تراولینگی برای هیچ
ه احتمال زیاد تاد فیلیپس یک جوکر است، یک جوکر واقعی که در جایگاه کارگردان می تواند به شدت به خنده واداردمان. با اثر اخیرش جوکر.
جوکر تاد فیلیپس یک فیلم دم دستی معمولی است که کارگردانش درس های سینمایی اش را خیلی خوب یاد گرفته. اینکه چطور در بدنه هالیوود با کمدی های مسخره_هنگ اورش_ بزرگ و بزرگتر شود تا فیلمی با شمایل روشنفکری مثل جوکر بسازد.
می گویم شمایل... چون هیچ خلاقیت و نوآوری نه در حوزه تکنیک که در وادی مفاهیم هم اتفاق نمی افتد. فیلم ا شروعی شبیه تمام افتتحایه های درس داده شده هالیوودی در ژانر خودش آغاز می شود. مرد تنهای مهربانی که چند کودک آزارش می دهند و در پی یک تعقیب و گریز نخ نماشده تمام دادایی شغلی اش بر باد می رود. همین..دلقک زخمی روی زمین افتاده در بک گراندی فلو از شهری تاریک و سیاه...
تیتراژ با فونتی فری تیل گونه و رویایی آغاز می شود و می توان از هوشمندی کارگردان برای روایتی داستانی و افسانه ای از جوکر تنها در انتخاب فونت تیتراژ لذت برد. اما افسوس که این هم در کنار صدای افسانه ای سیناترای بزرگ فقط و فقط ادایی است از شبه فیلم هایی که در پس تریلر روانشناختیشان حرفی برای گفتن داردند. فیلم عالی خانم رمزی "تو هرگز واقعا آنجا نبودی" را به خاطر بیاورید. جدای از شخصیت پردازی و بازی بی نقص همین آقای فینیکس در آنجا، سکانس عجیب درگیری در آشپزخانه را مقایسه کنید با قتل وحشیانه جوکر در ورودی خانه اش... یا سکانس بینظیر پایان بندی آن فیلم با پایان بندی بی روح و بی هویت جوکر.
این همه تعریف و تمجید دنیا را به حساب تبلیغات فیلم میگذارم و سلیقه بد آمریکایی ها که به راحتی در باکس آفیس هر هفته پیداست.
تنهالحظاتی که تنها اندکی فیلم قابل تحمل می شود رقص جوکر با حرکاتی نرم و مالیخولیاییست که آن هم البته با تکرار مکررش تبدیل به مضحکه ای برای ادای بلند جمله خب بعدش چی؟ می شود.
رابطه پسر و مادر و سنجاق کردن قصه ای احمقانه و تکراری برای هویت پدر و جستجوی کاملا لوس پسر به دنبال هویت گم شده اش هیچ دردی از شخصیت پردازی بد جوکر دوا نمی کند. با این همه روایت گذشته و آینده و واکاوی نمایی جوکر شخصیتی شکل نمی گیرد که جوکر اینجا تیپی است از تمام فیلم هایی که کارگردان کاملا آگاهانه از آنها قرض گرفته، از راننده تاکسی و سلطان کمدی مارتین اسکورسیزی بگبرید تا جوکر نولان عزیز. این عزیز را به حساب طرفداری ام از نولان نگذارید، بگذارید به حساب آن همه فکر که در حوزه نقد سرمایه داری با روایتی عجیب و تریلر گونه می زند.
حالا اینجا تحمل کنید نطق قرای آقای جوکر را در برناه ای تلویزیونی و قتلی وحشیانه که تنها حسی که القا می کند نگرانی ما از لک شدن لباس رابرت دنیروست.
شاید جوکر فقط فقط برای میکس شدن در حوادث اخیر تهران و آن تراولینگ عجیب مستند سخته شده و جز آن به هیچ کار نمی آید.
پانوشت۱: من به هیچ وجه اهل سینمای به اصطلاح دی سی نیستم که در مقام قیاس باشد این نوشته.جوکر به عنوان اوری کاملا مستقل دیده شده.