پژمان بازغی: به سینمای کودک مدیون هستیم
اختصاصی سلام سینما- گفتگوی زنده(لایو اینستاگرامی) پژمان بازغی با خبرنگار سلام سینما(مهدی سلیمانی) در تاریخ ۱۱ خرداد، ساعت ۲۱ از اینستاگرام سلام سینما پخش شد.
آقای بازغی این روزها چهکار میکنید؟
ما همچنان اجرای برنامه "کودک شو" را داریم و میخواهیم برنامه را برای فصل تابستان بسازیم. البته همچنان برنامه را بدون تماشاگر اجرا میکنیم. از آنجایی که بسیاری از مهمانهای ما از شهرستان تشریف میآورند هنوز این ریسک را نکردهایم که بخواهیم تماشاگر بیاوریم. فعلاً همین که پدر و مادرها با فاصله رعایت شده در برنامه حضور پیدا میکنند برای ما کافی است ولی خوشحال میشدیم اگر برنامه با تماشاگر برگزار میشد.
یک سری از برنامههای تلویزیونی دارند برنامههای خودشان را با حضور تماشاگر برگزار میکنند. شما قصد ندارید این کار را انجام بدهید؟
ما فکر میکنیم جان مردم مهمتر از هر چیز دیگری است. حتی اگر برنامه افت هیجانی داشته باشد، ما میتوانیم این فکر را داشته باشیم که مردم حداقل میتوانند پای خودشان را در یک جای مطمئنتر بگذارند. خود خانوادهها هم اینطوری راحتتر هستند.
برگزاری یک سری از برنامهها با حضور تماشاگر، خانوادهها را نگران میکند. حالا یک عده میآیند آن شور و هیجان برنامه را میبینند و دوست دارند ولی بسیاری از مردم که این برنامهها را تماشا میکنند نگرانتر میشوند.
ما خودمان هم باید رعایت کنیم.
چند قسمت دیگر از برنامه "کودک شو" باقی مانده است؟
حدود صد قسمت دیگر باقی مانده است. برنامه "کودک شو" در اردیبهشتماه دومین برنامه پرمخاطب تلویزیون بود و به همکاران و دوستانم تبریک میگویم. به هر حال این اتفاق مرهون زحمات و تلاش همه بچههاست.
چطور شد که به فیلم "تیغ و ترمه" اضافه شدید و نقشی که کمی متفاوت است و خصوصیات و ویژگی اخلاقی خاصی دارد را قبول کردید؟
میخواهم از علاقهمندی خودم به آقای کیومرث پوراحمد بگویم. به هر حال ما از دوران کودکی از سینمای ایشان خاطرات بسیار خوب و گوارایی داریم. یک روز آقای قائممقامی با من تماس گرفتند و گفتند فیلمنامه این فیلم را مطالعه کن و من هم با کمل میل گفتم حتماً در خدمت آقای پوراحمد هستم. راجع به نقش خودم در این فیلم هم باید بگویم که بازی در نقش منفی اصولاً برای من جذاب است. قصه فیلم هم یک قصه زنمحور بود و خانم لاله اسکندری، خانم دیبا زاهدی و سایر خانمها نقش بیشتری داشتند. چاشنی فیلم هم نقش من است که یک اتفاقی را برای بازیگر نقش "ترمه" ایجاد میکند.
از اکران فیلم "تیغ و ترمه" در جشنواره فیلم فجر و اکران آنلاین آن چه بازخوردهایی گرفتید؟
بازخورد فیلم در اکران آنلاین خوب بود و در صفحه شخصیام کامنتهای خوبی برای من آمد، اما بازخورد جشنوارهای آن خوب نبود. شاید ما زیادی پیر شدهایم. من نمیدانم سلیقه منتقدین در چیست که فکر میکنند چنین فیلمی با یک قصه سر راست و ساختار کلاسیک خوب نیست! قصه "تیغ و ترمه" قصه یک مادر و دختری است که مادر سالها پیش دختر را رها کرده و رفته است. حالا یک سری علامتهای سوال در ذهن دختر وجود دارد که دختر با ورود مادر و اتفاقات جدید به جواب آن سوالها میرسد. این قصه براساس یک کتاب هم تبدیل به فیلمنامه شده و به نظرم یک سینمای قصهدار است.
فکر میکنم نسخهای که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد با نسخهای که الآن اکران آنلاین میشود متفاوت است. یک عده میگویند تدوین مجدد باعث شده فیلم "تیغ و ترمه" کمی ریتم بهتری داشته باشد و مخاطب را راضیتر کند.
