جستجو در سایت

1397/11/03 22:15

کتاب ،خواندن یا نخواندن ،مسئله اینست

کتاب ،خواندن یا نخواندن ،مسئله اینست
کمی بیاندیشیم


برای نابودی فرهنگ و انگیزه رشد در جامعه روشی ساده به کار میگیرند: بر فرهنگ تحمیلی و نخواندن کتاب که از سوی بزرگان قربانی تفکرات مختلف ، نخست (پدران و مادران) که از باورهایشان نشٱت میگیرد ،و آن داشتن حل المسائل از پیش تدوین شده ایدئولوژیکیست پای میفشارند و در بوق و شیپورهای ابداعی تکنولوژی قدرت با  زَر و زور و زٍر ، جهانی ماورای ذهنت که همانا سعادت دنیوی و بخصوص اُخروی است ایجاد میکنند ،آنگاه آرام آرام ،الگوهای از پیش آماده را بخوردت میدهند ، و در ساده ترین روش ، روز کار ، شب «عشق و حال» جایی برای خواندن و آموختنی در کار نیست چرا که قبلا بزرگان خانواده از بزرگانشان آموخته اند و تو همانها را به نسل بعد خودت خواهی آموزاند . نگون بارتر آنکه بمحض آنکه یک ریالت شد دو ریال تو هم میشوی شیپورچی جدید همان سریال تکراری زٓر و زور زٍر اما چون تکنولوژی پیشرفت کرده چهار پای تفکراتت را به سیستم های جدید مجهز میکنی تا در ادامه همان دور باطل اینبار داستان جدیدی سر دهی از آگاهی بیکرانت و دریای علمت چرا که دیگر زمان ،زمان تکنولوژیست و تو مجهز به چیزی شدی در دستانت که زیر بمباران تفکرات این و آن با هر هدفی قرار میگیری ،بی آنکه بدانی چون پشتوانه فکری ناشی از آموزش علم و خواندن کتاب را نداری ،لحظه ای به این سو میروی و دمی بسویی دیگر . بعد هم براحتی میگویی برو بابا چه دل خوشی داری ،پول کجاست . 

نبوغٍ دلخوش به داشتن آن ،دائم برای آنچه میکنی دلیل میاورد و چه لذتی هم دارد اینکه دیگران ببینند ما چه داریم و چه حالی میکنیم ، و اینجاست که زمان میگذرد و از بد و یا خوش روزگار گاهی هم متراژهای خانه مان بیشتر میشود و خود تنها در باتلاق تحمیلی نظر دیگران که البته خودمان با «دانش» بیکرانمان آنرا آماده تر و آن را عمیق تر کرده ایم فرو میرویم .آری زمانیکه داشته هایت چه منقول چه غیر منقول کمی بیشتر شد ، جلوی آینه نیز خود را دیگری میپنداری ،برخی با کار ،خانه ،خواب ،به این پندار میرسند ،برخی با رانت ، ژن ، باور  .هر دوی اینان ظاهرٱ در یکجا با هم تلاقی میکنند و آن ندیدن ،اول خود (چرا که در واقعیت علمی نیز چنین است و آدمها با شرایط و روابط جدید ،ذهنیت جدیدی نیز برای خود بنا میکنند) بله اول ندیدن خود سپس دیگران . 

ابتدا کتاب را از ما میگیرید و بعد سرمان را درون تلویزیون و گوشیهای همراهمان فرو میکنند.

سامان سامانی