جستجو در سایت

1397/02/22 00:00

لطفا سینمای کمدی را جدی بگیرید

لطفا سینمای کمدی را جدی بگیرید

  

سودای فیلمسازی در میان بازیگران سینما از آن بحث های همیشگی است، اما چرا یک بازیگر باید کارگردانی کند؟ آیا بازیگر سینما که از موقعیت خوبی هم برخوردار است به دلیل حدیث نفس خود فیلمسازی می کند یا برای مسائل دیگر! اصولا فیلمسازی و مدیریت کردن برای هر بازیگری تبدیل به دغدغه می شود و بازیگر با نگرشی عجیب وارد دنیای کارگردانی می شود نکته حائز اهمیت همین است که بازیگری که به کارگردانی رو می آورد در پی کشف چه چیزی است آیا اولویت با فیلمسازی و دغدغه مندی ست یا فیلم ساختن برای فروش بیشتر؟ در شرایط کنونی به خصوص در سینمای کمدی همه چیز به یک نقطه منتهی می شود و آن هم لمپنیزم و استفاده از فرمول تکراری است ، بازیگر فیلمساز شده می خواهد با فرمول های تکراری به کمدی برسد اما برای به ثمر رسیدن کمدی تنها از یک عنصر همیشه موفق استفاده می کند و آن هم بازیگر است، البته بازیگری که بارها امتحانش را به عناوین مختلف در ژانر کمدی پس داده است حالا بازیگرِ فیلمساز شده ی ما با همان عنصر یعنی بهره گیری از یک بازیگر مشخص می خواهد در فیلمسازی عرض اندام کند، به همین دلیلِ کاملا مشخص سینمای کمدی ما همیشه در حال لنگ زدن است و اساسا نمی شود خوب و بد را تشخیص داد ، کمدی های این برهه از سینمای ایران تبدیل به هجوهای یک شکل شده اند که به هیچ وجه نمی توانند برای مخاطب دل چسب باشند کمدی هایی که در حال حاضر ساخته می شوند تنها واژه ی کمدی را یدک می کشند و اگر نه موقعیت زود گذر، دیالوگ های دوپهلو یا شوخی های اورتیک یا نشانه های سیاسی به هیچ وجه کمدی نامیده نمی شوند، اولین فیلم مهران احمدی از لحاظ بصری چشم نواز است اما این فیلم به شدت از کمبود مصالح ساختاری رنج می برد و کاملا مشخص است که احمدی در ساخت اولین فیلمش به رضاعطاران متکی بوده به همین دلیل مصادره فیلمنامه ی منسجمی ندارد ، اولین فیلم احمدی از لحاظ بصری توانسته به آن هدف نهایی برسد و سعی کرده موقعیت های مکانی اش را بازسازی کند اما زمانی که فیلمنامه نتواند متقاعد کننده باشد بافت بصری و ساختاری هم نمی تواند اولویت یک فیلم کمدی باشد هر چند که مصادره به دلیل حضور عطاران و موقعیت های دهه ی شصتی اش یادآور نهنگ عنبر است احمدی به عنوان فیلمساز ریسک کرده و عطاران را برای فیلمش انتخاب کرده و همین طور موقعیت های تاریخی و واکنش های عطاران بیش ازحد تماشاگر را به یاد نهنگ عنبر می اندازد با این تفاوت که مصادره بر اساس اتفاقات لحظه ای شکل گرفته در این شرایط خبری از کمدی به معنای درست واژه در مصادره یافت نمی شود ، وجود موقعیت هایی مثل کاباره و خواندن خواننده های آن زمان یا بلیت بخت آزمایی نشانه هایی از شرایط تاریخی ست اما بازتاب این دوره و نگرش سیاسی قصه هماهنگی لازم را برای ادامه ی قصه نداشته و اکتفا کردن به اتفاقات لحظه یی و زود گذر یا استفاده از دیالوگ های سیاسی یا مستهجن به هیچ وجه خنده آور نمی باشد، اساسا فیلمنامه در سینمای کمدی دیگر معنایی ندارد و تنها بازیگر کمدی و دیالوگ برای این گونه از فیلم ها کافی است. این نگرش غلط، اما جا افتاده باعث می شود مفهوم اصلی سینمای کمدی از بین برود و سینما جدی گرفته نشود، مصادره از جانب فیلمسازش دچار سوتفاهم شده است به همین دلیل عناصر ساختاری کمدی که می توانست قوام داشته باشد تلف شده با اینکه احمدی در اجرا توانسته به هدفی که داشته برسد اما اولین فیلمش ضعف های اساسی در ایجاد قصه ی مستقل دارد زیرا که احساس