تحلیل نقاط قوت و ضعف پیر پسر | گرفتار در میانه افراط و تفریطهای منتقدان

اختصاصی سلام سینما - الهام کوهی: قطعا یکی از مولفههای مهم در موفقیت هر اثر این است که بتواند با بیننده ارتباط برقرار کرده و او را با خود همراه کند. بخصوص در سینمای ایران که اکثر فیلمها در سالن سینما یا توسط تماشاگر هو میشوند و یا تماشاگر به نشانه اعتراض قبل از تمام شدن فیلم سالن را ترک میکند ساخت فیلمی با موضوع اجتماعی که بتواند مخاطب را سه ساعت و اندی با خود همراه کند امتیاز کوچکی نیست.
بیشتر بخوانید:
آیا فیلم پیرپسر تازهترین قربانی بازیهای سیاسی است؟ | ذبح فرهنگ در کشاکش درگیریهای غیرفرهنگی
چرا فیلم پیر پسر مدیون حسین دهباشی، مسعود فراستی و برخی از نمایندگان مجلس است؟
نقد فیلم پیر پسر؛ آیا آنقدر که گفته میشود فیلم بزرگی است؟
برخلاف ادعاها دلیل استقبال مخاطب از پیرپسر هم تابوشکنی فیلم و شکستن خط قرمزها نیست چون اگر قرار باشد صرف تابوشکن بودن داستان، باعث دیده شدن اثری شود اکثر کمدیهای ایرانی تابوشکنتر از «پیرپسر» هستند و این موضوع شاید بتواند مخاطب را به سالن سینما بکشاند ولی قطعا درام و داستان قصهگوی فیلم است که او را تا پایان با خود همراه میکند.
منتقدین سینما بخشی از بدنه سینما هستند و باید به رشد سینما کمک کنند. وقتی فیلمی اجتماعی میتواند مخاطب زیادی به سینما بکشاند و پرفروش شود اصولا منتقد هم از اینکه سینمای اجتماعی جان گرفته باید خوشحال باشد نه اینکه سعی کند فیلم را با شدیدترین لحنها بکوبد و به مخاطبانی که فیلم را دوست داشتهاند بیحرمتی کند و به نقد شخصیت فیلمساز و تحلیل روابط خانوادگی او بپردازد. فیلمی که فیدبکهای مثبت و منفی زیادی گرفته قطعا نمیتواند فیلم ضعیفی باشد بلکه فیلم ضعیف فیلمی است که خنثی است و مخاطبی ندارد و هیچ فیدبکی نمیگیرد. چون اساسا چیزی که در هنر و به خصوص سینما نقش بزرگی در دیده شدن آثار سینمایی دارد بحث سلیقه است و فیلمهای ماندگاری چون از نفسافتاده هم همواره از گذشته تا اکنون مخالفان و منتقدان زیادی داشتهاند.
پیرپسر شاهکار نیست بلکه یک فیلم استاندارد و جذاب است
البته که «پیرپسر» مثل هر فیلم سینمایی دیگری نواقص زیادی دارد. کسی ادعا نکرده که این فیلم شاهکار تازهای در سینمای جهان است و نخواسته فیلم را با آثار برجستهی سینمای جهان مقایسه کند. کسانی که این فیلم را مبری از هر نقد و ایرادی مینامند خود ضربه بزرگی به فیلم میزنند. «پیرپسر» شاهکار نیست اما چالشبرانگیز و جذاب و ملتهب است و چیزی که باید به آن اقرار کرد این است که این فیلم برای یک کارگردان تازهکار موفقیت بزرگی محسوب میشود و فیلم مهمی است. مهم از این جهت که جان تازهای به سینمای اجتماعی ایران داده و میتواند جریانساز باشد.
از طرف دیگر استقبال مخاطبان از «پیرپسر» ثابت کرده چون در حوض سینمای اجتماعی ایران ماهی نیست قورباغههای کمدی سپهسالار شدهاند و فیلمهای اجتماعی همچنان مخاطبان خود را دارند و این فیلمسازان هستند که نمیتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند.
