داستان واقعی قاتل زنجیرهای فیلم عنکبوت
اختصاصی سلام سینما - جرم و جنایت یکی از سوژههای همیشگی سینما است، گاه این جرمها زاییده ذهن نویسنده بوده، گاه اقتباس و گاه خود واقعیت است.
سال ۱۳۱۰ ابراهیم مرادی با ساخت فیلم «انتقام برادر»، مسئله جنایت را وارد سینمای ایران کرد. بعدها ساموئل خاچیکیان به سینمای جنایی اصالت بیشتری داد، دلهره و وحشت را وارد آن کرد و سینمای جنایی ایران قوت گرفت، کارگردانی که به هیچکاک ایران معروف بود.
جنایت همراه با خشونت آشکار و پنهان، ویژگی فیلمهای جنایی است.
«عنکبوت» به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد فیلمی جنایی بوده که ماجرای آن قبل از پرده سینما در عالم واقع رخداده است. داستان زندگی سعید حنایی، مردی که ۱۶ زن را به قتل رساند.
قبل از این فیلم نیز مستندی به نام «و عنکبوت آمد» به کارگردانی مازیار بهاری از زندگی و زبان این مجرم ساخته شده است. قاتلی که خونسردی او در سراسر مستند، با نفسهای بالا نیامده ما همراه میشود.
راستش غم، درد، پارادوکس و شگفتی از رفتار آدمی از سروشکل این زندگی و این ماجرا میبارد. ماجرایی که پس از خواندن، شنیدن و دیدن آن نمیدانیم مانند جان لاک انسان را بنگریم و خوشبین باشیم به ذات این مخلوق یا همچون توماس هابز ناباورانه زیر لب بگوییم: «انسان گرگ انسان است.»
در این یادداشت به سراغ صفر تا صد پرونده قتلهای مخوف عنکبوتی در سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ رفتهایم و به فیلم عنکبوت نگاهی انداختهایم و حرفهای سعید حنایی، خانواده و اطرافیانش در مستند «و عنکبوت آمد» را مرور کردهایم.
عنکبوت؛ مخوفترین قاتل سریالی ایران
- مروری بر فیلم سینمایی عنکبوت
«عنکبوت» دومین فیلم سینمایی ابراهیم ایرجزاد است. کارگردانی که پیشازاین با فیلم «تابستان داغ» او را به یاد میآوریم، فیلمی که میان سینمای سعید روستایی و اصغر فرهادی حرکت میکرد و در سی و پنجمین جشنواره فجر رکورددار نامزدی جوایز بود.
ابراهیم ایرجزاد در دومین کار خود به سراغ ژانر جنایی رفته است. فیلمنامه «عنکبوت» را اکتای براهنی نوشته، فیلمنامهنویس و کارگردانی که او را با فیلم جنایی «پل خواب» میشناسیم.
براهنی و ایرجزاد در عنکبوت به سراغ یک سوژه واقعی رفتهاند، داستان زندگی و جنایتهای سعید حنایی در دهه هفتاد. ماجرایی که زمانی پروندهای جنجالی در دادگاههای مشهد بود.
محسن تنابنده در این فیلم نقش سعید حنایی را بازی کرده، ساره بیات نقش همسر او و شیرین یزدانبخش کاراکتر مادر او را ایفا میکند. ماهور الوند و فرید سجادی حسینی نیز از دیگر بازیگران فیلم عنکبوت هستند.
سال ۱۳۹۹، ابراهیم ایرجزاد با فیلم عنکبوت در جشنواره بوسان شرکت کرد و این فیلم در بخش پنجرهای به سینمای آسیا به نمایش درآمد.
*****
- سرنوشت فیلم عنکبوت در جشنواره فیلم فجر
سی و هشتمین جشنواره فجر، زمانی بود که فیلم «عنکبوت» در آن به نمایش درآمد. اما تنها برای اهالی سینما و رسانه و آنهم به درخواست جواد نوروزبیگی، تهیهکننده فیلم «عنکبوت» انجام گرفت.
هرچند این فیلم فرم حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را پرکرده بود اما اجازه حضور در بخش مسابقه سینمای ایران را نیافت.
