جستجو در سایت

1395/12/04 21:00

چگونه «پاپ‌کورن» وارد هنر هفتم شد؟

چگونه «پاپ‌کورن» وارد هنر هفتم شد؟
از سال 1945 که پاپ‌کورن و سینما پیوند عمیق‌شان را جشن گرفتند و حتی تیزرهای «مصرف آن حین تماشای فیلم»، در سالن‌های سینما پخش شدند، بیش از نیمی‌‌ از پاپ‌کورن‌های تولیدی در آمریکا و سایر کشورهایی که سینمارفتن یک عادت فرهنگی-سرگرمی روتین در آنهاست، در بازار فیلم تناول می‌شود و این یعنی، نباید این کوچولوهای سفیدرنگ، معطر و خوش طعم را دست‌کم گرفت!

 سه‌گانه «جنگ‌های ستاره‌ای»، «ترمیناتور2»، «سربازان زیر پرچم»، «خانه حیوانات»، «برادران بلوز»، «پلیس بورلی هیلز»، مجموعه‌آثار «پلنگ صورتی»، سری کامل «اسلحه مرگبار»، «آرماگدون» و «مانتی پایتون و جام مقدس»؛ 10 فیلمی که شاید نام تعدادی از آنها را شنیده باشید و شاید هم نشنیده باشد. این آثار که به‌نظر می‌آید هیچ ارتباطی هم با هم ندارند، در یک ویژگی مشترک هستند: عناوین 10 فیلم ابتدایی فهرست دنباله‌دار و طولانی فیلم‌های پاپ‌کورنی تاریخ سینما هستند که توسط آراء مردمی در سایت رده‌بندی و نظرسنجی آنلاین Ranker انتخاب شده‌اند. بله فیلم‌های پاپ‌کورنی! اصطلاحی که اگرچه در بین سینماروها و صنعت فیلم‌های داخلی ما باب نیست؛ بی‌شک علاقه‌مندان به هنر هفتم دست‌کم در دایره واژگان و اصطلاحات سینمایی، آن را شنیده یا خوانده‌اند و به‌کار برده‌اند؛ اما این‌گونه فیلم‌ها واقعا چه هستند و چه ویژگی‌هایی دارند؟ پیش‌ازهرچیز باید دانست که این‌فیلم‌ها اساسا در قالب «ژانر» تعریف نمی‌شوند و نمی‌توان آنها را «گونه‌»‌ای سینمایی دانست. در واقع و به زبانی ساده‌تر این‌فیلم‌ها در هر ژانری وجود داشته و دارند و در بعضی منابع سینمایی از آنها به‌عنوان فیلم‌های تعطیلات یا تابستانی هم نام می‌برند. تعریفی که از آثار پاپ‌کورنی سینما در واژه‌نامه تفصیلی و تفسیری آنلاین Your Dictionary آمده، این است: «فیلم‌های سینمایی بدون محتوای جدی و دراماتیک، فاقد پیامی سنگین یا عمق فکری که تنها در جهت سرگرمی آن‌هم به ساد‌ه‌ترین روش ممکن و برای ایجاد لذت ساخته و عرضه می‌شوند». اگر بخواهیم این تعبیر و تعریف را به‌عنوان سطح‌سنجی فیلم‌هایی که در گستره بین‌المللی تولید و اکران می‌شوند، به‌کاربریم، عمده‌آثاری که در سینماها به‌نمایش درمی‌آیند، در همین دسته‌بندی قرار می‌گیرند و اگرچه می‌توان سطح کیفی این‌گونه‌آثار را مورد نقد جدی قرار داد؛ اما نمی‌توان خرده‌ای بر حضورشان در این بازار گرفت. سینما، فارغ از هرگونه برچسبی که به آن می‌زنند و صفتی که برایش می‌تراشند و به‌رغم آنکه آثاری اثرگذار به لحاظ محتوا، طرح مضمون، ایجاد سوال، تاثیرات اجتماعی و ایدئولوژی‌های تامل‌برانگیزی که به مخاطبان عرضه داشته است، یک صنعت سرگرمی‌ساز است و اگرچه آن‌را به‌عنوان هفتمین هنر می‌شناسند؛ اما در زمره Entertainment‌ ها قرار می‌گیرد و بازار مالی مربوط به آن، جریان‌های بزرگ اقتصادی را در محدوده‌هایی چون هالیوود و بالیوود و سایر مراکز متمرکز مشابه مدیریت می‌کند؛ در واقع آنچه به حیات سینما دراین‌سال‌ها