فیلم از این جهت که به رابطه متشنج پدر و پسرهایش میپردازد و مثلث عشقی میان شخصیت پدر و پسرها میسازد در وهله اول موضوعی پرکشش دارد اما در ادامه درام در خلق تنش میان پدر و فرزندان و شخصیتپردازی و بازی و دیالوگ بسیار موفق عمل کرده و با وجود محدودیت در لوکیشن و بازیگر و طولانی بودن تایم فیلم و پایان قابل حدس آن توانسته تا انتها مخاطب را با خود همراه کند.
مقایسه اشتباه
داستان «پیرپسر» اقتباسی از رمان برادران کارامازوف نوشته فئودور داستایوفسکی است. همین مورد محل بحث و نقد بسیاری از منتقدان است که فیلم برخلاف رمان نتوانسته در شخصیتپردازی کاراکترهایش موفق عمل کند. قبل از هرچیزی باید این موضوع را مدنظر داشت که مقایسه اکتای براهنی تازهکار با برترین رماننویس تاریخ ادبیات جهان از اساس کار اشتباهی است.
اول از همه اینکه مدیوم سینما با رمان قابل قیاس نیست. در رمان نویسنده فرصت دارد با نوشتههای خود جهان درونی شخصیت را به خواننده خود بشناساند و از احساسات و آرزوها ودرونیترین امیال او بگوید اما در سینما این امکان وجود ندارد و نمایش آنچه در درون شخصیتها میافتد کار دشواری است و همیشه فیلمهایی که به مباحث روانشناسی میپردازند یا دچار شعارزدگی میشوند و یا از انتقال مفاهیم عاجزند.
مورد دوم این است که اصولا مقایسه برادران کارامازوف و نویسنده صاحب نامی چون داستایوفسکی که معروف است به روانکاوی امیال و ذهن انسان و کاوش در مسائل فلسفی و اخلاقی و شخصیتپردازیهای چند بعدی و پیچیده با پیر پسر و کارگردان جوان و کم تجربهای چون براهنی از اساس کار اشتباهی است و توقع اینکه فیلم در حد کتاب باشد توقعی نابجا؛ و قطعا برای کسانی که انتظار دارند یک فیلم سینمایی همان شخصیتپردازی و عمق و مفهوم رمان داستایوفسکی را داشته باشد این فیلم میتواند ناامید کننده باشد.
قهرمان منفعل
بزرگترین نقدی که به «پیرپسر» میشود در شخصیتپردازی کاراکتر علی با بازی حامد بهداد است. منفعل بودن او، نگاه جنسیتیاش به رعنا که تفاوتی با نگاه پدرش ندارد، عدم تواناییاش در ابراز علاقه، پنهان کردن عمدی بودن مرگ نامادریاش از برادرش رضا و .... مواردی است که بعضی از آنها جای بحث و دفاع دارند و بعضی دیگر نه. به طور مثال شخصیتی مانند علی که در یک خانهای با فقدان نیروی زنانه بزرگ شده و همواره شاهد هوسرانیهای پدر بوده چه تعریفی از عشق میتواند داشته باشد؟ علی میخواهد آدم مثبتی باشد اما مشخص است که نتواند، مشخص است که در چنین خانهای به خاطر ترس و تحقیر شدنش محافظهکار بار بیاید، مشخص است که سایه سنگین پدر روی شخصیت او سنگینی کند و ردپاهایی از شخصیت پدر روی پسر هم مانده باشد و مشخص است که مثل پدرش نگاهش به زنها نگاه جنسی باشد و اگر غیر از این بود جای بحث داشت.
در مورد شخصیت رعنا با بازی لیلا حاتمی نیز باز این مشکل وجود دارد. نقدی که در مورد رعنا وجود دارد این است که ابژه است. به نظر میرسد با توجه به نگاهی که غلام و پسرانش به زن دارند نقش زن در این داستان باید یک ابژه باشد. فیلم دنبال جذابیتهای جنسیتی رعنا است و سعی نمیکند به شخصیت او نزدیک شود همانطور که شخصیتها هم دنبال جذابیتهای جنسی او هستند و سعیی در شناخت او ندارند.
رعنا قربانی نگاه جامعه مردسالارانه قرار میگیرد و هیچگاه به درستی شناخته نمیشود و در عمل نیز نقدی به جامعه مردسالار است و نمیتوان به آن ایراد گرفت.
در نهایت فراتر از همه افراط و تفریطهایی که در نقد «پیرپسر» میشود این فیلم فیلمی تماشایی است و میتواند در سینمای ایران ماندگار و جریانساز شود.