جستجو در سایت

1400/02/18 15:18

نقد چیست و منتقد کیست؟

نقد چیست و منتقد کیست؟
نظریه نقد: لازمه ی رشد مدیوم های هنری و ارزشی.

به نام خدا


چند روز پیش با یکی از دوستان فیلمساز خود(جناب فرهنگ واحدی) بحث میکردم. صحبت ما راجع به این بود که نقد در سینما ضروری است یا خیر. 

او میگفت که چرا باید یک عده انسان که نامشان منتقد است، برای مخاطبان سینما تعیین تکلیف کنند و به آنان بگویند که چه خوب است و چه خوب نیست.در صورتی که مخاطبان خود میتوانند تشخیص دهند. 

کمی به حرف هایش فکر کردم و تصمیم گرفتم در پاسخ به آن عزیز و بسیاری از عزیزانی که تصور غلطی از نقد و فرهنگ نقد دارند این مطلب را بنویسم...


نقد، تخریب، تعریف و در کلیت مطلب یا نظر دادن راجع به یک پدیده زنده مثل فیلم که همانند یک پیشنهاد در مقابل جهان است قرن ها پیش از سینما هم وجود داشته. در واقع نقد و هنر همانند دو برادر در کنار هم بزرگ شدند و رشد کردند.

تصور عده ای از نقد، نقد منفی و یا مثبت از یک اثر هنری است. در صورتی که نقد تشریح یک اثر هنری است. در لایه های عمیق جامعه و فرهنگ، یعنی باور ها و عقاید آن جامعه چیزی وجود دارد که بدون نقد وجود نخواهد داشت. آن چیز خودِ آن لایه است.

ساده ترش این است که فرهنگ_هنر_جامعه_سیاست و...، بدون نقد وجود نخواهند داشت. نقد عضو جدایی ناپذیر پدیده هاست. تعریفی که شاید خیلی ها به آن اشاره نکردند. نقد سینما نیز همانند نقد سیاست یا فرهنگ، فقط به خوب یا بد بودن یک پدیده نمی‌پردازد بلکه آن پدیده را به صورت عمیق مطالعه و تشریح کرده، و سپس آن را تعریف می‌کند.

فیلم یا خوب است یا بد. اگر بد است برای همه و اگر خوب است نیز برای همه. تشریح و سپس تعریف ماهیت یک فیلم را منتقدان به عهده دارند. البته اشتباه در نقد همانند اشتباه در اثر هنری وجود دارد و همیشه حرف منتقد درست نیست اما بهترین خط‌کش و بهترین متر و میزان برای این تعریف است.

شاید دوستان بسیار فعال و باهوش ما در این تشخیص و تعریف بدون دانش آکادمیک و یا اطلاعات کافی بتوانند موفق ظاهر شوند اما جریان و سیل اصلی مردم از آن عاجز اند.

واقعیتی که امروزه نقد را از تمام ادوار سینما مهم تر می‌کند، چیز تلخی است. سواد رسانه ای مردم جوامع مختلف بسیار بسیار کاهش یافته و آنان را در مقابله با تمام رسانه ها به فردی منفعل و بَرده تبدیل کرده.

برده داری مدرن در رسانه به همین مطلب اشاره دارد و عوامل رخدادن آن بسیار زیاد اند که ما با آنان کاری نداریم.

ما امروزه بیش از هر چیزی به نقد و بیش از نقد، به سواد و فرهنگ نقد احتیاج داریم. نقدی که یکی از مهم ترین وظایف عرضه اش آگاهی مردم نسبت به سواد رسانه است.

اگر منتقدی، هر چقدر هم کوچک، صدایش را در مقابله با چیز هایی (بر فرض مثال سریال های سفارشی ترکیه) بلند نکند، مسبب زیان آن رسانه به جامعه و مردم اول از همه همان منتقد است که وظیفه خود را انجام نداده.

منتقد کسی نیست که در وبسایت هایی چون فیلیموشات.. ویجاتو.. زومجی یا... نقد و مطلب بنویسد. منتقد کسی است که حتی اگر هیچ جایی برای ارائه کارش نداشته باشد، فرهنگ نقد صحیح را از خانواده به دوستان و... تا جامعه منتقل کند.

