5 فیلم برتر الهامگرفته از اپیزودهای «منطقه گرگ و میش»

با وجود پایان رسمی پخش اولیه سریال «منطقه گرگ و میش» در دهه ۶۰ میلادی، تأثیر این مجموعه افسانهای هرگز از بین نرفته است. این سریال نهتنها بارها بازسازی شده، بلکه رد پای آن در اغلب سریالهای آنتولوژی مدرن و بسیاری از فیلمهای ترسناک سالهای اخیر دیده میشود. تماشاگران عاشق پایانهای غیرمنتظره هستند و فیلمنامهنویسان هالیوودی همچنان بهدنبال خلق پیچشهایی به سبک «Twilight Zone» هستند.
در این گزارش، پنج فیلم سینمایی معرفی شدهاند که نهتنها فضای داستانیشان یادآور «منطقه گرگ و میش» است، بلکه شباهت مفهومی نزدیکی به اپیزودهای اصلی این مجموعه دارند.
5. مقصد نهایی (Final Destination)
در قسمت سال ۱۹۵۹ با عنوان «وقتی آسمان گشوده شد» (And When The Sky Was Opened)، سه فضانورد پس از یک سانحه فضایی زنده میمانند و به زمین بازمیگردند، اما یکییکی بهشکلی مرموز ناپدید میشوند. این اپیزود بدون آنکه درسی اخلاقی ارائه دهد، با ترسی ناشی از سرنوشت محتوم انسان بازی میکند.
فیلم «Final Destination» نیز احساسی مشابه از امنیتِ موقتی و وحشت تدریجی را منتقل میکند. شخصیتها که ابتدا بهدلیل فرار از مرگ در سقوط هواپیما خوششانس بهنظر میرسند، خیلی زود متوجه میشوند که مرگ را نمیتوان فریب داد. در نهایت، فیلم با لحنی تاریک نشان میدهد که مرگ تنها به تعویق میافتد، نه حذف.
4. خیابان کلاورفیلد شماره 10 (10 Cloverfield Lane)
این فیلم اگرچه از نظر بازاریابی به مجموعه «Cloverfield» متصل بود، اما در اصل یک تریلر روانشناسانه مستقل است که تنها در دقایق پایانی خود به عناصر علمی-تخیلی میپردازد.
شباهت مفهومی این فیلم به اپیزود سال ۱۹۶۲ «یک تابوت دیگر» (One More Pallbearer) مشهود است؛ جایی که مردی چند نفر را به پناهگاه زیرزمینیاش دعوت میکند تا از آخرالزمان هستهای خیالی در امان باشند. در «10 Cloverfield Lane»، زنی که در یک پناهگاه اسیر شده، متوجه عمق جنون میزبانش میشود و برای فرار از آن تلاش میکند.
فیلم از لحاظ ساختاری نیز شباهت زیادی به سریال «Twilight Zone» دارد: بودجه محدود، لوکیشن اندک، و تمرکز بر شخصیتها. این ویژگیها فیلم را بهنوعی اجرای صحنهای و تئاتری نزدیک میکند.
3. ما (Us)
فیلم «Us» ساخته جوردن پیل، داستانی درباره دوقلوهای شیطانی (دوپلگنگرها) روایت میکند که به زندگی شخصیتهای اصلی حمله میکنند. این موضوع یادآور اپیزود «تصویر آینهای» (Mirror Image) است، که در آن زنی با نسخه بدذات خودش روبهرو میشود.
پیل بارها به تأثیر مستقیم «Twilight Zone» بر این فیلم اشاره کرده و گفته است: «این روایتها زیبا و ترسناکاند و تخیل را گسترش میدهند.» فیلم «Us» مانند بسیاری از اپیزودهای کلاسیک، بیشتر از آنکه به منطق روایی وابسته باشد، بر حس و فضای معلق خود تکیه دارد.
2. حس ششم (The Sixth Sense)
م. نایت شیامالان همواره بهخاطر ساخت فیلمهایی با پایان غافلگیرکننده شناخته شده است. او در سال ۲۰۲۱ گفته بود که هدفش ساخت «نسخههای بلند Twilight Zone» بوده است.
فیلم «The Sixth Sense» با پیچش نهایی مشهورش – کشف اینکه شخصیت بروس ویلیس از ابتدا یک روح بوده – یکی از مثالهای درخشان این نوع روایت است. این پایانبندی با اپیزود کلاسیک «مسافر کنار جاده» (The Hitch-Hiker) مقایسه شده است و همچنان یکی از شوکبرانگیزترین افشاگریها در تاریخ سینما محسوب میشود.
1. مه (The Mist)
هرچند استفن کینگ، نویسنده داستان اصلی، بیشتر از اچ.پی. لاوکرفت تأثیر گرفته، اما کارگردان فیلم، فرانک دارابونت، آشکارا از اپیزود «هیولاها در خیابان میپل» (The Monsters Are Due on Maple Street) الهام گرفته است.
با این حال، پایانبندی تلخ و شوکآور فیلم «The Mist» بیشتر یادآور اپیزود «بالاخره زمان کافی بود» (Time Enough at Last) است؛ جایی که مردی عاشق کتابخوانی پس از آخرالزمان زنده میماند، اما عینکش میشکند و دیگر نمیتواند کتابی بخواند. دارابونت نیز در فیلم خود، داستانی را روایت میکند که با نگاهی تیره به ناامیدی انسان در لحظه آخر، مرزهای تلخی در روایت را گسترش میدهد.
منبع: variety