البته دو نظر مختلف وجود دارد. بعضیها میگویند ما این فیلم را دوست نداریم و برخی دیگر میگویند دوستش داریم. من فکر میکنم خاصیت سینما همین است. در سینما ممکن است شما برخی از فیلمها را دوست داشته باشید و برخی از فیلمها را دوست نداشته باشید. ممکن است بسیاری از فیلمهایی که در حال حاضر ساخته میشوند هم در سلیقه من نباشند ولی به هر حال این جزو خاصیت سینما است. ما به مخاطب حق میدهیم که فیلم "تیغ و ترمه" را دوست داشته باشد و یا دوست نداشته باشد.
شما کارتان را از سال 1371 با مجریگری شروع کردید. چطور شد که وارد دنیای هنر شدید؟
من همیشه دلم میخواست وارد دنیای هنر شوم. آن زمان امکانات چندانی برای ورود به این عرصه وجود نداشت ولی الآن فضا بهتر شده و مردم میتوانند علاقهمندیهای خودشان را چه در هنر سینما و چه در هنرهای تجسمی دنبال کنند. آن موقع واقعاً چنین فضایی وجود نداشت.
شما با این سختی چطور به سینما ورود کردید؟
من در سینمای جوان کار کردم و در دورههای آقای فرهاد مهرانفر و نادر معصومی شرکت کردم. به هر حال سینمای جوان یک کار گروهی است. همه بچهها به شکل گروهی کلاسها را میگذراندند. ما در آنجا تقریباً همه چیز به غیر از بازیگری را یاد میگرفتیم و چیزی به اسم بازیگری وجود نداشت. ما به سختی یک سری فیلمها را پیدا میکردیم و استادها روی فیلمها و شخصیتپردازی کاراکترها صحبت میکردند. چیزی به نام کارگاه بازیگری وجود نداشت. من با افتخار از بچههای سینمای جوانان هستم.
شما در رشته معدن و صنایع تحصیل کردهاید. آیا تاکنون کار مرتبط با صنعت و معدن هم انجام دادهاید؟
من تاکنون به هیچ عنوان با مدرکم کار نکردهام. آن زمان خیلی سعی کردم تغییر رشته بدهم ولی امکان تغییر رشته از ریاضی فیزیک به هنر وجود نداشت.
اگر این تقدیر رقم نمیخورد و بازیگر نمیشدید، دوست داشتید چه شغلی داشته باشید؟
هیچ تصوری راجع به شغلهای دیگر در ذهنم وجود ندارد چون من از 18 سالگی که چشم باز کردم و در جامعه حضور پیدا کردم بازیگر شدم.
یادم است که ما در لوکشین فیلم "پیشونی سفید" یک مصاحبهای داشتیم که آنجا به خاطر اینکه شما هم بحث برنامه "کودک شو" را داشتید و هم بحث بازی در فیلمهای کودک، صحبت کار کودک شد. جالب بود که بپرسم وجود دختر گلی به نام نفس چقدر در زندگی هنری شما در رابطه با کودکان تأثیر دارد؟
صد درصد تأثیر دارد. بالأخره یک بخشی از دلبستگیهای من به کار کودک قطعاً مربوط به دختر خودم میشود. فکر میکنم همه ما به سینمای کودک مدیون هستیم. صحبت آقای پوراحمد شد و من گفتم با ایشان خاطرات خوبی دارم. ایشان هم کارهای کودک خوبی انجام دادهاند. فیلم "بی بی چلچله" یک نمونه از کارهای ایشان است که قصه فوقالعاده زیبایی دارد و در زمان خودش تأثیرگذار بود. آقای پوراحمد سریال "قصههای مجید" را هم کار کردهاند. همه اینها نشان میدهد که سینمای کودک، سینمای نسل آینده است. من نمیدانم چرا واقعاً جدی گرفته نمیشود و همه فکر میکنند حتماً باید فیلمهای کمدی، پرفروش و پرمخاطب بسازند. من فکر میکنم سینمای کودک نقش بهسزایی در سینماروهای آینده ما خواهد داشت.
عده زیادی فکر میکنند که اگر کار کودک بسازند شوخی است و میگویند برویم کار جدی بسازیم.
کار کودک اتفاقاً کار سختتری است. من در فیلم سینمایی "بازیوو" هم بازی کردهام که پیش از این اتفاقات مجوز اکرانش را هم گرفتند و قرار بود در ایام نوروز اکران شود ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاد.