فیلم «شین» نیز در آن سال به درخواست تهیهکنندهاش، شهاب حسینی، دچار همین سرنوشت شد و تنها برای اهالی رسانه به نمایش درآمد. با این تفاوت که نشست خبری «شین» با حضور شهاب حسینی برگزار شد اما «عنکبوت» نشست خبری نداشت.
چالشهای فیلم «عنکبوت» به گفته کارگردان آن از همان ابتدای ساختش شروع شده است. ابراهیم ایرجزاد در این باره میگوید:
«زمانی که تصمیم گرفتم تا این فیلم را بسازم نزدیک به دو سال طول کشید تا پروانه ساخت را بگیرم. در طی این زمان تلاش میکردم تا مسئولان را قانع کنم اجازه ساخت چنین فیلمی را بدهند. چراکه نشان ندادن چنین موضوعاتی در سینما، دال بر تمیزی و سلامت جامعه نیست. نمایش دقیق و جزئی چنین سوژههای میتواند راه را بر اصلاح جامعه باز کند.»
نظر منتقدان درباره فیلم عنکبوت
منتقدان درباره «عنکبوت» میگویند این فیلم هرچند در سوژه جنجالی و کنجکاوی برانگیز است اما در پرداخت آن نتوانسته درست، جزئی و عمیق عمل کند و در سطح میماند.
محمدرضا مقدسیان، منتقد سینما، درباره این فیلم نوشته است: «عنکبوت مقهور ایده اولیه ملتهب خود شده است و نتوانسته فراتر از این برود، بنابراین داستان به کل تلف شده و قدر ندیده است.»
*****
- مستند «و عنکبوت آمد»
مازیار بهاری، روزنامهنگار و مستندسازی است که در همان سالهای زندانی شدن حنایی به سراغ او و خانوادهاش رفت و مستندی به نام و عنکبوت آمد ساخت.
این مستند در مشهد ساخته شد، مستندی که شامل مصاحبه با خود سعید حنایی، همسر، فرزندان، مادر او و اطرافیانش میشود.
مازیار بهاری در این مستند به سراغ خانواده مقتولان هم رفته و در لابهلای این محتواها نگاهی به پدیده روسپیگری نیز داشته است. مصاحبههایی که در طی یک روز گرفته شد.
داستان خلق این مستند هم جالب است. سال ۲۰۰۱ حملات ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاده بود. آن زمان مازیار بهاری به مشهد رفته و در انتظار دریافت مجوز برای سفر به افغانستان بود. این کارگردان قصد داشت تا در این سفر اتفاقات طالبان را پوشش دهد اما جنجال دستگیری سعید حنایی و اتفاقات وحشتناک پیرامون این پرونده، ماجرای طالبان را در ذهن بهاری محو کرد و در نهایت منجر به ساخت مستند و عنکبوت آمد شد.
مازیار بهاری با همکاری رویا کریمی مجد این مستند را تهیه کردند.
*****
- سعید حنایی کیست؟ عنکبوت که بود؟
سعید حنایی، کارگر ۳۹ سالهای که تا کلاس پنجم درسخوانده بود. مردی که به گفته همسرش نگاهی بدبینانه به جامعه داشت، مذهبی، متعصب و غیرتی بود. بااینحال اعتقادی نداشت همسرش باید در خانه بماند اما برای خروج از خانه یک شرط داشت؛ «جایی که به صاحبش اطمینان نداری، نباید بروی».
سعید حنایی درباره رابطهاش با زنان میگفت:
«تا قبل از ازدواج با هیچ زنی صحبت نکردم چراکه شرم داشتم از اینکه با زن یا دختر فردی دیگر حرف بزنم.»
خانواده حنایی از قشر ضعیف و فقیر جامعه بودند که با دو فرزند خود در یکی از محلههای فقیرنشین مشهد زندگی میکردند. مجرمی که نامش بهعنوان یکی از مخوفترین قاتلان زنجیرهای ایرانی ثبت شده است.
