تابستان گرم،ترکیب و تَکرار
مقدمه : طبیعی است زمانی که یک فرمول در جامعه هدف و مصرف کننده بازخورد مثبتی دریافت کند افراد دیگر با نگاه و رویکرد خود به سراغ آن رفته و نمونه های مشابه و گاهی عینا همان فرمول را تولید و پخش میکنند.
سالهای گذشته با ساخته شدن فیلمهای فرهادی مانند چهارشنبه سوری و بعدتر جدایی فیلمسازان جوان و بعضا کهنه کار رو به ساخت فیلمهایی با سوژه های اجتماعی در فضای آپارتمان آوردند.که برخی موفقیت آمیز و برخی نمونه ها نیز مضحک بودند و شکست خوردند.
سال گذشته ابد و یک روز سعید روستایی با وجود درخشش فروشنده از چشم تماشگر ایرانی دور نماند و با اقبال زیاد تماشگران مواجه شد و بازخورد مثبتی از جامعه ایران و منتقدین دریافت کرد.
اولین ساخته ابراهیم ایرج زاد مشابه اولین ساخته سعید روستایی یک درام- اجتماعی است.
(ازدیاد استفاده از سوژه های اجتماعی در ایران فیلم های اجتماعی و بعد از کنار آنها اجتماعی-کثافت،اجتماعی-فلاکت و اجتماعی-آپارتمانی را به وجود آورد.)
در مقایسه با ابد و یک روز: دغدغه و داستان در ابد و یک روز جدی تر و مهم تر به نظر میرسد اما در تابستان داغ بسیار صادقانه تر اما گنگ تر و بدون مسئله تر است.
شخصیت ها تماما تابع موقعیت هستند و همین که کارگردان موفق به پرداخت این موضوع و حفظ این اصل تا پایان فیلم در یک درام اجتماعی شده است باید به او تبریک گفت.
البته عدم شلوغ کاری شخصیت ها و فضاها و همچنین پرهیز از اشاره های بیهوده و شعارگونه (برخلاف آثاری مثل دخترِ رضا میرکریمی) از نکات مثبت تابستان داغ هستند.
کارگردان موفق به کنترل هر نوعی از شلختگی از تدوین گرفته تا فیلمبرداری و بازی ها در تمام طول مدت فیلم خودش شده و این غیرممکن نود دقیقه فیلم بدون اضافه کاری و وقت تلفی را در فیلم های معمولی ممکن ساخته است.
ضعف فیلمنامه، نگاه بیش از حد موقعیت محور آن و همچنین نبود(کمبود)داستان ، جلو بودن یک قدمی بیننده در تمام مدت فیلم و یک چالش داستانی که به سختی در فیلمنامه قرار داده شده تا نیمه اول فیلم را به نیمه دوم آن وصل کند از نقاط ضعفی هستند که قابل چشم پوشی نیست.
همین نکات و عدم خلاقیت تابستان داغ علی رقم نکات مثبتش باعث میشود تابستان داغ تبدیل به اثری مهم و اثر گذار نشود اما نمونه موفقیت آمیزی برای یک درام-اجتماعی ایرانی محسوب میشود.
ایرج زاد خوب مخاطب را میشناسد و کارگردانی را نیز بلد است،اما باید سراغ ایده های بهتر و بزرگتری برود،صداقتش را حفظ کند و بیشتر تجربه کند.
*حتی شخصیت پردازی پریناز ایزدیار همان آدم دلسوز و رنج کشیده ابد و یک روز است که اینجا علاوه بر خواهر،مادر و همسر خوب و وظیفه شناسی نیز هست.