سیدنی سوئینی پیش از ایفوریا هم درخشیده بود

سریال نتفلیکسی «همهچیز افتضاحه!» (Everything Sucks!) بهرغم نام نهچندان جذابش، اثری است که سیدنی سوئینی را قبل از شهرت جهانیاش در «ایفوریا» (Euphoria) در نقش متفاوتی به نمایش گذاشت. این سریال تنها یک فصل دوام آورد، اما در همان سالی پخش شد که سوئینی در سریالهای مطرحی چون «سرگذشت ندیمه» (The Handmaid's Tale) و «اشیای تیز» (Sharp Objects) نیز ظاهر شد. با این حال، این درام نوجوانانهی نوستالژیک در دهه ۹۰ میلادی، اولین باری بود که توجه جدی منتقدان را به بازیگری او جلب کرد.
ماجرا در سال ۱۹۹۶ در شهری خیالی بهنام بورینگ (Boring) در ایالت اورگن میگذرد و گروهی از نوجوانان دبیرستانی را دنبال میکند که در تلاشاند یک فیلم بسازند، درحالیکه درگیر چالشهای آشنای نوجوانی هستند. در این میان، لوک (با بازی Jahi Di'Allo Winston) عاشق کیت (Peyton Kennedy) میشود، دختری که بهتازگی دریافته که همجنسگراست و درگیر احساساتی نسبت به ایمالین (با بازی سیدنی سوئینی) شده؛ دختر محبوب باشگاه تئاتر.
بیشتر بخوانید:
سیدنی سوئینی از علاقه خود برای حضور در قسمت دوم Barbie میگوید
سیدنی سوئینی در آستانه پیوستن به پروژه جدید جیمز باند
برخلاف بسیاری از درامهای نوجوانانه که این موضوعات را با لحن تلخ و اغراقآمیز نشان میدهند، «همهچیز افتضاحه!» با نگاهی صادقانه، ملایم و دردناک به کشمکشهای احساسی نوجوانی نزدیک میشود. این سریال بهیادمان میآورد که اولین شکستهای عشقی یا اولین کشفهای هویتی چقدر میتوانند ویرانگر و در عینحال تعیینکننده باشند — حتی اگر برای بزرگترها «بیاهمیت» بهنظر برسند.
با اینکه بازی سیدنی سوئینی در «یوفوریا» در نقش کسی هاوارد جایگاهش را بهعنوان یکی از چهرههای بزرگ تلویزیون تثبیت کرد، بسیاری هنوز بازی عمیق و دلنشین او در نقش ایمالین را در «همهچیز افتضاحه!» ندیدهاند. در این نقش، او در حال شناخت هویت واقعی خودش است؛ دختری که علیرغم توجه بیوقفه پسرها، به دختری دیگر دل بسته و درگیر درک احساسات تازهاش شده است. این شخصیت فرصتی کمنظیر به سوئینی داده تا تواناییهایش را بهخوبی به نمایش بگذارد.
هرچند برخی بحثها درمورد فاصله سنی بازیگران مطرح شد (سوئینی ۲۰ ساله و کندی ۱۴ ساله بود)، اما کندی بارها تاکید کرده که در صحنههای حساس، کاملاً احساس امنیت و احترام داشته است.
«همهچیز افتضاحه!» در زمان خودش نتوانست محبوبیت زیادی پیدا کند، شاید چون زیادی «صادق» بود. در روزگاری که طنز تلخ و طعنهآمیز مد شده بود، این سریال با قلبی باز، صراحتی دلنشین و نگاهی انسانی به دنیای نوجوانی پرداخت — چیزی که امروز هم نایاب است.
اگرچه فقط یک فصل از این سریال ساخته شد، اما جایگاهش در کنار سریالهایی مانند «زندگی لعنتی من» (My So-Called Life) و «عجیب و غریبها و گوشهگیرها» (Freaks and Geeks) قرار میگیرد: مجموعههایی که در یک فصل کوتاه، دنیایی از احساس و معنا را منتقل کردند.
منبع: slashfilm