سردار اسکندر مومنی درباره سعید حنایی و پرونده او اینطور گفته است:
«یکی از متلاطمترین دورانهای ایران بعد از انقلاب همین ماجرای قتلهای عنکبوتی در دهه هفتاد بود.» به گفته مؤمنی سعید حنایی فردی باهوش بود که ماجرای دستگیری او میتواند بهاندازه یک کتاب شود.
مردی که درباره قتلهایش میگفت اصلاً برایم اهمیتی نداشت که یک انسان را از بین بردهام و اگر مرغ یا گوسفندی بود بیشتر ناراحت میشدم و دلم میسوخت. حنایی طعمههایش را به شیوهای مشابه انتخاب میکرد و به یک شیوه آنها را به قتل میرساند. شیوهای که باعث شد روزنامهها به او لقب عنکبوت بدهند.
*****
- ماجرای قتلهای عنکبوتی سعید حنایی؛ مزاحمت یک مرد، آغازی بر قتلهای زنجیرهای زنان
سرآغاز یکی از تلخترین و وحشتناکترین پروندههای جنایی ایران از مزاحمت و آزار یک راننده تاکسی شروع میشود.
زمانی که همسر سعید حنایی از مدرسه پسرش به خانه بازمیگشت، سوار یک تاکسی میشود. راننده تاکسی شروع به آزار کلامی میکند و با دادن پیشنهادهای غیراخلاقی به همسر حنایی منجر به درگیری میشود. درگیریای که باعث خراشی روی صورت همسر سعید حنایی میشود.
شب، زمانی که حنایی به خانه برمیگردد با دیدن این خراش به دنبال دلیل است که همسرش داستان را برای او تعریف میکند. حنایی پس از این ماجرا به دنبال راننده تاکسی میرود تا او را پیدا کند اما با اتفاقهای دیگری زیرپوست شهر روبهرو میشود؛ پدیدهای به نام زنان خیابانی.
روسپیگری یا تنفروشی زنانی که از طبقه محروم جامعه بودند، افکار سعید حنایی را به سمت زنده کردن خوی درندگیاش میبرد. زنانی که در آن زمان در جادهای در مسیر رانندگان کامیون میایستادند.
او هفتم مرداد ۱۳۷۹ زمانی که همسرش در خانه نبود، اولین قتل را مرتکب شد. زنی به نام افسانه که سوار بر ترک موتور این مجرم به سمت مرگ رفت. سعید حنایی این زنان را به خانه خود برده و در آنجا با روسری، آنها را خفه کرده و جسد آنها را در نهایت در اطراف مشهد رها میکرد. سه روز بعد از اولین قتل خود، دومین زن را نیز به قتل رساند.
سعید حنایی از مرداد ۱۳۷۹ تا مرداد ۱۳۸۰، ۱۶ زن را به قتل رساند. مجرم دیوانهای که درباره انگیزهاش ازاینگونه قتلها اینطور حرف میزد:
«احساس میکنم گناهی انجام ندادهام. از اسم قاتل نفرت دارم و وقتی روزنامهها مینویسند قاتل زنجیرهای زنان خیابانی، من به هم میریزم. چراکه من قاتل نیستم و فقط علیه فساد و زنان خیابانی اقدام کردهام.»
او این زنان را عامل اصلی فساد در جامعه میدانست.
*****
- مژگان حیدری؛ افشاگر جنایتهای سعید حنایی
پرونده، جنجالی شده و خبرش همهجا را گرفته بود. شوق و جنون شهرت، مجنونهای سطح شهر را به سمت این پرونده کشاند. یکبار فردی به اسم صیاد سیمرغ خود را قاتل این زنان معرفی کرد و به اداره پلیس رفت اما در بازجوییها معلوم شد تنها صیاد شهرت است و از قتلها اطلاعی ندارد.
راز این جنایات برای پلیس مخفی بود تا زمانی که زنی به اسم مژگان حیدری توانست از روسری مرگ حنایی فرار کند. این زن یک هفته بعدازاین ماجرا توسط پلیس و در طرح ویژه آن دستگیر شد. مژگان حیدری در بازجوییهایش اتفاقات آن شب وحشتناک را برای پلیس تعریف کرد. بعد از آن بود که پلیس توانست سعید حنایی را دستگیر کند.
