جستجو در سایت

1400/02/11 16:15

معلم های به یادماندنی سینمای ایران

معلم های به یادماندنی سینمای ایران
به مناسبت روز معلم، جذاب ترین معلم هایی که سینمای ایران در این سال ها ساخته و پرداخته است را مرور کرده ایم. از خسرو شکیبایی و هما روستا تا مریلا زارعی و شهاب حسینی.

اختصاصی سلام سینما- امروز روز ملی بزرگداشت معلمان عزیز است. قشر زحمت‌کش و مهم جامعه که در سال‌های اخیر بیش از باقی اقشار متوسط جامعه تحت فشارهای کلان اقتصادی قرار داشته‌اند و بر آن‌ها بسیار سخت گذشته است.

 آموزش و تربیت کودکان در مدارس، نسل آینده را می‌سازد و از این نظر می‌توان آن‌را یکی از حساس‌ترین شغل‌های یک جامعه دانست. تصویر معلم در تاریخ سینما هم همواره تصویری ویژه بوده است. معلمانی مانند رابین وود در «انجمن شاعران مرده»، «...» خشمگین در «ویپلش» تا پروفسور «دامبل دور» در هری‌پاتر همواره اثری پررنگ در زندگی شخصی قهرمانان هر فیلم داشته‌اند.

در کنار این فیلم‌هایی با محوریت رابطه «استاد/ شاگرد» یا «مرشد/ مرید» همیشه مورد توجه تماشاگران قرار گرفته‌اند. فیلم‌هایی که بحث آموزش و تربیت را به عنوان مضمونی درونی برای فیلم‌های خود برگزیده‌اند خواه فانتزی مانند «بیل را بکش»، خواه شیدا و درویش مابانه مانند «هامون». سینمای ایران اما عموما در به تصویر کشیدن معلمان، بر وجه فداکارانه آن‌ها تاکید کرده یا آنان را در قامت یک «مصلح اجتماعی» بر پرده ثبت کرده است.

در این یادداشت معلم‌های ماندگار سینمای ایران را مرور کرده‌ایم.

 

خسرو شکیبایی/  رابطه

معلم های به یادماندنی سینمای ایران-خسرو شکیبایی

خلاصه داستان: 

ناصر، نوجوانی ناشنوا و لال قادر به ایجاد رابطه با اطرافیان خود نیست. پدر و خواهرش به او بی توجه اند و دل سوزاندن مادر به حال او بی فایده است. ناصر تحت فشار اطرافیان و خانواده از همه کس و همه چیز دلزده است، اما پس از آن که معلمش او را در عدم برقراری رابطه با اطرافیان مقصر می‌داند به خود می آید. سرانجام پس از آن که تا حدودی قدرت تکلم می یابد با دسته گلی به دیدار معلم می رود.

 

این نکته جالبی است که در همین ابتدای لیست به آن برمی‌خوریم که بسیاری از معلمانی که در سینمای ایران ماندگار شده‌اند، سرو کارشان با کودکان استثنایی و یا کم شنوا بوده است. خسرو شکیبایی که در هنگام بازی در فیلم «رابطه» هنوز بدل به ستاره سینمای ایران نشده بود، بسیار خوب از پس ایفای نقش معلم برآمده. معلمی که هم جدیت قابل اشاره‌ای دارد و هم در برخورد با ناصر بسیار مهربان و رفیقانه جلو می‌رود. ضمن اینکه پوران درخشنده کارگردان فیلم در کارنامه کاری خود نشان داده که همواره اهمیت ویژه‌ای برای نقش آموزش و پرورش در فیلم‌هایش قائل است و همیشه به آموزگاران وجهه‌ای جامعه شناسانه می‌بخشد.

 

 هما روستا / پرنده کوچک خوشبختی

معلم های به یادماندنی- همل روستا

خلاصه داستان:

ملیحه بر اثر ضربه ی روحی در کودکی قدرت تکلم را از دست داده است و با یادآوری گذشته دچار تشنج عصبی می شود. آزار بچه های محل نیز ناسازگاری و پرخاشگری او را تشدید می کند، مسئولان آموزشگاه ناشنوایان تصمیم به اخراج او می گیرند، اما با تقاضای خانم شفیق...

 

یکی از بهترین بازی‌های هما روستا در طول تمام این سال‌ها. باز هم در فیلمی از پوران درخشنده که به مسايل مربوط به آموزش و پرورش می‌پردازد و داستانی را تعریف می‌کند که هم درباره فداکاری و جانفشانی‌های یک معلم برای سروسامان بخشیدن به روح ناآرام شاگردش است و هم از رهگذر این قصه، فیلمساز سعی دارد نسبت به نظام آموزشی مواضعی انتقادی بگیرد.