در بین فیلمهایی که تاکنون از شما دیدهایم، چندین بار نقش پلیس را بازی کردهاید. آیا به بازی در نقش پلیس علاقه دارید یا این نقشها به شما پیشنهاد میشوند؟
تعداد فیلمهایی که من در نقش پلیس بازی کردهام زیاد نیست. من فقط در سریالهای "گمگشته"، "مرد هزار چهره"، "مرد دو هزار چهره" و "لبه تاریکی" و فیلمهای "به هدف شلیک کن" و "بارکد" نقش پلیس بازی کردهام. در پرونده حدود 55-56 فیلم و 20-30 مجموعه و تله فیلمی که من بازی کردهام، حدود چهار، پنج بار بیشتر نقش پلیس را بازی نکردهام. به هر حال من از یک خانواده نظامی میآیم و لباس نظامی قطعاً برای من یک ارج و قربی دارد. فکر میکنم بخشی از این ماجرا هم به دوران کودکیام و آن ذهنیتی که از لباس نظامی در ذهن من وجود دارد برمیگردد.
خودتان دوست نداشتید نظامی باشید؟
خیر.
با توجه به کارنامه متنوعی که چه در زمینه سریال و چه در زمینه سینما دارید، آیا فیلمی وجود دارد که نسبت به آن علاقه بیشتری داشته باشید؟
فیلمهای زیادی هستند که نسبت به آنها دلبستگی دارم، اما مهمترین فیلمی که من در اوایل دهه هشتاد کار کردم فیلم سینمایی "دوئل" بود که مسیر زندگی من را تغییر داد. "دوئل" فیلم بسیار مهمی در دوران بازیگری من بود. کارهایی که قبل و بعد آن بازی کردهام را هم دوست دارم. همه آنها انتخابهای من هستند و نمیتوانم دوستشان نداشته باشم.
"دوئل" اولین تجربه بازی شما در نقش اول بود و در 25 سالگی برای آن کاندیدای جشنواره فیلم فجر هم شدید. از تجربه آن فیلم بگویید.
من میخواهم بیشتر راجع به آقای درویش صحبت کنم. در فیلمهایی که آقای درویش کار کردهاند بازیگرانشان بیش از همه دیده شدهاند. این مسئله نشان میدهد که ایشان در هدایت بازیگران تسلط کافی دارند. در فیلم "دوئل" هم همه بازیگران بازی خوبی داشتند. آقای کامبیز دیرباز موفق شد سیمرغ بگیرد و من هم کاندیدا شدم. اگر اشتباه نکنم فیلم "دوئل" 11 سیمرغ گرفت که از بین همه عوامل فیلم که کاندیدا شده بودند فقط من سیمرغ نگرفتم.
شما تجربه بازیهای زیادی هم در سینما و هم در تلویزیون دارید. به نظر شما بازی در کدام یک از آنها جذابتر است؟
اینها دو مقوله مختلف هستند. ما تا دهه هشتاد در کل ایران 256 سالن سینما داشتیم که این تعداد الآن نزدیک 500 سالن شده است. این امکان برای همه مردم در همه شهرها وجود ندارد که به سینما بروند. ما خودمان هشت سال در بوشهر زندگی میکردیم که در آنجا فقط یک سینما بهمن وجود داشت. آن سینما هم آنقدر راهش دور بود که به ما اجازه نمیدادند به سینما برویم. از طرفی مردم در تلویزیون با شما صمیمیتر میشوند. هر کدام از آنها جذابیت خودشان را دارند.
برای شما در انتخاب نقش چقدر تجربه کارگردان اهمیت دارد؟
برای من بیشتر فیلمنامه مهم است و مهمترین بخش را در ذهن من، فیلمنامه میسازد. من با کارگردانهای فیلم اولی زیادی کار کردهام که خدا را شکر الآن همه آنها جزو کارگردانهای سرشناس و بزرگ هستند. پرونده کاری من نشان میدهد ممکن است تجربه چیز ارزشمندی باشد ولی به نظر من آن چیزی که در مغز کارگردان وجود دارد مهمتر است.
شما در شهرهای مختلفی زندگی کردهاید. ضمن اینکه در کارنامه هنریتان فیلمهایی که لوکیشن سخت داشتهاند نیز زیاد داشتهاید. آیا این مسائل به همدیگر ربط دارد که شما بتوانید آن فیلمها را راحتتر تحمل کنید و بگذرانید؟
همه اینها به خودم ربط دارد و خودم کارها را انتخاب میکنم. بازی در کارهای سخت را دوست دارم. احساس میکنم کار سخت میتواند جذابیتهای خودش را هم داشته باشد.