کمک کرده، گردش مالی آن است و اگرچه بسیاری منتقدان این نگاه، مخالف اهمیت فروش در امتیازدهی به آثار سینمایی هستند؛ اما این عرصه بدون مخاطب‌های پرشمارش و تنها با تکیه بر آثار «آرتیستیک» نگوییم بی‌مخاطب؛ بلکه کم‌مخاطب، نمی‌تواند دوام بیاورد؛ ازآن‌جهت‌که برعکس سایر هنرها، پروسه تولید پرهزینه‌ای دارد و صنعت گرانی‌ست! سینمای پاپ‌کورنی که به‌نوعی در کشورمان به‌نام سینمای گیشه و بدنه هم شناخته می‌شود، رونق‌بخش سالن‌های سینماست و نبودشان، ادامه حیات این مسیر را برای تمام‌ دست‌اندرکارانش حتی آنها که مخالف سرسخت این «شکل» از عرضه آثار هستند، مختل می‌کند. بعد از این مقدمه طولانی بد نیست به این موضوع بپردازیم که اساسا چرا «پاپ‌کورن»؟ در مقاله چهارم اکتبر سال 2013 منتشره در سایت Tested می‌خوانیم: «سالن‌های سینما بخش قابل توجهی از هزینه‌های خود را از طریق فروش تنقلات و به‌ویژه پاپ کورن تامین می‌کنند و اگر بخواهیم از بعد آماری به این موضوع نگاه کنیم، حدود 85درصد سودی که از اکران هر فیلمی نصیب سینماداران می‌شود، به‌خاطر وجود همین ذرت‌های بوداده است». این مسئله نکته ظریفی را به ما یادآور می‌شود و آن، «سهم صاحبان سینما در موفقیت و شکست یک فیلم» است. به‌عبارتی اگرچه سینمادارها برای اکران هر فیلم، مبلغی دریافت می‌کنند؛ اما سود اصلی متعلق به سرمایه‌گذاران آثار سینمایی‌ست و اینجاست که پاپ‌کورن به‌ مدد سینماداران می‌آید تا آنها، هم به سود بیشتری دست پیدا کنند و هم بتوانند ضمن تامین هزینه‌های جاری‌شان، به افزایش کیفی و خدماتی سالن نمایش خود بپردازند. در همین منبع خبری می‌خوانیم: «تاریخچه حضور ذرت‌های بوداده در سالن‌های سینما به سال‌های دهه 30 برمی‌گردد». آن بی. اسمیت؛ نویسنده کتاب A Social History of Popcorn in America چاپ 1999 می‌نویسد: «پاپ کورن؛ به‌عنوان یک پدیده غذایی جذاب، از نیمه سال‌های 1800 محبوب و اولین نوع بسته‌بندی‌شده آن در سال 1885 عرضه شد. با این‌حال، سینمادارها چندان از این پدیده خوش‌شان نمی‌آمد و دوست داشتند مشتریانی موقر و تمیز قدم به سالن‌های سینما بگذارند که کف سالن‌ها را به گند نکشند! ضمن آنکه خوردن ذرت بوداده حین تماشای فیلم، ایجاد سروصدا می‌کرد و این خو‌شایند تماشاگران حاضر در سالن نبود؛ چرا؟ چون آن‌زمان فیلم‌ها فاقد صدا بودند. بعد که صدا به یک عنصر اساسی در صنعت سینما تبدیل شد، همه‌چیز عوض شد». این نویسنده در بخش دیگری از کتابش می‌نویسد: «وقتی در سال 1927، صدا به سینما اضافه شد، سالن‌های تاریک آغوش خود را برای جمعیت علاقه‌مند بیشتری گشودند؛ تاجایی‌که تا سال 1930، میزان مخاطبان فیلم‌های سینمایی به حدود 90میلیون نفر در هفته رسید! اینجا بود که بحث اجازه ورود تنقلات به سالن‌های نمایش‌دهنده فیلم هم مطرح شد». در مطلبی منتشره به تاریخ سوم اکتبر 2013 در Smithsonianmag با عنوان «چرا در سالن سینما پاپ‌کورن می‌خوریم؟» آمده است: «بیش‌از هشت‌هزارسال از کشف ذرت در جهان می‌گذرد و این دانه‌های مغذی و زیبا حالا جایگاهی ویژه در اوقات فراغت و پروسه لذت‌بردن ما