10 شاهکار ماندگار بازیگری از آل پاچینو

آلفردو جیمز پاچینو بدون شک یکی از بهترین بازیگران شناخته شده در عرصه تئاتر و سینماست. کارنامه هنری او در طول پنج دهه پر است از آثار درخشان و بهیادماندنی. نباید فراموش کنیم که این هنرمند ایتالیایی – آمریکایی، بهعنوان یک فرابازیگر، پادشاه اغراق است.
در ادامه ده لحظه فراموشنشدنی آل پاچینو در سینما را مرور خواهیم کرد.
بعدازظهر سگی (1975)
آل پاچینو در فیلمهای نخست خود، چون دو قسمت اول «پدرخوانده» و «سرپیکو» بازیای معمولی ارائه داد. بهجرئت میتوان گفت سر صحنه فیلم «بعدازظهر سگی» محصول 1975، برای نخستینبار هیولای درون آل پاچینو زنده شد. او قدرت بازیگری خود را به رخ همه کشید.
این بازیگر در نقش یک سارق بانک به نام سانی پر از اضطراب است. در کل فیلم، دائماً او را در حال فریادزدن میبینیم. اوج هنر او لحظهایست که خارج از بانک جمعیتی را با فریادهای اعتراضی خود تحریک میکند. او قصد دارد به مردم خاطره بد شورش زندان آتیکا در سال 1971 را یادآور شود؛ بنابراین پشتسرهم نام آتیکا را با تمام وجود فریاد میزند.
و عدالت برای همه (1979)
بازی آل پاچینو در نقش وکیل آرتور کرکلند در «و عدالت برای همه»، یکی از پرحرارتترین اجراهای دادگاهی تاریخ سینماست. او باید از قاضیای فاسد دفاع کند، اما وجدانش راه دیگری پیش پایش میگذارد. در یکی از درخشانترین لحظات فیلم، وقتی دادگاه از او میخواهد نظم را رعایت کند، پاچینو به هیئت منصفه فریاد میزند: «موکل من باید مستقیم بره هلفدونی!»
و بعد، با صدایی که بغض و خشم را در خود میآمیزد، فریاد میکشد: «شما نظم همه چیز رو به هم زدین! کل این دادگاه از نظم خارج شده!» لحظهای که او را از دادگاه بیرون میبرند، تماشاگر هنوز تحت تأثیر فوران انرژی اوست.
صورت زخمی (1983)
«صورت زخمی» فرصتی شد تا آل پاچینو پس از فیلم پدرخوانده، بار دیگر در نقش یک گانگستر حضور پیدا کند. بدون شک صورت زخمی یکی از تاریکترین فیلمهای اوست. آل پاچینو نقش تونی مونتانا را بازی میکند؛ مهاجری کوبایی که به مجرمی تازهوارد بدل شده و در نهایت یکی از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر میشود. از طرفی قدرت و کوکائین او را به جنون میکشاند.
صورت زخمی مملو از اغراقهای بازیگری آل پاچینو است. بااینوجود یکی از صحنههای این فیلم یکسروگردن از بقیه بالاتر قرار میگیرد؛ جایی که تونی مونتانا اسلحه نارنجکانداز خود را بلند کرده و به فرد مسلح خارج از اتاقش با فریاد میگوید: «میخوای سربهسر من بذاری؟ باشه. میخوای خشنبازی دربیاریم؟ باشه. پس به دوست کوچولو من سلام کن!»
این جمله تا امروز در حافظه فرهنگ عامه جا خوش کرده است.
دیک تریسی (1990)
آل پاچینو شاید زیاد با آثار اقتباسی از کتابهای مصور سروکار نداشته باشد، بااینحال این اسطوره در یکی از نخستین فیلمهای پرفروش این ژانر یعنی «دیک تریسی»، در سال 1990 ایفای نقش کرده است. او در نقش رئیس شرور مافیا، بیگ بوی کاپریس برای این که بتواند ظاهری کارتونی به خود بگیرد، مجبور بود گریم سنگینی داشته باشد.
بیگ بوی کاپریس در صحنهای، یکی از افراد دارودستهاش را مورد سرزنش قرار داده و میگوید: «من دنبال ژنرال میگردم! در عوض چی گیرم اومده؟ یکمشت سرباز! من میخوام دیک تریسی بمیره!» بازی اغراقآمیز و هوشمندانه او، دیک تریسی را فراتر از یک فیلم سرگرمکننده میسازد.
پدرخوانده: قسمت سوم (1990)
نقش مایکل کورلئونه در قسمت اول و دوم پدرخوانده نقشی آرام بود که بیشتر با لحن خاص خود دیالوگ برقرار میکرد، اما در قسمت سوم، این شخصیت و هم بازیگر آن آل پاچینو، مسنتر و جاافتادهتر میشوند و حاضرند احساسات خود را کنار بگذارند.
آل پاچینو این جنبه از شخصیت خود را در صحنهای تأثیرگذار به نمایش میگذارد. وی حین درگیری با بحرانی شخصی، سکته میکند. از چنین موقعیتی خشمگین شده و معروفترین دیالوگ فیلم را به زبان میآورد: «دقیقاً زمانی که فکر کردم کارم تموم شده دوباره من رو برگردوندند!»