در مقایسه با «رابطه»، «پرنده کوچک خوشبختی» درخشنده جامعه‌شناسانه‌تر است و رویکرد اجتماعی‌اش در کنار همه ابعاد ملودراماتیک رابطه میان معلم و شاگرد، جدی‌تر به‌نظر می‌رسد.

 

رضا عطاران/ ورود آقایان ممنوع

معلم های به یادماندنی سینمای ایران- رضا عطارانخلاصه داستان: 

مدیر یک دبیرستان دخترانه به شدت با حضور یک دبیر مرد در مدرسه خود مخالفت می کند اما طی حوادثی مجبور می‌شود یک مربی شیمی مرد را به استخدام دربیاورد.

 

رضا عطاران بی‌اغراق یکی از بامزه‌ترین معلم‌های سینمای ایران را به اجرا درآورده است. یک معلم دست و پا چلفتی با اعتماد به‌نفس پایین اما بسیار مهربان و دوست‌داشتنی و البته شیمی‌دانی ماهر. 

«ورود آقایان ممنوع» از معدود فیلم‌هایی است که داستان اصلی و وقایعش عموما در یک دبیرستان می‌گذرد. علاوه بر عطاران، ویشکا آسایش هم به عنوان یک مدیر بداخلاق، بدعنق و بسیار بی‌اعتماد به مردان در این فیلم درخشان ظاهر شده اما مهم‌تر از کیفیت بازی‌ها این پرداخت کاراکترها در فیلمنامه است که سبب شده دو شخصیت ماندگار و بسیار دوست داشتنی خلق شوند که تماشاگر را با حرکات و رفتار خود از خنده کیفور کنند.

 

 جهانگیر الماسی/  پشت پرده ی مه

معلم های به یاد ماندنی سینمای ایران- جهانگیر الماسی

خلاصه داستان:

مرتضی پسر بچه روستایی و ناشنوا با آموزگار تازه وارد دبستان، بر سر عشق او به مادرش دچار توهم و بحران روحی می شود. دوستان او در ادامه کشمکش میان آن ها نقش اساسی را ایفا می کنند تا جایی که آن دو را به سوی یک دوئل تلخ و غم انگیز سوق می دهند.

 

باز هم یک شاگرد محجور و ناشنوا و معلمی که در ابتدا با جدیت آغشته به خشم خود شخصیتی منفی به‌نظر می‌رسد اما داستان عاشقانه میان مادر بچه و معلم، همه‌چیز را تغییر می‌دهد. موضوع «پشت پرده ی مه» بسیار جالب است. شاید از معدود دفعاتی که این چنین معلم و شاگرد در برابر هم قرار گرفته باشند. 

جهانگیر الماسی پس از سال‌ها توانست با حضور در نقش این شخصیت خود را در قالبی جدید و کمتر قابل انتظار به نمایش گذاشت. 

 

 شهاب حسینی/ فروشنده

معلم های به یادماندنی سینمای ایران- شهاب حسینی

خلاصه داستان: 

روایتگر داستان زوج جوانی‌ست که در حال اجرای نمایشنامه «مرگ فروشنده» آرتور میلر هستند و در این میان با ورود مردی ناشناس به خانه‌شان درگیر مسائل بغرنج خانوادگی می‌شوند.

 

شهاب حسینی در «فروشنده» یکی از همان معلم‌های باحال و رفیق با شاگردان مدرسه است. از همان‌هایی که بچه‌ها کل هفته منتظر هستند تا نوبت به کلاسشان با این معلم برسد. 

در صحنه‌هایی از فیلم که عماد را در کلاس درس می‌بینیم، فرهادی بیش از هرچیز بر همین صمیمیت میان او و شاگردان تاکید کرده. هرچند برخلاف دیگر فیلم‌های این لیست «فروشنده» به مسائل آموزشی و تربیتی گذر نمی‌افکند اما یک معلم به‌یادماندنی خلق می‌کند.

 

 فرشته صدرعرفایی/ حوض نقاشی

معلم های به یادماندنی سینمای ایران-فرشته صدرعرفایی

خلاصه داستان: 

مریم و رضا د یک زوج کم‌توان هستند که با سایر آدم ها تفاوت دارند .اما فرزندشان مانند خودشان نیست و سالم است. با بزرگ شدن او مشکلاتی میان فرزند و والدین در می‌افتد.