هنگام بازداشت سعید حنایی، ۱۱ قتل برای پلیس محرز شده و در پرونده بود. حنایی خود به ۵ قتل دیگر اعتراف کرد.
نکته عجیب پرونده، بازگشت سعید حنایی به صحنه جرم پس از قتل بود. این مجرم اعتراف کرده بود که در بسیاری از قتلها، پس از یافت جسد مقتولان توسط پلیس، سعید حنایی به صحنه بازگشته و در جابهجایی اجساد به پلیس کمک کرده است. او در این بین یکبار نیز دستگیر شده اما با رد گمکردن توانسته بود از دست پلیس خلاص شود.
*****
- رای دادگاه پرونده سعید حنایی چه بود؟
قتلهای سریالی، یکی از مخربترین نوع جرم و جنایتها است. نگاه جامعهشناسان و روانشناسان در این نوع قتلها به سمت بیماریهای روانی مجرم میرود.
پزشکی قانونی وضعیت روانی سعید حنایی را سالم اعلام کرد. آزمایشها و نوار مغزی او اختلال جنون را رد میکرد و روانپریشی نیز به طور حتم در او تشخیص داده نشد.
سعید حنایی، روی انگیزه مذهبیاش از این قتلها تاکید کرده بود و قاتل بودن خود را رد میکرد.
حنایی درباره هدفش اینطور میگفت که با این قتلها میخواسته جامعه را از فساد و فحشا پاک کند و زمانی که با تشویق مردم مواجه میشده، انگیزهاش برای ادامه قتلها دوچندان شده است.
پژوهشهای بعدی نشانههای دیگری را آشکار میکرد. کودکی و ارتباط او با مادرش، تعصب، عقاید خشک و تحریف شده او درباره زنان، هرکدام میتواند خوی خفتهای درون سعید حنایی باشد که بعدها منجر به جنایات تاریک دهه هفتاد شد.
سعید حنایی در اعترافات خود گفته بود که نام و آدرس ۸۰ زن دیگر را نوشته که به سراغ آنها نیز برود اما دستگیری وی مانع این کار شد. مادر حنایی درباره ارتباط او و پسرش در کودکی میگفت که در زمان کودکی، فرزندانم را کتک میزدم بهطوریکه در بزرگسالی هم به من میگفتند رد ناخنهای شما هنوز بر روی بدنمان وجود دارد.
سعید حنایی در دادگاه به جرم قتل، جعل کارت بسیج و کارت امربهمعروف و نهیازمنکر، سرقت و ۱۳ مورد زنای محصنه، به اعدام محکوم شد.
درنهایت حکم اعدام سعید حنایی در ۲۸ فروردین ۱۳۸۱ در زندان مرکزی مشهد اجرا شد. حکمی که خود با خونسردی از آن میگفت:
«با مرگ با طناب مشکلی ندارم، خودم این مدل را دیدهام و میدانم نهایت دو دقیقه طول میکشد.»
*****
- سرنوشتهای عجیب؛ قاضی پرونده سعید حنایی که بود؟
یکی از موردهای عجیب دادگاه سعید حنایی، قاضی او بود. قاضیای که خود سرنوشتی عجیب داشت؛ غلامرضا منصوری.
مردی که به طرز مشکوکی در رومانی به قتل رسید و مرگ او را بلعید. مرگی که بعد از یکسال ابعاد آن مشخص نشد و در سکوت خبری به سر میبرد. مردی که میگفت پیش از دیدن سعید حنایی در دادگاه، او را بر صحنه جرم دیدم که درباره وضع ناامن آن منطقه در مشهد حرف میزد.
غلامرضا منصوری در مورد زنان قربانی سعید حنایی اینطور میگفت:
«لباس و بهداشت این زنان نشان از ضعف مالی شدید آنها داشت و فقر به داخل استخوانهای آنها رسیده بود.»
سعید حنایی، خود را دارای سابقه رزمندگی در جبهه معرفی میکرد. این قاضی درباره جبهه رو بودن سعید حنایی نیز گفته بود که جبهه روهای مخلص خالصانه بهنظام خدمت میکردند و کسی که جبههرفته است میداند در حکومت ولایتفقیه همه چیز باید در مدار قانون باشد.
