کشمکش های منطقی

«نبات» از آن دسته فیلمهایی بود که به واسطه ی عدم شناخت از کارگردانش آن را بدون پیش داوری قبلی تماشا کردم. فیلم از آن کارهای اول شسته رفته و خوش ساختی است که بر پایه ی موقعیت سازی استوار است. درواقع فیلمساز از موقعیت هایی که در هر سکانس کاشته است در سکانس های بعد به برداشتی درست دست می یابد.
فیلم داستان سرراست و ساده ای دارد و از جایی به بعد گره اش لو می رود و مخاطب می تواند حدس بزند که هویت واقعی رویا (نازنین فراهانی) چیست اما آن چه داستان را پیش می برد کشمکش های غیرقابل پیش بینی زوج است و رخدادهایی که بناست به واسطه ی آگاهی مخاطب از هویت رویا (یا همان سایه) اتفاق بیفتند.
یکی از محاسن فیلم آن است که فیلمساز از عهده ی پردازش شخصیت های مختلف آن به خوبی برآمده است. شخصیت دختربچه در جاهایی از فیلم آنقدر ملموس و باورپذیر طرحریزی شده است که فراموش می کنیم به تماشای یک فیلم نشسته ایم و خود را در بستر یک زندگی واقعی می بینیم. درواقع موقعیت پردازی های درست، کشمکش های منطقی و شخصیت پردازی های دقیق که بازی خوب بازیگران نیز به کمکشان آمده دست به دست هم می دهند تا «نبات» فیلمی بالاتر از سطح توقع مان باشد و به مثابه برشی از یک زندگی واقعی مخاطب را در بطن ماجرایش قرار دهد.
ضمن تمام نکات مثبت ذکرشده، «نبات» نیز همانند بسیاری دیگر از فیلم ها ضعف ها و کاستی هایی دارد. یکی از اصلی ترین این کاستی ها اندکی ساده انگاری در طرح ماجرای پنهان کاری پدر در معرفی مادرِ مثلاً درگذشته به دختر است؛ آن هم دختری که باهوش است و رابطه ای صمیمانه با پدرش دارد. چه طور ممکن است این دختر در طول دوازده سال نخواسته باشد تصویری از مادرش ببیند؟ چه طور پدر هرگز عکسی را از مادر به دختر نشان نداده است؟ ظاهراً فیلمساز برای دستیابی به روایت مورد نظر خود از پاسخ به چنین پرسش هایی صرفنظر کرده است.
با این حال نوع رابطه ی مادر و فرزند و همچنین پدر و فرزند و در نهایت زن و مردِ متارکه کرده خوب از آب درآمده و از طرفی انگیزه های کاراکترها از تصمیمات و رفتارهایشان نیز منطقی به نظر می رسد و این شکل درست از شخصیت پردازی منجر به ایجاد رابطه ای ارگانیک میان مخاطب و فیلم می شود.
یکی دیگر از خطرهایی که فیلم با درایت سازنده اش از آن جان به در می برد خطر تبدیل درام به ملودرام است. این که فیلمی ملودرام باشد به هیچ وجه عیب نیست اما این که فیلمساز در اثر خود تلاش میکند تا برخلاف بسیاری از ملودرام های اندوه زا و غم انگیز بدون توسل به موسیقی سوزناک و بازی های اغراق شده و رخدادهای اگزجره شده مفهوم مورد نظرش را به مخاطب منتقل سازد اتفاق فرخنده ای ست که به واسطه ی انتخاب های به جا و به اندازه ی فیلمساز شکل می گیرد.
و در انتها باید از بازی درخشان بازیگران فیلم نام برد. کنار هم قرار دادن ستاره ای مشهور چون شهاب حسینی با بازیگری توانمند و در عین حال کمتر شناخته شده چون نازنین فراهانی و بازیگر نوجوانی که پا به پای دو بازیگر حرفه ای جلو می آید همچنان مهر تأییدیست بر مهارت کارگردان جوان.