مثلاً فیلم "مرگ کسب و کار من است" لوکشین خاصی داشت. زمانی که آنجا بودید قطعاً نفس سن پایینتری داشت.
نفس شش ماهه بود. نزدیک عید بود که ما داشتیم آن فیلم را بازی میکردیم و برای فیلم برف میخواستیم. لحظه تحویل سال به همراه خانواده یک نصف روز به تهران آمدیم و بعد دوباره به شمال برگشتیم و منتظر ماندیم تا برف بیاید. یادم است یک بخاری هیزمی داشتیم که همه دور آن نشسته بودیم تا گرم شویم ولی یکدفعه باد زد و بخاری را با خودش به ته دره برد. فیلم "مرگ کسب و کار من است" برای من فیلم پرخاطرهای بود.
فیلم "اسرافیل" هم لوکشینهای متنوعی داشت و کار سختی بود. تجربه "اسرافیل" چطور بود؟
ما در شهر سوادکوه بودیم. من سینمای خانم آیدا پناهنده را دوست دارم و شخصاً به خودشان علاقهمند هستم. تجربه "اسرافیل" هم برای من تجربه متفاوت و بسیار خوبی بود.
دوباره به فیلم "تیغ و ترمه" برگردیم. اولین باری که فیلمنامه را خواندید پیش نیامد از کاراکتر دیگری خوشتان بیاید و یا بخواهید چیزی به کاراکتر امیر اضافه کنید؟
من اتفاقاً این کاراکتر را دوست داشتم چون ظاهراً نقاش است ولی نقاشیهای مهمی هم نمیکشد. از آن دست آدمهایی است که دوست دارد هنرمند باشد ولی توخالی است. آدمهایی که بیشتر دنبال یک چیزهای دیگر هستند تا اینکه بخواهند یک آرتیست به تمام معنا باشند.
در فیلم "تیغه و ترمه" یک شخصیت دیگری هم به نام جهان داریم که این دو شخصیت شبیه همدیگر به نظر میرسند.
دقیقاً همینطور است. در سکانسی هم که امیر به خانه جهان میرود بسیار زود با او گرم میگیرد. انگار این دو نفر آدم همدیگر را خوب میشناسند. با این حال کاراکتر جهان یک جهان دیگری دارد و کاراکتر امیر هم ظاهراً یک آدم آرتیست است و میخواهد نمایشگاه بگذارد ولی در نهایت قضیه شخصیت هر دوی آنها شبیه همدیگر است.
آقای بازغی شما بسیار اهل ورزش هستید. میدانم که فوتبال، بسکتبال، والیبال و موتورسواری هم میکنید.
الآن چهار ماه است که ما را به خاطر کرونا به باشگاه راه نمیدهند. امیدوارم که باشگاهها باز شوند. چند روز پیش همراه بهرام افشاری عزیز با موتور رفتیم یک دوری زدیم و صفا کردیم. موتورسواری ورزش انفرادی است و به همین خاطر آزاردهنده نیست.
چند سال پیش یک اتفاقی سر فوتبال برای شما رخ داد. آیا پس از آن اتفاق ورزش را کمتر نکردید؟
قاعدتاً کمتر میتوانم ورزشهای هوازی و ورزشهایی که ضربان را بالا میبرد را انجام بدهم ولی سعی میکنم ورزش سبک داشته باشم.
خودتان کدام ورزش را بیشتر دوست دارید؟
فوتبال را بیشتر دوست دارم ولی موتورسواری را هم شخصاً دوست دارم چون شما وقتی موتورسواری میکنید نه با تلفن حرف میزنید و نه به چیز دیگری فکر میکنید. مخصوصاً وقتی با موتور به دل طبیعت میزنید فوقالعاده است.
چه موتوری سوار میشوید؟
یک موتور ایرانی به نام "رگال رپتور" است که در شهر لنگرود تولید میشود. تکنولوژی آن را بومی کردهاند ولی دقیقاً نمیدانم برای کدام کشور است.
چند وقت پیش در فیلم "سمفونی نهم" نقش امیرکبیر را بازی کردید. از آن تجربه بگویید.