شرط نقد عضویت در وبسایت یا رسانه های مکتوب و آنلاین نیست.چه بسا در این رسانه ها هر چیزی میتوان یافت به جز نقد.همان طور که خارج از این رسانه ها میتوان به سادگی منتقد و نقد را یافت.

نقد را میتوان از شبکه های اجتماعی همگانی شروع کرد. از اینستاگرام گرفته تا یوتیوب، آپارات و یا هر شبکه دیگری. 

منتقد و پژوهشگر سینما وظیفه دارد معلم سینما باشد. هر چقدر هم کوچک، اما این وظیفه را دارد. تشبیهی که همین دیروز به خاطرم آمد. اگر سینمای هر کشور را یک مدرسه(مثلا مدرسه فلاطوری نماد سینمای امریکا) در نظر بگیریم. هر کلاس نشانه ی یک مکتب و هر دانش آموز نشانه ی یک فیلمساز است. در این سینما، مدیر.. معاون و معلمان نقش منتقدان را دارند که راجع نه تنها به دانش آموزان نحوه دانستن را یاد میدهند، بلکه خود از دانش آموزان مطالبی را یاد میگیرند. منتقدان همچون معلمان وظیفه ایجاد رقابت در میان دانش آموزان مکتب خود را دارند که نتیجه آن بالا رفتن سطح علمی کلاس و در مقیاس بزرگ تر، مدرسه است.

وظیفه اصلی منتقد در سینما، همانند معلم در کلاس است. چه بسا معلمی که خود به چند کلاس درس برود. ایجاد نظم در سینما.. سازماندهی مکاتب.. تشخیص درستی یا نادرستی مطالب به واسطه دانش آکادمیک و... تنها بخشی از وظایف نقد است.

نظریه پردازی در سینما عاملی اساسی است و در این که فیلمساز و منتقد به هم وابسته اند شکی نیست. ضرورت نقد در هر زمینه و هر مدیوم به اندازه وجود خود آن مدیوم مهم است.

به علاوه ی اینکه برابری و تعادل در سینما وظیفه فرعی(ولی حتمی) نقد است. سینما یک هنر_صنعت است. هنر_صنعت بهترین وضعیت سینما است و اگر هر کدام بدون دیگری بیاید، کار دچار نقصان اساسی می‌شود. هنر سینما بدون صنعت بازتاب گسترده ندارد و صنعت سینما بدون هنر به رسالت و حقیقت سینما لطمه میزند.

خب اینها نظریاتی اند که اگر توسط منتقدان یا صاحب نظران گفته نشوند سینما به منجلاب کشیده میشود. کاری که سرویس استریم های آنلاین مانند نتفلیکس و... انجام میدهند از بین بردن بعد هنری و چسبیدن به بعد صنعتی به خاطر تقاضای بالای مردم است. وقتی مثل بنده فیلمهای یک سال نتفلیکس را تماشا کنید و ببینید به چه میزان فیلم پاپ کورنی و سر دستی که انگار یک هفته ای درست شده و برخی از آنان فقط نام فیلم را به یدک می‌کشند زیاد شده است.

سال 2020 تا 2021 که کرونا سالن ها رابست به همین منوال گذشت و شاید از میان 500 فیلمی که در این سال منتشر شده، فقط 5 فیلم خوب و قابل تحمل وجود داشت و منتقدان، راجع به این معضل که نگفتند هیچ، از برخی از این پاپ کورن ها به اندازه فیلم خوبی چون دادگاه شیکاگو 7 دفاع و نقد مثبت کردند. این یعنی عمق فاجعه.


شاید نقد های آقای فراستی کمی افراطی باشند اما چه طرفدار وی هستید چه نیستید، شک نکنید که نقد های وی از تمام فیلمهایی که سال 2020 تا 2021 منتشر شدند کاملا درست و به انصاف بوده. این مسئله ای بود که خود من که مخالف وی بودم به آن پی بردم. رسالت سینما در حال ازبین رفتن است آن‌وقت عده ای به جای گسترش فرهنگ صحیح نقد، آن را نفی کرده و وجودش را اضافی و بیهوده می‌دانند.

به قول بازن،گستره سینما آنقدر وسیع است که ما خود را در آن گم کرده و مدام دنبال این و آن میگردیم. پژوهشگران سینما همان راهنما های مردم در پیدا کردن راه درست و صحیح اند.