جویندگان ناکام
بونگ جون- هو کارگردان و فیلمنامه نویس اهل کره جنوبی است که از معروفترین فیلمهای او میتوان به فیلم میزبان و فیلم انگل اشاره کرد. او امسال جایزه نخل طلای کن را برای فیلم انگل ازان خود کرد. فیلم (خاطرات قتل _Memories of Murder) دومین ساخته او و محصول سال2003 است که براساس داستان واقعی اولین قتلهای زنجیره ای در تاریخ معاصر کره جنوبی است. تارانتینو فیلم«خاطرات قتل» را یکی از فیلمهای محبوب خود معرفی کرده است.
فیلم«خاطرات قتل» ماجرای مامورانی است که به دنبال یک قاتل زنجیرهای هستند. قویترین بخش فیلم، فیلمنامه آن است. از آنجایی که موضوع فیلم، موضوعی تلخ و ناراحتکننده است نویسنده با زیرکی خود طنز ملایمی را در فیلم جاری ساخته، چه در بعضی از دیالوگها و چه در اعمال و رفتار شخصیتها. این نکته باعث شده تا موضوع تلخ فیلم، مخاطب را دلزده نکند.
یکی از قواعد فیلمنامهنویسی این است که هر شخصیتی در طول فیلم کار اشتباهی را انجام می دهد باید به گونهای به خاطر آن کارمجازات شود. برای مثال در فیلم«جایی برای پیرمردها نیست» شخصیت روانی فیلم که نقش آن را خاویرباردم بازی میکند در انتهای فیلم تصادف میکند و این تصادف به گونهای مجازاتی است برای تمام کارهای بدی که این شخصیت در فیلم انجام داده. در فیلم«خاطرات قتل» هم یکی از ماموران پلیس، مظنونین را مرتب شکنجه میکند. در انتهای فیلم میبینیم که او به دست یکی از این مظنونین بیگناه که شکنجهاش کرده بوده زخمی میشود و به خاطر همین زخم یکی ازپاهایش را از دست میدهد و جالب اینجاست که پایی را که از دست میدهد همان پایی است که با آن مظنونین را شکنجه میکرده.
نکته مثبت دیگر فیلم تعلیقهایی است که کارگردان در فیلم به خوبی ایجاد کرده. در این صحنهها بازیگران ناگهان متوجه خطر میشوند با مکثی کوتاه به اطراف نگاه میکنند. سپس ناگهان با شروع شدن موسیقی هیجانآور فیلم شروع به دویدن میکنند و همین موضوع باعث میشود تا مخاطب تعلیق بسیار قویای را شاهد باشد.
تنها یک شاهد وجود داردکه قاتل را دیده و این شاهد اولین مظنونی است که دستگیر میشود و جملاتی را که در اوایل فیلم میگوید نشانههایی هستند که بیان میکند او شاهد ماجرا بوده. این موضوع یکی از نقاط درخشان فیلمنامه است. چون نویسنده کلید حل مشکل را در ابتدای فیلم در مقابل چشمان مخاطب و شخصیتها قرار میدهد اما تا اواخر فیلم نه مخاطب و نه شخصیتها متوجه این موضوع نمیشوند.
نویسنده در اواخر فیلم و جایی که معلوم میشود شاهدی وجود دارد وقتی همه فکر میکنند که گره فیلم در حال باز شدن است نه تنها گره فیلم را باز نمیکند بلکه این گره را کورتر میکند و این کار در فیلمنامه نویسی رودست زدن به مخاطب نام دارد که باعث میشود داستان فیلم جذابتر و غیرقابل پیشبینی شود.
شخصیتپردازیهای فیلم هم خوب از کار درآمده. یکی از ماموران، کارها را شلخته انجام میدهد و با وارد شدن مامور ماهرتر از خودش به ماجرا با او کشمکشهایی را پیدا میکند. اما در طول فیلم روابط آنها خوب میشود و در انتها هردو مامور انگار یک شخصیت واحد میشوند که به دنبال قاتل میگردند. همچنینن یکی از ماموران در ابتدای فیلم همیشه عجولانه عمل میکند و مامور دیگر که از پایتخت آمده همیشه با حوصله جلو میرود و زود نتیجهگیری نمیکند. اما در انتها ماموری که در ابتدای فیلم باحوصله بود آنقدر تحت فشار عصبی قرار می گیرد که نزدیک است مظنونی را که قاتل بودنش منتفی شده است بکشد و این مامور شلخته فیلم است که جلوی او را میگیرد. این نشان میدهد که ماجراهای فیلم شخصیتها را دچار تحول کرده است.
همچنین نویسنده سعی کرده در داستان خود نارضایتی های مردم از حکومت در آن دوره را هم به تصویر بکشد. در صحنه ای رئیس اداره درخواست ماموران کمکی میکند اما به او می گویند ماموران برای سرکوب اعتراض ها رفته اند و ماموری ندارند. همچنین در صحنه ای کارگردان به تصویر میکشد که ماموران در حال برخورد با معترضان هستند.
فیلم«خاطرات قتل» فیلمی جنایی از سینمای کره است که نشان میدهد باید سینمای کره جنوبی را جدی گرفت. این فیلم قطعا ارزش دیدن دارد.