حرکت روی خط ثابت

«کارگر ساده نیازمندیم» آخرین فیلم به اکران درآمده ی منوچهر هادی نمونه ی کامل و بارزی از فیلم های کاملاً متوسط است. فیلم هایی متوسط با داستان هایی قابل پیش بینی و فرم و شکلی که این روزها بارها و بارها نمونه شان را دیده ایم و به نحوی "تکراری" به حساب می آیند.
فیلم از دو داستان اصلی تشکیل شده است که به موازات هم پیش می روند؛ یکی روایت مربوط به خانواده ی رحمت (مهران احمدی) که از جنوب کشور برای کار به تهران آمده اند و دیگری روایت جهان (آتیلا پسیانی) مرد نزول خور که جهان را درگیر کرده است. در این میان جوانی به نام قدم (بهرام افشاری) نیز به مثابه زنجیری دو روایت را به یکدیگر مرتبط ساخته و در داستان گره هایی ایجاد می کند.
فیلم، فضای تلخی دارد. نوعی تلخی واقع گرایانه و قابل لمس که فیلمساز در ایجاد این فضا عملکرد خوب و موفقیت آمیزی داشته است. میزانسن های درست و منطقی و بهره گیری هوشمندانه هادی از اندازه نماهای درست و رنگ ها و نورهای تأثیرگذار از بخش های موفقیت آمیز کار اوست اما آن چه به کار ضربه ی اساسی می زند، ضعف های فیلمنامه است.
"کارگر ساده نیازمندیم" با کشمکش رحمت و جهان آغاز می شود که به نظر می رسد مسئله اصلی فیلمنامه همین باشد اما با پررنگ شدن بخش عاشقانه فیلمنامه (عشق میان قدم و مونس دختر رحمت) محوریت اصلی تا حدودی در داستان گم می شود و سپس با ورود شخصیت ارشد (پسر عموی قدم) که خود گره های جدیدی را در روایت ایجاد می کند نقاط اصلی درام به هم می ریزند و فیلمنامه دچار چندگانگی غیرضروری ای می شود و از طرفی به تندتر شدن ضرباهنگ فیلم می انجامد که با فضای داستان و لحن واقع گرایانه آن سنخیتی ندارد. از دیگر اشکالات فیلمنامه عدم موفقیت فیلمنامه نویس در شخصیت پردازی کامل و درست شخصیت هاست. هر یک از کاراکترها در جایی از فیلمنامه به حال خود رها می شوند و قوت اولیه ی خود را چه به لحاظ کیفی و چه کمّی در طول پیش روی روایت از دست می دهند؛ همین مسئله باعث می شود که به رغم فضای مناسب و بسترسازی درست فیلمساز برای شکل گیری داستان، شخصیت ها نتوانند درست در جای خود قرار گیرند و در برخی بخش های قصه حضورشان، شکلی عاریه ای به خود می گیرد. این اشکال تا حدودی هم منتج از شلوغی غیرضروری فیلم با کاراکترهای متعدد است و تلاش بی ثمر برای هویت بخشیدن به هر یک از آن ها و تعریف کردن قصه ی هر کدامشان به شکل مجزا که در نهایت به همان ایراد در هم ریختگی عناصر درام می انجامد. البته مسئله ضعف در شخصیت پردازی در رابطه با تمام شخصیت های فیلمنامه صادق نیست. مثلاً شخصیت قدم تا حدودی درآمده و باورپذیر است اما شخصیت جهان علیرغم بازی خوب و روان آتیلا پسیانی بیش تر در حد تیپ یک بدمنِ جنتلمن نما با کلیه ی المان ها و ویژگی های کلیشه ای چنین تیپ هایی باقی مانده است.
حضور شخصیت های زن نیز تا حدودی در سایه حضور شخصیت های مرد فیلم قرار می گیرد. این حضور و تأثیر، کم رنگ است و به نظر می رسد جای کار بیش تری داشت. مثلاً تمرکز بر خانواده رحمت، خصوصاً همسرش میمنت (یکتا ناصر) در ابتدای فیلم زیاد است و طوری به نظر می رسد که قرار است در طول فیلم شاهد بحران ها و رخداد های بیشتری در زندگی و رابطه ی میان آن ها باشیم، اما پس از مرگ رحمت، حضور زن و دختر او نیز در فیلم کمرنگ می شود و در حد همان کلیشه های رایج چنین فیلم هایی باقی می ماند. این مسئله در رابطه با کاراکتر نورسته (سحر قریشی) نیز صادق است. شخصیتی که با توجه به پیشینه و غافلگیری (البته قابل حدسِ پایان فیلم) قطعاً جای کار بیش تری داشت و امکان پرداختِ بیش تر به او وجود داشت.
از نکاتی که هادی به وضوح در پی دستیابی به آن بوده نمایش اختلاف طبقاتی ست که تلاش می کند این مقوله را طی دو روایت موازی و نمایش تضادها به تصویر کشاند اما مصالح مورد استفاده او برای طرح این معضل دم دستی، تکراری و کلیشه ای هستند و بنابراین پیام او به شکلی کاملاً "رو" به مخاطب منتقل می شود و هیچ جایی برای تأمل او باقی نمی گذارد. به عبارتی او از تمهیدانی نخ نما و بارها دیده شده برای انتقال پیام خود استفاده می کند و همین مسئله به فیلم لطمه می زند.
اما از ویژگی های مثبت فیلم بازی های خوب آن است. در این فیلم حتا سحر قریشی نیز بازی قابل قبولی دارد و در کل بازی ها یکدست اند.
به رغم تمامی حفره های موجود در فیلمنامه، «کارگر ساده نیازمندیم» یک فیلم قصه گوست و به همین جهت می تواند مخاطب را تا پایان با خود همراه نگاه دارد.
تکراری بودن سوژه و نوع روایت تکراری و حتا فرم انتخابی برای این روایت را نمی توان "ایراد" به حساب آورد اما بدیهی ست در شرایطی که مخاطب به فیلمهای آوانگارد و نوگرا روی خوش نشان می دهد و از فیلم های تکراری و یکسان اشباع شده است، تماشای فیلمی با حال و هوای بسیاری از فیلم ها و تله فیلم ها و سریال ها که در یک دهه اخیر به کرات دیده شده اند را آن چنان نخواهد پسندید. بنابراین نمی توان فیلم آخر منوچهر هادی را فیلم بدی به شمار آورد اما قطع به یقین «کارگر ساده نیازمندیم» هیچ ویژگی خاصی ندارد تا مخاطب خود را غافلگیر کند و در سطح خیل عظیمی از فیلمهای متوسط دیگر باقی می ماند.