20 روانی به یاد ماندنی تاریخ سینما ( قسمت سوم )
7 . Alieen wuornos در فیلم Monster 2003
براساس داستان واقعی زندگی آیلین وورنوس که یک قاتل زنجیره ای بود. او به زندان محکوم می شود و در سال 2002 به جرم قتل 7 مرد اعدام می شود.
او داستان زندگی غم انگیزی دارد. وورنوس زمانی که دختری کارگر بوده و در ناحیه ی تامپا زندگی میکرده عاشق دختر 18 ساله ی ل.ز.ب.ی.نی به نام سلبی می شود و او در آرزوی زندگی ای نرمال نقشه هایی در سر دارد. ایده ها و نقشه های وورنوس برای زندگی آسان خیلی بد هستند و شامل سرقت مسلحانه و قتل در کمال خونسردی می شوند اما این راه و رسم زندگی بدکاره های زشت خیابانی است.
نکته ی جالب بازی فوق العاده ی شارلیز ترون در این فیلم است. او حتی فیزیک بدن و چهره ی خود را از یک زیبارو به وورنوس کثیف و مردستیز تبدیل می کند که برای او جایزه ی اسکار را به همراه دارد. در زندگی واقعی وورنوس فردی زننده ، دروغگو و فاسد بود که با باندهای موتورسوار و دلال هایی پست می گشت . تنها شارلیز ترون می تواند کاری کند که ما با این هیولای واقعی همدلی و همدردی کنیم .
6 . Tommy DeVito در فیلم Goodfellas 1990
Goodfellas داستان هنری هیل است که توسط ری لیوتا نقش آفرینی می شود اما مهمتر از آن این داستان کاراکتر تامی هم هست ، او یکی از دوستان صمیمی هنری و از اعضای گروه خلافکار او است که توسط جو پسی بازی می شود.
تامی دویتو یکی از به یاد ماندنی ترین کاراکتر های سینما است . او از نظر شخصیتی و رفتاری پرسروصدا ، پرخاشگر و زودجوش است و سریع دست به اسلحه می شود. کشتن یکی از افراد زیردستش به نام بیلی بیتس در نهایت باعث این می شود که او سند مرگ خود را امضا کند.
پسی برای بازی پرخاشگرانه ی عالی خود برنده ی اسکار بهترین بازیگر مرد شد. تامی یک زنباز ، آتش افروز و گستاخ است ولی بیشتر از همه یه بچه ی لوس و "پسر مامانی" است و این از ملاقات های شبانه اش با مادرش که توسط مادر اسکورسیزی نقش آفرینی می شود معلوم است. با دوستانی مثل تامی ، کی دشمن می خواد ؟!
5 . Frank Booth (Dennis Hopper) در فیلم Blue Velvet 1986
فرانک بووس یک روانی واقعیست. او یک متجاوز است ، یک رهبر باند ، یک قاتل ، یک دلال مواد ، او مثل سادیستی هاست و در کل یک کاراکتر بد حقیقی. او رهبر یک کهنه باند اشرار است ، او شوهر و فرزند دوروتی والن خواننده را ربوده است و در ازای آن رابطه ی رابطه ی جنسی سادیستی ای با او دارد.
فرانک یک مرد عصبانی بیمار است. او می خواهد از جامعه انتقام بگیرد و واژگان خود را با ناسزا و کفرگویی آلوده کرده است. اما اشاره هایی مبنی بر اینکه او بیشتر از یک فرد عصبانی است وجود دارد. سرنخ هایی از گذشته ی فرانک وجود دارد اما پنهان و رمزگذاری شده هستند. فرانک وقتی آهنگ های مشخصی مثل آهنگ Blue Velvet و یا آهنگ روی اوربیسون به نام The Candy Colored Clown را می شنود رفتاری مسحور شده از خود نشان می دهد گویی هیپنوتیزم شده است. او به معنای واقعی کلمه به خلسه میرود و انگار نشئه شده باشد و در این مواقع غم بسیاری در او دیده مس شود.
رفتار فرانک نسبت به دشمن خود جفری بومانت عجیب و غریب است. جفری نقطه ی مقابل فرانک است اما در عین حال ویژگی هایی از فرانک در او هم دیده می شوند. این دوگانگی گیج کننده است.
4 . Travis Bickle در فیلم Taxi Driver 1976
در سال 1976 مارتین اسکورسیزی فیلمی میسازد که سیمای دقیقی از انسان مدرن ایزوله شده و تنها ارائه می دهد. تراویس بیکل با بازی رابرت دنیرو "مرد تنهای خدا" است. در خلال فیلم تراویس درگیر برقرار کردن نوعی ارتباط با آدم های دیگریست که با آنها برخورد می کند اما آنها در نهایت به او خیانت می کنند.
در آغاز ما با تراویس در حالی روبرو می شویم که شبها سر خود را با گشتن به دنبال مسافر مشغول کرده چون بیخوابی ای مزمن دارد. چاره ای که پیدا کرده راننده تاکسی بودن است و به تنهایی در خیابان های نیویورک رانندگی می کند. تنهای تنها با عقده های فکری ای و خشمی که در درون او مانند یک سلول سرطانی رشد می کنند.
تراویس یک خاطره نگار پیگیر است ، او تمام افکارش را در کتابی می نویسد ، او هرکاری برای بیرون کردن آن افکار آزار دهنده از سر پر از سر و صدای خود می کند. او می گوید : یه روز یه بارون واقعی میاد و همه ی این کثافت ها رو از خیابان ها میشوره و میبره.