می شود مصادره قطعاتی ست بهم پیوسته که تنها می تواند موقعیت های مقطعی داشته باشد احمدی سعی کرده نگاه سیاسی اش را گسترش بدهد اما کلیت فیلم کاریکاتوری شده و شخصیت ها غیرباور ، نشانه های سیاسی بودن یک فیلم نشان دادن اختلاس یا گنجاندن نامی مثل خاوندی نیست که مخاطب را به یاد خاوری بی اندازد یا سکانسی که اسماعیل در یک شبکه ی بیگانه سرود دسته جمعی می خواند هجو و بی مفهوم است. پیش بینی می شد اولین فیلم مهران احمدی یک کمدی تمام عیار باشد اما مصادره نمی تواند در جایگاه خودش فیلمِ کششداری باشد زیرا این فیلم در سطح باقی مانده است و احمدی سعی نکرده از کارکردهای سینمای کمدی استفاده کند مصادره یک عطاران دارد که به تنهایی می تواند برای یک فیلم کمدی کافی باشد، اما عطاران در این فیلم به طوری کنترل شده است که اساسا نمی تواند از قابلیت های بازیگری اش استفاده کند از سوی دیگر مصادره لحن شبه سیاسی دارد لحنی که می کوشد تصویرگر موقعیت های گذشته و روز ایران باشد موضوع اختلاس و استفاده از یک شخصیت اختلاس گر که در فیلم به او پرداخته می شود بیشتر به موقعیت ساده انگارانه یی تبدیل شده است که قابلیت کمدی شدن را ندارد؛ مصادره در موقعیت و دربیان به کمدی نزدیک نمی شود و کلیت فیلم طرحی ست چند خطی که بیشتر دراماتیک است ، این فیلم به لحاظ موضوعی می توانست قالب یک کمدی را به خودش بگیرد اما در همان سکانس اول فضای قبل انقلاب، استفاده از کاباره و خواننده لس آنجلسی مخاطب را به یاد خیلی از فیلم ها می اندازد ، اگر لحن سیاسی یا شعارهایی که علیه نظام فعلی را از فیلم جدا کنیم چه نکته ی برای فیلم می ماند؟ اسماعیل با تمام تلاشی که دارد به شخصیت مستقل کمدی تبدیل نمی شود و حتی مکملی هم ندارد تا بتواند محرکی باشد برای شکل گیری اش، حتی زکریا به عنوان پسرش هم نمی تواند به لحن فیلم کمک کند به همین دلیل مصادره در سطح می ماند و نمی تواند حرکت روبه جلویی داشته باشد قصه درجا می زند و کاملا مشخص است قصه یی وجود ندارد؛ از قبل مخاطب قرار است با یک کمدی مواجه شود اما این کمدی توان شکل گیری ندارد، مصادره حتی نتوانسته از تمامی پتانسیل های عطاران استفاده کند گویا احمدی به عنوان کارگردان عطاران را به شدت کنترل کرده است که مثل فیلم های سابقش نباشد از سوی دیگر عطاران هم بشدت خودش را به کارگردان سپرده است اما ابعاد و معیار بازی عطاران در تیپ خلاصه می شود قابلیت شخصیتی او به طور ناخودآگاه کمدی ست به طوری که اگر او سکوت هم کند می تواند مخاطبش را بخنداند اساسا عطاران را باید در فیلم های ملودرام محک زد مثل فیلم دهلیز ، مصادره به دلیل مضمون و ساختار توانایی قصه گویی ندارد به جز چند موقعیت که آن هم فدای ضعف کلیت فیلم شده است. اما در کنار این ضعف ها می شود به فیلمبرداری یا طراحی صحنه اش نسبتا حرفه یی آن اشاره کرد(بازسازی آمریکا در ارمنستان)، مصادره می توانست فیلم کمدی باشد اگر فیلمنامه اش منسجم می بود یا انتخاب بازیگر بهتری داشت ، انتخاب رضا عطاران در نقش اسماعیل یک فرمول تکراری به حساب می آید، این فیلم به لحاظ رنگ و لعاب بصری و به دلیل زمان اکران در عید نوروز می بایست فروش قابل توجهی می داشت اما مصادره به عنوان یک فیلم کمدی که عطاران بازیگرش است نتوانست فروش بالایی داشته باشد ، لاتاری به عنوان یک فیلم درام با چند سالن کمتر فروش روزانه ی بیشتری دارد، این معادله ی فروش نشان می دهد مخاطبان سینما از دیدن فیلم های کمدی بازیگرنما خسته شده اند و ترجیح می دهند فیلمی را ببینند که مفهوم و نگرش سینما در آن اولویت داشته باشد.