راه کارلیتو (1993)
آل پاچینو یک دهه پس از فیلم صورت زخمی، برای بهتصویرکشیدن یک خلافکار لاتین آمریکایی دیگر، با برایان دی پالما در «راه کارلیتو» همکاری میکند. در صحنههای آغازین فیلم، شخصیت کارلیتو بریگانته، با بازی آل پاچینو را در دادگاه میبینیم. حکم 30 ساله زندان او به دلیل برخی مشکلات لغو شده و اکنون او آزاد شده است. کارلیتو بریگانته در یک سخنرانی طولانی، پیروزی خود را بهصورت افرادی میمالد که او را محکوم کرده بودند.
هنگام خروج از دادگاه، وکیل او با بازی شان پن، به سخنرانی او میخندد، اما کارلیتو میگوید: «من مرد آزادی هستم. منظورم هم فقط آزادی از زندان نیست. من بالاخره آزاد شدم! بالاخره آزاد شدم!» سپس به ساختمان دادرسی و پلیسها رو کرده و بلند فریاد میزند: «خدایا! عظمتت رو شکر، بالاخره آزاد شدم.»
بوی خوش زن (1992)
بالاخره، پس از شش بار ناکامی، آل پاچینو با ایفای نقش ستوان نابینا فرانک اسلید در «بوی خوش زن» اسکار بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد. اکنون ستوان کول فرانک اسلید کهنه سربازی است که به فردی عصبی، بددهان و الکلی بدل شده است. بهعبارتدیگر این نقش به آل پاچینو آزادی عمل مطلق داد.
شاید بهترین بخش بازیگری او در صحنهای باشد که شخصیت چارلی با بازی کریس اودانل مانع خودکشی کول فرانک میشود. آل پاچینو در اینجا سر چارلی فریاد زده و میگوید: «من زندگی نمیکنم! من توی تاریکی مطلقم! میفهمی؟ من توی تاریکیام!»
آل پاچینو با این بازی، لایههای عمیق از ناامیدی، خشم و غرور شکسته را با هم آمیخت و به تماشاگر هدیه داد.
مخمصه (1995)
فیلم «مخمصه» یکی از بهترین آثاری است که آل پاچینو در آن به ایفای نقش پرداخته است. در مخمصه، اولین برخورد سینمایی او و رابرت دنیرو رقم خورد؛ دو اسطوره در دو سوی قانون. آل پاچینو در مخمصه به کارگردانی مایکل مان، اجرایی تماشایی از خود به جا میگذارد.
او در نقش کارآگاهی به نام وینسنت هانا ظاهر شده که به طرز وسواسگونهای قصد دستگیری شخصیت رابرت دنیرو یعنی نیل مککالی، سارقی خطرناک را دارد. وینسنت هانا شخصیت آرامی نیست و زیاد سروصدا به راه میاندازد. در یکی از صحنهها به فرد مخبری با فریاد میگوید: «هرچه داری به من بگو! وقت لعنتیم رو هدر نده!» لحظه رودرروی او با رابرت دنیرو، نه یک جنگ فیزیکی که دوئلی از جنس نگاه و کلمات است؛ جایی که سینما به اوج میرسد.
وکیل مدافع شیطان ( 1997)
اگر نقشی برای آل پاچینو در نظر بگیریم که در آن برای خود حدی قائل نباشد، نقش خود شیطان است. او در فیلم «وکیلمدافع شیطان» در نقش فرد زیرکی به نام جان میلتون ظاهر شده که در واقع شیطانی است که در قامت انسان، مردم را فریب میدهد. جان میلتون سعی دارد وکیل جوانی به نام کوین لومکس، با بازی کیانو ریوز را فاسد کند.
در صحنههای پایانی، هنگامی که ذات شیطان لو میرود، جان میلتون با سخنان سمی خدا را سرزنش میکند: «اون از خود راضیه، اون سادیسم داره، اون یک قادر غایبه!» سپس بهتدریج صدای خود را بالا برده و میگوید: «من طرفدار بشرم! من یک انسانگرام... کوین کی میتونه انکار کنه که قرن بیستم کلاً در دستان من نبوده؟ همهاش کوین! تمامش متعلق به منه!»
خاندان گوچی (2021)
روایت ریدلی اسکات از حوادث واقعی در فیلم درام «خاندان گوچی»، ثابت کرد که هنوز شعله هنر در وجود آل پاچینو 80 ساله خاموش نشده است. او در نقش آلدو گوچی، بنیانگذار برند پرآوازه ایتالیایی به همین نام با چالشهای خاصی مواجه میشود. بهغیراز آدام درایور، سایر بازیگران سعی کردهاند بازی ملودرام گونهای از ایتالیاییها به نمایش بگذارند.
در یکی از صحنههای فیلم، آلدو عصبانی، پسرش پائولو، با بازی جرد لتو را در آغوش میکشد و به او میگوید: «تو احمقی! اما احمق منی!» این سکانس به سکانس در آغوش کشیدن فردو، توسط مایکل کورلوئنه در پدرخوانده: قسمت دوم شباهت دارد. یادی از همان آغوش تلخ مایکل کورلئونه در پدرخوانده که بار دیگر مهر و خیانت را در یک قاب جاودانه میکند.