیست، به نظرم آدم باید یک استعداد اخلاقی و یک استعداد در طرز نگاهش به اطراف داشته باشه. عوامل لیدی برای من هر کدام، یکی از این استعدادها بودن، چه کاری چه اخلاقی. و این بزرگترین اتفاق برای فیلم من بود.
*نسبت به انتخاب یک موضوع در مواجهه با ایدهها چه مسئلهای دارید؟
به نظرم وقتی حرف از مسئله در مواجه با ایدهها یا موضوعها میزنید، دارید حرف از مضمون و مضامین مورد نظر ذهنی میزنید. من با این نوع مواجه مشکل دارم به دو دلیل: ۱. اساسا مضمون از دل ایده بیرون نمیاد و به قول اساتید، ما برای مضمون داستان نمیسازیم بلکه از دل داستان مضمون بیرون میاد.
۲. ما با ایدهها مواجه نمیشیم یا بهتره بگم ما به سراغ ایدهها نمیریم اونها به سراغ ما میان و با ما مواجه میشن، البته این مواجهه میتونه دو طرفه هم باشه اما هرچی که باشه من دوست ندارم در این مواجه مسئلهمند باشم، حداقل در مواجهه اول. دوست ندارم خودم رو محدود کنم، من خوشم میاد هرچیزی رو باور کنم و به هر چیزی اعتقاد داشته باشم حتی به آدم فضاییها. این باعث میشه پنجره تخیل شما همیشه باز باشه و در نهایت و در مرحله طرح اصلی شما میتونید مسئله شخصیت و داستان رو تقویت کنید. چیزی که خودش به ما هدیه میده. یا میتونید انتخاب کنید که حالا این داستان رو با این مسئله دوست داری یا نه؟ اگر دوست ندارید و فکر میکنید مسئله شما یا حتی سلیقه شما نیست مثل آب خوردن باهاش خداحفظی میکنید.
*کمی درباره ساختار فیلمبرداری فیلمتون برایمان توضیح دهید
لحن بصری و شکل فیلمبرداری یکی از مهمترین دغدغههای من بود و یکی از چالشهای اصلی من و سیاوش مزروعی. چرا که من یک جنس و لحن از تصویری رو در ذهن داشتم که نه تنها کمی سخت بود بلکه کمی خطرناک بود. به دنبال یک آماتوری تعمدی در جنس تصاویر و لحن تصویری فیلم بودم. تصاویری کهنه و آماتوری با زومهایی به سبک هندی کمهای خانگی. خوشبختانه فکر میکنم تا حدود زیادی تونستیم با سیاوش به این لحن برسیم و از پسش بر اومدیم اما هربار که فیلم رو میبینم بیشتر مطمئن میشم که میتونستیم حتی خطر بیشتری بکنیم و عملکرد بهتر از این داشته باشیم.
*ازچه نوع سبکی برای بازیگردانی استفاده میکنید؟
راستش من سبک خاصی در بازیگردانی ندارم، سبک واسه آدمهایی هست که بعد از یک عمر آزمون و خطا به چیزی دست یافتن که حالا سبک شخصی آنها است. شخصا هنوز در اون پروسهی آزمون و خطا هستم. البته یکسری سلیقه و شیوههایی برای خودم همیشه دارم مثل شیوهای که اسمشو برای خودم گذاشتم تراشکاری، به این صورت که، من در مرحله بازیگردانی بازیگر رو در ذهنم مثل یک مُهرهای میبینم، این مُهره آنقدر باید تراش بخوره تا با پیچ کاملا چفت و محکم بشه. مُهره برای من حُکمِ بازی بازیگره و پیچ برای من حکمِ کاراکتر در فیلمنامه، تراش دادن هم برای من اصلاحِ لحظه به لحظه و ریز به ریز بازی بازیگر در حین تمرین هست. گاهی حتی پلک زدن بازیگر بر سر یک دیالوگ واسم مهم میشه که البته خیلی از بازیگرایی که باهاشون کار کردم با این شیوه مشکل داشتن و اعتقاد داشتن اونا رو مکانیکی میکنه، اما من این شیوه واسم خیلی در خدمت فیلمنامه است، هنوز ازش پشیمون نشدم. به نظرم تمام قدرت بازیگر در حسش هست و اگر حس قوی داشته باشه این شیوه نمیتونه اونو مکانیکی کنه.
*از دغدغه شخصی خودتان در فیلمسازی بگویید
خیلی ساده بگم دغدغه شخصی من فیلم ساختنه، فیلم ساختن به مثابه یک اثر هنری با کارکرد فرهنگی و حِسی. خیلی کار سختیه ، میدونم (با لبخند)
*همکاری با سیاوش مزروعی و احسان طالقانی چه احساسی دارد؟
قبل از سینما و همکار بودن، هر دو از دوستان خیلی خوب من هستن. سیاوش فیلمبردار بسیار قاعدهمند و آکادمیکی هست، یک نظم هنری خاصی داره و به شدت فیلمبردار با سیاستیه. به نظرم جزء اون دسته فیلمبردارایی هست که خیلی میتونه به فیلمسازایی که تجربه کمی در فیلمسازی دارن یا حتی میخوان فیلم اولشون رو بسازن کمک کنه، حواسش به همه چیز هست. لیدی همکاری دوم من بعد از ماجان با سیاوش بود و چیزی که کار کردن با سیاوش رو برای من جذاب میکرد چالشهایی بود که باهاش پیدا میکردم. شما تصور کنید میخواین یک فیلم با لحن آماتوری تعمدی بسازید و میرید سراغ فیلمبرداری که نظم و دیسیپلین هنری و کاری بالایی داره، این یک چالشی بود که برای من جذاب و طبیعتا خیلی سخت بود اما وقتی به نتیجه میرسه لذتش هم دوچندان میشه. و احسان طالقانی هم برای من همیشه حکم یک مکمل رو داشته ، تنها کسی بوده که همیشه در مشکلات فیلمسازی چه هنری و چه فنی میدونستم فقط اونه که منو از جهنم ذهنی خودم بیرون میکشه و کمکم میکنه همه چی حل بشه. این پسر برای من نمونه یک استعدادِ پر از احساسِ و جالبه بدونید در عین حال یک تعمیرکار فنی و همه فن حریفه.
*از کمبودها و محدودیتهایی که بر سر فیلم کوتاه سازان هست، درد و دل کنید.
انتظار دارید بگم بودجه ' بودجه بودجه و امکانات ؟؟؟ نه، اصلا. عمیقا معتقدم بزرگترین کمبود برای فیلم کوتاه و فیلمسازان کوتاه از جمله خودم، قبل از هرچیزی همچنان کمبود ایدههای اُرگانیک و فیلمنامه های استاندارد هست. کمبود واقع بینی و عدم تعصب نسبت به نوشته هایمان و ذهنمان. کمبود زیرساختهای آموزشیِ دُرست و تربیت دُرست. بزارید یه نکتهای رو بگم: شما فکر میکنید برای فضانورد شدن نیازی به استعداد دارید؟ خیر شما نیاز به تربیت و آمادگی جسمی و مغزی دارید. به نظرم نباید فراموش کنیم که هنر و هنرمند فقط فیلمساز و سینما نیست. هنر، تخیل و احساس هست. چیزی که یک فیزیکدان حتی بیشتر از یک فیلمساز بهش نیازه داره و واسش کاربرد داره. بنابراین پول و امکانات اصلا کمبود اصلی فیلم کوتاه نیست. برای منِ بیپول آخرین کمبودیه که احساس میکنم.