تراویس در فیلم شیفته ی دو زن متفاوت می شود ، هر دو دست نیافتنی هستند ولی برای تراویس چیز دیگری مهم است. او شوالیه ای است که به دنبال اژدهایی برای مبارزه میگردد و او از منفعل و بی کار بودن خسته است. در پایان فیلم تراویس تبدیل به قهرمانی می شود که همیشه ارزویش را داشت.
3 . Franz Beckert در فیلم M 1931
فریتز لانگ در به تصویر کشیدن زوایای شخصیت یک بچه باز قاتل کودکان بسیار فراتر می رود. این فیلم در سال 1931 ساخته شده و شاهکاری تحسین برانگیز است. فیلم مسائل اینچنینی در دهه ی 30 اشاره نمی کند ، تنها به روشی کمی دلسوزانه کاراکتر اصلی خود را به تصویر می کشد.
پیتر لوری در نقش فرانز بکرت بازی می کند . مردی میانسال و تنها که بچه ها را دوست دارد و با آنها دوستانه برخورد می کند ، برای آنها آبنبات و بادکنک می خرد و سپس آنها را می کشد. چرا هیچ وقت واقعا مورد بحث قرار نگرفته چرا هیچ وقت چیزی نگفته؟ هرچند بکرت ناامیدانه تلاش می کند که انگیزه هایش را توضیح دهد ، او می گوید : کاری از دستم برنمیاد! من به روی این چیزهای شیطانی ای که در وجودم است هیچ کنترلی ندارم ! آتش ، صداها و عذاب ! ... آخه کی میتونه بفهمه که من چی میکشم؟!
بله ، ما او را نمی فهمیم اما تبهکاران هم در مورد او اعلام حکم می کنند و نتیجه ی آن این می شود که M توسط مقامات دستگیر می شود. حتی اکنون هم جامعه نمی تواند فساد اخلاقی قاتلی مثل جفری داهمر را درک کند ، اما در سینما ما نمود و بازتابی از یک قاتل کودکان را می بینیم.
2 . Anton Chigurh در فیلم No Country for Old Men 2007
این نقش توسط خاویر باردم نقش آفرینی می شود . آنتون چیگور چهره ی واقعی شیطان است. او نسل جدیدی از قاتلین است ، کسی که کدهای ارزش های اخلاقی خودش را قبول دارد و از آنها پیروی می کند. وقتی حرفی میزند به آن عمل می کند. چیگور که مدل مویش هم به نوعی نمایانگر پوچی و بی روحیش است وقتی وارد عمل می شود یک ماشین کشتار است و مطلقا هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد. او یک قاتل مزدور است ، او غیر طبیعی است ، کم حرف است و فقط وقتی که لازم باشد صحبت می کند.
در فیلم مردی را میبینیم که سرنوشتش در گرو انداختن یک سکه است و چیگور تنها یک مجری حکم است. کلانتر اد تام بل با بازی تامی لی جونز یک افسر کهنه کار است او درگیر فهمیدن دلیل پشت قتل عامی است که بعد از پیدا شدن چیگور اتفاق افتاده است. در گذشته دزدان از قوانین اخلاقی ای پیروی می کردند ، یک شاهد یا بیننده بدون آسیب باقی می ماند و دلیلی برای کشتن یک بی گناه وجود نداشت اما گویا زمانه عوض شده. بعضی از قاتلین به کودکان و زنان آسیب نمیرساندند ولی اینها در مورد چیگور صدق نمی کند. هر کسی که در مسیر او قرار گیرد حذف می شود ، چه یک افسر قانون یا بیوه ی لویلن موس ، مردی که در اصل پول مواد را در ابتدای فیلم می دزدد . حتی وقتی تصادف شدیدی با خودرو می کند به نوعی انگار شکست ناپذیر است و شاید او چیزی فراتر از یک انسان است.
1 . John Doe در فیلم Se7en 1995
جان دو به معنای واقعی کلمه یک آدم عادی مثل آدم های دیگر است و در بین انبوه مردم و از دید کسانی که به دنبالش هستن پنهان است. بازی کوین اسپیسی در نقش دو واقعا ترسناک است . او مردی دیوانه است که با هفت گناه کبیره درگیر است و از همنوعان خود نفرت دارد.
در مرکز این فیلم معمایی دو کاراگاه قرار دارند . سامرست با بازی مورگان فریمن ، یک کهنه کار که آماده ی بازنشستگی است و مایلز با بازی برد پیت ، یک تازه کار که به نوعی رفتگر جامعه است. این دو در مقابل دو عددی نیستند و نمی توانند حریفش بشوند ، دو آثاری وحشتناک از اجساد باقی می گذارد و مطمئن میشود که سرنخ هایش را دو کاراگاه پیدا کنند. این فیلم بسیار تیره ، ظلمانی و دلهره آور است ، نه تنها موضوعش بلکه نحوه ی ارائه اش هم بسیار هوشمندانه است . این فیلم الگوی آینده ی نئو نوآر است .
از کاراکتر های دیگر که جا داشت در این لیست از آنها نام برده شود ، می شود به این فیلم ها اشاره کرد :
Bernard-Pierre Donnadieu در فیلم The Vanishing(aka Spoorloos)
Hannibal Lecter در فیلم The Silence of the Lambs
Norman Bates در فیلم Psycho
20 روانی به یاد ماندنی تاریخ سینما ( قسمت اول )
20 روانی به یاد ماندنی تاریخ سینما ( قسمت دوم )