همکاری بسیار خوبی با آقای محمدرضا هنرمند عزیز بود و من از همکاری با ایشان، خانم تقوایی و تیمشان لذت بردم. من در آن فیلم حدود پنج شش ساعت زیر گریم سخت مجید اسکندری مینشستم. حدود پنج بار گریم شدم. به نظرم امیرکبیر جزو شخصیتهای بسیار ماندگار سیاسی و تاریخی ایران است. وقتی این نقش به من پیشنهاد شد، علیرغم گریم سنگین ولی با کمال میل پذیرفتم.
گریم نقشتان در فیلم "پیشونی سفید" هم سنگین بود؟
آن گریم هم حدود دو ساعت و نیم طول میکشید ولی از امیرکبیر سبکتر بود.
در حال حاضر به غیر از اجرای برنامه "کودک شو" مشغول کار دیگری نیستید؟
من در حال حاضر حدود یک سال است که مشغول بازی در مجموعه تلویزیونی " بیگانهای در میان ما" هستم که برای شبکه دوم سیما است. امسال هم چهار فیلم بازی کردم که هر چهارتای آنها را دوست داشتم و از حضورم در کنار همکاران لذت بردم.
فکر میکنید چقدر از فیلم "تیغ و ترمه" استقبال شود؟
به نظرم "تیغ و ترمه" جزو فیلمهایی است که مردم در آینده آن را بیشتر خواهند دید.
چقدر با اکران فیلمهایی مثل "تیغ و ترمه" به صورت آنلاین موافق هستید؟
به نظرم فرصت بسیار خوبی است. من موافق اکران آنلاین هستم چون با وجود آن جنگ و جدل اکران از بین میرود. اکران آنلاین برای فیلمهایی که شاید فرصت اکران مناسب ندارند اما میتوانند در اکران آنلاین به شکل مناسب دیده شوند، مناسب است. اگر همان شرایط برای آنها در نظر گرفته شود و بیلبورد داشته باشند و بتوانند دیده شوند، به نظرم اکران آنلاین بستر مناسبی است.
خانم اسکندری گفتند اگر این فیلمها دیده شوند از یک سری اتفاقات جلوگیری میشود و مثال فیلم "خانه پدری" را زدند. به نظر شما اگر فیلمهایی از این دست دیده شوند چقدر تأثیر دارد که دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم؟
به هر حال یک کار فرهنگی بزرگ میخواهد. ما در یک نقطهای ایستادهایم که بخشی از آن جزو فرهنگ ما است. باید از همان بالا قانون درست شود و بعد به فرهنگ برسد و در نهایت به آدمها برسد. با ساخت یک، دو، ده و صد فیلم نمیشود این اتفاقات را درست کرد. ما بایستی یک فرهنگی را تغییر بدهیم که برعهده سیاستگذاران کلان این اتفاق است. من بابت اتفاقی که برای آن دختر خانم افتاد متأسف شدم. به هر حال بهعنوان یک پدر هم این اتفاق برای من قابل باور نیست. اگر هر خطایی کرده باشد، ما بهعنوان یک انسان حق نداریم چیزی که خداوند در اختیار ما گذاشته را سلب کنیم. به صراحت در دین ما آمده که حق چنین کاری را نداریم. به هر حال جان یک انسان را گفتن تأسفبار است.
پیشنهاد جدیدی برای کار دارید؟
به شکل جدی دو سه کار به من پیشنهاد شده است و منتظر هستیم که پروتکل بهداشتی تولید فیلمها بیاید تا ببینیم چه اتفاقی میافتد.
نکتهای راجع به فیلم "تیغ و ترمه" دارید؟
فیلمهای آقای پوراحمد عزیز ارزش دیدن دارند. از تمام کسانی که در فضای مجازی هستند خواهش میکنم بروند این فیلم را ببینند. آقای پوراحمد برای ما خاطرات زیادی ساختهاند و اگر از فیلم جدیدشان استقبال صورت بگیرد ایشان به فیلمسازی دلگرمتر میشوند. ما "بی بی چلچله" و "قصههای مجید" را نمیتوانیم فراموش کنیم و فیلم "شب یلدا" را نمیتوانیم نادیده بگیریم. خواهش میکنم مردم دهان به دهان این فیلم را به همدیگر معرفی کنند تا بروند اکران آنلاین فیلم "تیغ و ترمه" را ببینند. ما هر چه داریم از مردم است. مردم جاهای زیادی پشت ما ایستادهاند و به من و امثال من محبت کردهاند. من موظف هستم هر کاری که در عرصه هنر از دستم برمیآید را برای مردم انجام بدهم.