 

این‌بار نه با کودکی کم توان که با والدینی کم توان سروکار داریم. فرزند آن‌ها که در مدرسه‌ای عادی درس می‌خواند، کم کم متوجه تفاوت مادر و پدر خود با بقیه اولیا و دچار ناسازگاری با مادر و پدرش می‌شود. فرشته صدرعرفایی معلم پسرک، باز هم یکی از همان معلم‌های فداکار است که به موقعیت شاگرد خود توجه ویژه‌ای می‌کند و خارج از ساعات تحصیل پیگیر اوضاع او می‌شود. عرفایی به خوبی توانسته دلسوزی کاراکتر معلم را در «حوض نقاشی» به تصویر بکشد.

 

علی نصیریان/ جاده های سرد

معلم های سینمای ایران- علی نصیریان

خلاصه داستان: 

در فصل زمستان جوانی به نام اسماعیل ناچار می شود برای تهیه ی داروی پدر بیمارش به شهر برود. معلم روستا و جوانی به نام رحمان نیز با او همراه می شوند. در بین راه، معلم که یکی از پاهایش را سال ها قبل در درگیری با گرگ ها از دست داده است از اسماعیل و رحمان جدا می شود و در بازگشت به روستا مورد هجوم گرگ ها قرار می گیرد و به گودالی پناه می برد. اسماعیل و رحمان پس از تهیه ی دارو راه رفته را باز می گردند و به گروهی از اهالی روستا که برای نجات دادن معلم آمده اند می پیوندند و او را که در مقابله با گرگ ها زخمی شده است نجات می دهند .

 

علی نصیریان هم یکی از معلمان ویژه تاریخ سینمای ایران را بر پرده به تصویر کشیده است. در فیلمی از مسعود جعفری جوزانی به نام «جاده های سرد» که بیش از آن‌که به خود معلم بپردازد به سویه اجتماعی و نقش معلم در جامعه نظر می‌کند. فیلمساز معلمی را خلق می‌کند که تنها در چند صحنه کوتاه او را در کلاس درس می‌بینیم اما در طول فیلم همواره در حال اجرای نقش آموزگارانه خود برای شاگردش و همه اهالی روستا است، آن هم به فداکارانه‌ترین شکل ممکن.

 

لیلا حاتمی و مریلا زارعی/ جدایی نادر از سیمین

معلمان به یادماندنی سینما ایران- مریلا زارعی و لیلا حاتمی

خلاصه داستان: 

سیمین می‌خواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر نمی‌خواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج می‌برد تنها رها کند. این اختلافات باعث می‌شود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند...

 

لیلا حاتمی و مریلا زارعی در «جدایی نادر از سیمین» فرهادی هر دو معلم هستند. یکی معلم زبان‌های خارجی در آموزشگاه‌های آزاد است که به‌واسطه مهاجرت، زندگی زناشویی‌اش با بحران مواجه شده و دیگری معلم مدرسه دختر اوست که به‌واسطه کلاس خصوصی و رفت و آمد به خانه نادر و سیمین، درگیر بحران‌ زندگی آنان می‌شود.

هم به واسطه مهاجرت سیمین و هم به واسطه موقعیت بغرنج اخلاقی که فرهادی معلم مدرسه را با بازی مریلا زارعی در آن قرار می‌دهد، نگاه فیلم و فیلمساز به مسئله آموزش و خصوصا شرایط زیستی خود معلمان سویه‌ای انتقادی به خود می‌گیرد. 

 

جواد عزتی / خورشید

جواد عزتی در خورشید- معلم های به یادماندنی سینمای ایرانجواد عزتی در «خورشید» نقش یکی از دوست‌داشتنی‌ترین معلم‌های سال‌های اخیر را ایفا می‌کند. از آن معلم‌های پایه که بیشتر رفیق شاگردهایش است تا معلمشان. از آن معلم‌هایی که قضیه‌ی آموزگاری برایش تنها منوط به یاد دادن دو دو تا چهارتا نیست و عمیقا با زیست شاگردهایش که از طبقات محروم جامعه هستند درگیر می‌شود. از آن معلم‌هایی که به قول معروف اندیشیدن را می‌آموزد نه اندیشه‌ها را...
صحنه‌ای میان او و روح‌الله زمانی که دارد از او کف گرگی زدن را یاد می‌گیرد بدل به یکی از نمونه‌ای‌ترین لحظات رفاقتی میان یک معلم و شاگرد در سینمای ایران می‌شود. بازی روان جواد عزتی هم مزید بر علت می‌شود تا تماشاگر با این معلم جوان و جالب احساس همذات‌پنداری کند.