دارند. سال‌های 1800 به‌راحتی می‌شد ذرت بوداده را در مراکز تفریحی مانند سیرک‌ها و نمایشگاه‌ها پیدا کرد و آن‌قدر به‌سرعت تبدیل به اسنکی محبوب شد که در سال 1848 واژه پاپ‌کورن به فرهنگ لغات Americanisms راه یافت. هنگامی‌که چارلز کریتور؛ مرد خوش‌فکری از اهالی اوهایو دستگاهی اختراع کرد که می‌شد ذرت را جلوی چشم مشتری بوداد و به او عرضه کرد، این اسنک به یک اتفاق خوشمزه خیابانی تبدیل شد و این احتمال می‌رفت که وارد فضاهای سرگرمی‌سازی چون سالن‌های سینما و تئاتر هم شود؛ اما صاحبان این صنایع هنری علاقه‌ای به این دانه‌های سفید که خرد می‌شدند و سروصدا ایجاد می‌کردند، نداشتند؛ تاآنکه هنر هفتم تغییرات فنی و ساختاری مختلفی را از سر گذارند و فیلم‌ها با امکان صدا به‌نمایش درآمدند. این مسئله همراه شد با وقوع یک رویداد تلخ در ایالات متحده آمریکا که از آن به‌عنوان رکود بزرگ یاد می‌کنند. حالا ذرت بوداده یکی از ارزان‌ترین اسنک‌های پرطرفدار بود که همه می‌توانستند راحت‌تر آن را نسبت به سایر تنقلات به‌ویژه شیرینی‌جات تهیه کنند؛ ضمن آنکه تولیدش هم برای فروشندگان ارزان تمام می‌شد و این‌گونه بود که پاپ‌کورن سر از سالن‌های تاریک سینما درآورد». شاید جالب باشد بدانید از سال 1945 که پاپ‌کورن و سینما پیوند عمیق‌شان را جشن گرفتند و حتی تیزرهای «مصرف آن حین تماشای فیلم»، در سالن‌های سینما پخش شدند، بیش از نیمی‌‌ از پاپ‌کورن‌های تولیدی در آمریکا و سایر کشورهایی که سینمارفتن یک عادت فرهنگی-سرگرمی روتین در آنهاست، در بازار فیلم تناول می‌شود و این یعنی، نباید این کوچولوهای سفیدرنگ، معطر و خوش طعم را دست‌کم گرفت! اگر این پیشینه اقتصادی و فرهنگی برای پذیرش علت خوردن ذرت بوداده حین تماشای فیلم برای‌تان کافی نیست، بهتر است از جنبه علمی و روان‌شناسی هم به آن نگاهی بیندازیم. بر پایه مطلبی که نشریه The Guardian به نقل از منبع علمی The Journal Of Consumer Psychology به تاریخ 13 اکتبر 2013 منتشر کرده است، نتایج بررسی‌های تیم تحقیقاتی دانشگاه کلن آلمان گویای آن است که خوردن پاپ‌کورن می‌تواند اثرات آزاررسان ناشی از تبلیغات را حین تماشای فیلم و سریال کاهش دهد. در بخشی از این مطلب می‌خوانیم: «دانشمندان دریافته‌اند که جویدن پاپ‌کورن می‌تواند ما را در مقابل اثرات منفی و اعصاب‌خردکن تبلیغات، مصون نگه دارد. علت این است که حین تماشای تبلیغات، واژه‌هایی تازه را در قالب نام برندها و محصولات و... می‌شنویم که ذهن، ناخودآگاه هنگام شنیدن‌شان سعی می‌‌کند آنها را تکرار کند تا به‌خاطر بسپارد و این عمل، با تحرک نامحسوس دهان و زبان همراه است؛ درست مانند وقتی که می‌خواهیم صحبت کنیم. این گفتار درونی می‌تواند آزاردهنده بوده و ایجاد ناراحتی کند. جویدن می‌تواند مانع از برقراری این ارتباط شود و جلوی این ماجرا را می‌گیرد». بنابراین، حالا که پاپ‌کورن ویژگی‌های بهبوددهنده ذهنی خودش را هم در کنار شاخصه‌های اقتصادی و سلامتی‌بخشش به‌عنوان یک ماده مغذی اثبات کرده است، بهتر نیست فیلم‌هایی که دوست‌شان نداریم را در «پاپ‌کورنی» صدا نکنیم؟