حسین محب اهری درگذشت/ واکنش هنرمندان
به گزارش سلام سینما حسین محب اهری، بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون، صبح روز دوشنبه (۲۵ دی ماه) به دلیل وخامت بیماری سرطان در بیمارستان بستری شد و حوالی ساعت ۲ بامداد روز چهارشنبه (۲۶ دی ماه) بر اثر ایست قلبی درگذشت.
بیماری سرطان غدد لنفاوی که حسین محب اهری چند سال گذشته با آن درگیر بوده است در سال جدید دوباره عود کرد و این بازیگر دوره شیمیدرمانی را آغاز کرده است.
حسین محب اهری سال 1330 در تهران متولد شد. او لیسانس ادبیات فارسی را از مدرسه عالی ادبیات و زبان های خارجی در سال 1358 دریافت کرده است. او که از گویندگان برنامه رادیویی پرطرفدار «صبح جمعه با شما» در دهه شصت بود، در دو دهه اخیر در بیش از سی فیلم از جمله «خارج از محدوده»، «روز واقعه» و «آقای شانس» و همچنین سریال ها و تئاترهای تلویزیونی بازی کرد.
هنرمندان و اهالی رسانه پیام تسلیت خود را به این ضایعه در صفحات شخصیشان نوشتند.
دير يا زود دور هم جمع خواهيم شد.
از شما، بسيار آموختم، آقاي محب اهري نازنين، مرد ِ خاطره ساز ِ كودكي تا حالا...
سفرتان آرام...در آغوش ِ امن خدا، بي درد و رها...خوش باشيد آقا... روح تان شاد.
عكس از كوروش جوان.
تهران. مرداد ماه نودوهفت.
بدرود آقای «محب اهری » عزیز و مهربان
روحتان شاد یادتان گرامی
دیر یا زود دوباره همدیگر رو میبینیم حسین آفای نازنین
نه بخاطر معاش كه به خاطر عشقت در صحنه هنر تا پايان ايستادي ...
با عشق زندگي كردي و در عشق رفتي و يك لبخند هميشگي روي لبانمان به يادگار گذاشتي...
ما بازيگران ايستاده مي ميريم
روحت شاد
جايت سبز
يادت گرامي
روحش شاد و يادش گرامى رفيق جان
روحتان شاد آقاى محب اهرى مهربان.
چقدر در خاطرات كودكى مان هستيد.تمام آن دهه ى شصت كه پر از آشوب جنگ بزرگ مى شديم.تسليت به جامعه هنرى ايران و خانواده ى ايشان.و تسليت به ياسمن محب اهرى.دختر ايشان.
ياسى جانم،ياسى مهربانم،مى دانم چطور عاشقانه پدرت را دوست داشتى، صبور باش عزيز دلم
مردِ نازنين
مردى كه قوى و شيرين بود در همه روزهاى سخت.
ياسىِ عزيزم
آرزوى صبر مى كنم براى تو و خانواده.
حال خوب و خاطرات خوشی برایمان فراهم کرد حسین محباهری. یادش ماندگار
روحتون شاد
بسيار باهاتون خاطره داريم و بسيار از رفتنتون غمگينيم.
حسین محب اهری درگذشت....مرد قدرتمندی که همیشه میخندید و میخنداند با اینکه بیماری جسم و جانش را ازار میداد...روحت شاد
عمو
دوستت داشتم و دارم
هیچ وظیفه ای در دنیا مهمتر از این نیست که قدرشناس انسانهای خوب باشیم و تو چقدر خوب بودی و دیگران چقدر وظیفه نشناس........... سریال خوب..بد...زشت
به کارگردانی منوچهرهادی عزیز
روحت شاد محب اهری عزیز
دیگر تا همیشه حسرت دیدارت بر صحنه را بر دل خواهیم داشت.
اقاي محب اهري عزيزم، خوشحالم كه در آخرين كار مشتركمون نقش پسرت رو بازي كردم، روحت شاد مردِ جنگجو
عمو حسین دیگر درد ندارد...
سال ۱۳۷۸ اولین نقش آفرینی من در تاتر شهر در کنار تو در نمایش پیک نیک در میدان جنگ و چه شکوه و لذتی بود در کنار تو که همیشه پر از شوق زندگی بودی خوشحالم که بیش از ده نمایش در کنار تو بسیار آموختم
تو رو فراموش نمیکنم عمو حسین ،ازت ممنونم بخاطر تمام لحظات شیرین و پرخاطره ایی که برام ساختی و به من آموختی
صبح اول وقت وباز کردن صفحه اینستاو بازهم یک خبر بسیار بد اقای محب اهری عزیز هنرمنددوست داشتنیو باروحیمون که در این سا لها حسابی برا
ی زنده موندن و زندگی کردن جنگید دو ساعت پیش از بینمون رفت خیلی جاتون خالی خواهد بود خوشحالم که پارسال در یک قاب در سریال شب عید جناب اقاخانی یادگاری ازمون ثبت شد بسیار به فرحناز جون منافی ظاهر همسر همیشه همراه و باوفاشون دختر و پسر گلشون تسلیت میگم روحتون شاد
آقای محب اهری نازنین رفت، چه مظلومانه تحمل کردین این همه رنج بیماری را ، جاتون همیشه خالیه هنرمند بزرگ و بی ادعا، چه بیرحم شده روزگار... تسلیت به یاسمین محب اهری عزیزم و فرحناز جون امیدوارم تاب بیارید این غم بزرگ رو
چقدر خاطرات شیرینی از شما به یاد دارم .
هیچوقت یادم نمیره اون برنامه رو که
معلم به شاگرد :بگو ببینم این چند میشه ؟
شاگرد به معلم:ده و نه و هفت و هشت و شش با پنج تا میشه یازده تا
روحتون شاد .....
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود.
و پلک هاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دست هاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند.
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد.
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود.
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد.
همیشه کودکی باد را صدا می کرد.
همیشه رشته صحبت را
به چفت آب گره می زد.
برای ما، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم.
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشه بشارت رفت.
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم..... یاسی عزیزم تسلیت و آرزوی آرامش.
سلام سینما این ضایعه را به جامعه هنری و خانواده محترم وی تسلیت میگوید.