زنان قربانی حنایی کسانی بودند که بهناچار زندگی را به روسپی خیابانی بودن باختند و قربانی سعید حنایی شدند. روسپیان خیابانی معمولا در خیابان ساکت و بیحرکت میایستند و مشتریان برای دریافت خدمات جنسی به سراغشان میروند. روسپیگری، پدیدهای که از قدیمترین ایام تا الان بوده و تبدیل به یک واقعیت اجتماعی کهن شده است. موضوعی که وجود داشت و تا قبل از این پرونده توجهی به آن نمیشد. از دهه ۸۰ توجه سازمانها و نهادها به این موضوع جلب شد، بحث آسیبهای اجتماعی زنان مطرح شد اما هیچ طرحی به سرانجام نرسید. در همه این طرحها رویکرد واحدی مبنی بر جرمانگاری و برخورد با زنان روسپی وجود داشت.
همین جرمانگاری باعث میشد، بسیاری از این زنان در پی آزار و اذیتها به فکر شکایت نباشند.
*****
- مصاحبه با خانواده سعید حنایی در مستند «و عنکبوت آمد»
همسر سعید حنایی میگفت خونسردی و آرامش سعید حنایی در تمام آن یک سال باعث شد، متوجه هیچ چیزی نشوم. این دو ویژگی قاتل را که کنار بگذاریم، عجیبترین بخش داستان حنایی، حمایت خانواده و بخشی از افکار عمومی جامعه آن موقع از اوست.
همسرش پس از دستگیری و افشای ۱۶ قتل اینطور میگفت که در این زمان هم که او را میبینم خدا را شکر میکنم مثل همان روز اول آشناییمان. چراکه در طول زندگی برخورد بدی از او ندیدم و ترسی از اینکه کسی را کشته ندارم. تنها به فکر آزادی او هستم.
پسر نوجوانش در حالی تمام جزئیات قتلهای پدر را میدانست و آنها را بازسازی میکرد، پدرش را قهرمانی مینامید که او دنباله روش خواهد بود و اینطور خطاب به مسئولان میگفت که اگر آنها فکری به حال این زنان کردند که چقدر خوب، در غیر این صورت سعید حناییها زیاد هستند.
مادر سعید حنایی نیز باتعصب و خشم درباره دختران بیحجابی که با مردان حرف میزنند اینطور میگفت که اگر از ترس اجتماع نبود، موهای این زنان را گرفته و تکهتکه میکردم. مادر او رفتارهای سعید حنایی و قتلهای او را برمبنای آیههای قرآن میدانست.
خانواده و اطرافیان سعید حنایی مدام تکرار میکردند که سعید انسانی را نکشته و فساد را از بین برده است.
برخی از شهروندان نیز او را تشویق میکردند. این تشویقها بذر تفکر پدر را در پسر نیز نشانده بود که میگفت برخی افراد به من میگویند تو باید دنبالهرو راه پدر باشی.
*****
- یک حرف، یک پوستر
سعید حنایی مردی مذهبی بود. زمانی که قتلی در خانهاش انجام میشد، لحظاتی بود که خانوادهاش برای رفتن به مجلس روضه خانه را ترک کرده بودند. خودش میگفت:
«بعد از ۱۲ قتل، دیدم در مشهد باران آمد و آن لحظه فهمیدم خدا متوجه کار من هست و عنایت خدا شامل حال من شده است. چراکه در زمان خشکسالی مشهد و همزمان با قتلهای من باران بارید.»
خشونتهای نامشروع و هولناکی که با پیوند دادنش به مذهب آن را مشروع جلوه میداد.
عرفان بهکار، طراح پوستر فیلم عنکبوت از این جملات الهام و ایده گرفته است. محسن تنابنده با دستانی رو به آسمان و بارانی که میبارد.
آخرین برگ این پرونده مملو از پارادوکسهای رفتاری، وصیت سعید حنایی بود. این قاتل وصیت کرده بود اعضای بدنش به بیماران نیازمند بخشیده شود اما اجرای این کار ممکن نبود.