موفقیتی زنانه
از یک عاشقانه هندی تا یک تراژدی :
با اینکه شبی که ماه کامل شد در مقدمه خود از کلیشههای تمام فیلمهای عاشقانه تبعیت کرد اما پس از دقیقه سیام شکل تازهتری به خود گرفت . این مطلب دلایلی دارد که مهمترین آنها نوشتن دیالوگهای ابتدایی برای نشان دادن عشق و عدم استفاده از سینما است . برای مثال در مراسم خواستگاری عبدالحمید از فائزه دیدیم که نویسنده برای اینکه بیان کند که چندین ماه از دوستی و ارتباط آنها میگذرد از یک دیالوگ ساده استفاده کرد بصورتی که سینمای واقعی از کنش و تصویر سازی تا جایی استفاده میکند که با دیالوگهای ابتدایی بیننده را مبتدی فرض نکنیم . از سوی دیگر پاشیدن آب روی یکدیگر توسط عاشق و معشوق داستان ، استفاده از عبارت (چشمات سگ داره !) و یا بسیاری دیالوگهای دیگر مقدمه فیلم را از مابقی فیلم جدا میکند .
شخصیت پردازی :
اگر با سمپاتیک شمردن شخصیت عبدالحمید توافق داشته باشیم باید اقرار کنیم که نویسنده تغییر شخصیت را به خوبی انجام داده است . در مقدمه شخصیت عبدالحمید کاملا مطیع عشق است اما این تغییر با همنشینی با خانواده و برادرانش به درستی پرداخت شده است و فیلم بخش مهمی از این موفقیت را مدیون هوتن شکیبا است . حتی نشانههایی نیز از شخصیت پردازی در فیلم قابل مشاهده است برای مثال ذرهبینی که از ابتدای فیلم در دستان عبدالحمید است نشانه ظاهر بینی است و همچنین این مسئله که او با یک نگاه عاشق فائزه شد که همین شخصیت سست و خالی را در پرده آخر میبینیم ، جایی که با دهانبینی از برادرش و پذیرفتن عقاید ایدئولوژیک او عشقش را قربانی میکند . این قربانی کردن در چندین نما از فیلم قابل مشاهده است ، از نماهای بریدن سر گوسفندان ، آب دادن قبل از سر بریدن ، محبت به برادر فائزه قبل از کشتن او و نهایتا آرایش کردن فائزه قبل از قربانی کردن او که این نگاه خود به تعبیری پایین آوردن ارزش انسان تا حد گوسفند قربانی در دیدگاه های مذهبی افراطی است .
دوربین آزار دهنده / فیلمنامه ، هنوز مشکلی اساسی :
اینکه کارگردان ایده اساسیای برای ایجاد فرم با دروبین نداشته است به وضوح قابل مشاهده است چون به شخصه با اینکه دوربین روی دست در همه نماهای فیلم قابل استفاده است ، مخالفم . تغییر در فیلمنامه از عاشقانه تا تراژدی خود میتواند تغییر در فیلمبرداری را نتیجه دهد . با اینکه در خیلی از نماها دوربین به هیجان و تحرک داستان کمک کرده است اما در فضاهای بسته عملا بی اساس است . اینکه فیلمنامه میتوانست بسیار دقیقتر و با جزئیات تر نوشته شود (مخصوصا در مقدمه) مسئلهای حائز اهمیت است از این بابت که بخشهای اضافهفیلم میتوانست در بیان جزییات موثرتر واقع شود . اگرچه پایانبندی فیلم بسیاری از نقاط ضعف را به خوبی پوشش داده است .
زنان درخشیدند :
درصد بزرگی از موفقیتهای شبی که ماه کامل شد مرهون سه زن است (نرگس آبیار ، الناز شاکر دوست ، فرشته صدر عرفایی) ، و این بزرگترین دستاورد نرگس آبیار است که به خوبی نشان داد که چگونه در جامعهای جنسیت زده میتوان موفق بود و فیلم ساخت آن هم یک فیلم نفسگیر با تمام نشانههای یک داستان هیجان انگیز ، نشانههای مثل : عشق ، اسلحه ، مرگ ، کشتار ، ضد قهرمان قوی ، ناتوان در مخمصه ، آنتی سمپات شدن شخصیت کنشگر و پایانبندی تراژیک . باید آفرین گفت به الناز شاکر دوست که همگان را به این پرسش وادار کرد که چرا با این همه استعداد ، تا به حال انرژی خود را صرف فیلمهای مبتذل کرده بود و فرشته صدرعرفایی که با یک گریم موفق و بازی خارقالعاده با یک بلوچ بومی مو نمیزد و در پایان نرگس آبیار ، کارگردانی که خود را در زمره کارگردانان بزرگ کشور قرار داد .
ابعاد سیاسی دو پهلو :
اگرچه بسیاری فیلم را تماما در خدمت سیاست میدانند اما شبی که ماه کامل شد واقعیتی دو پهلو دارد و نمیتوان گفت که تماما به نفع سیاست است . در جاهایی از فیلم ، از عبدالمالک ریگی جملاتی میشنویم بیانگر اینکه اسلام واقعی عین خشونت است و کسی که بخواهد آن را غیر از این نشان دهد خود کافر و سزاوار مرگ است ، یا در نمایی دیگر گریه کردن افراد عبدالمالک برای جهاد و شهادت و این خود نیک پنداری که در بطن تمام ایدئولوژی های مذهبی وجود دارد به خوبی توانست بصورت دو پهلو طعنه ای به تفکرات آتش به اختیاری جامعه این روزهای ما داشته باشد به حدی که شاید مجوز گرفتن فیلم نشان دهد که بسیاری متوجه این ایهام نشده باشند .