گفتگوی تیلدا سوینتن و آدرین برودی؛ ستارههای خاص هالیوود

در فیلم جاهطلبانه بروتالیست به کارگردانی بردی کوربت، آدرین برودی در نقش معماری ظاهر شده که سالها پس از فاجعه هولوکاست از کشور خود مجارستان به آمریکا مهاجرت کرده و دنبال ساختاری است که بهوسیله آن بتواند جهانبینیاش را ابراز و میراث خود را تعریف کند.
تیلدا سوینتن نیز در فیلم اتاق مجاور به کارگردانی پدرو آلمودوار که از قضا نخستین فیلم انگلیسیزبان او نیز هست، در نقش مارتا هانت، خبرنگار سابق جنگ که از سرطانی بدخیم رنج میبرد، ظاهر شده و به فکر مرگ خودخواسته یعنی اتانازی است.
آدرین برودی و تیلدا سوینتن در چند فیلم وس اندرسون با یکدیگر تجربه همکاری دارند.
تیلدا سوینتن: میدانی در خانه ما به تو لقب فرزند کوچک من را دادهاند، زیرا تو در فیلم هتل بزرگ بوداپست فرزند کوچک من بودی. من مادر تو هستم. مادر قدیمی تو.
آدرین برودی: تو به من جان بخشیدی.
تیلدا سوینتن: عجب فرزندی هم شدی. ببین تا کجا پیش رفتی. فیلم بروتالیست بسیار فیلم جذابی بود. تبریک میگویم. یک اثر تاریخی و با بودجه زیر 10 میلیون دلار. ببخشید اگر بحث پول را وسط کشیدم. بینزاکتی من را ببخش، اما ساخت چنین اثر سینمایی موفقیت بزرگی است. کاری که تو انجام دادی زیباست.
آدرین برودی: به معنای واقعی کلمه استادانه است. بردی کوربت مرد جوانی است. او تنها 36 سال دارد.
تیلدا سوینتن: تو از همان ابتدا رنجهای درونی این مرد را به ما نشان میدهی و این حس تا پایان فیلم با مخاطب میماند. باوجود این که میدانستی باید این درد و رنج را حمل کنی، چگونه توانستی خودت را برای مقابله با آن آماده کنی؟
آدرین برودی: او یک دیدگاه خاص دارد و میخواهد کارهایی را که مربوط به آسیبهای روانی گذشته است را کنار بگذارد. یافتن و ارتباطگرفتن با رنج دیگران... نمیخواهم بگویم کار ساده ایست، چون نیست، اما درد زیادی اطراف ما را فراگرفته است. بیشتر از آنچه فکرش را بکنید.
تیلدا سوینتن: به نظرم چنین نگرشی خوب است. ترحم و همدلی همین است. بخش زیادی از کار ما این است که بتوانیم انعطافپذیر باشیم و بهراحتی در هر تجربهای قدم بگذاریم. بهخصوص اگر مربوط به درد و رنج باشد.
آدرین برودی: من شاهد زندگی مادرم بودم. او یک مهاجر مجاری است که همراه با خانوادهاش در سال 1956 از بوداپست گریخت. شاهد سختیهایی که کشیدند بودم. با چشمان خود دیدم که با آنها همانند یک بیگانه رفتار میشد. یادگیری زبان جدید و کنارگذاشتن لهجه خود، از جمله مشکلاتی بود که با آن دستوپنجه نرم میکردند. قضیه برای من خیلی شخصی است. ایکاش پدربزرگ و مادربزرگم در قید حیات بودند و فیلم را میدیدند.
تیلدا سوینتن: اما مادرت آن را دیده، باید خیلی ذوقزده باشد.
آدرین برودی: پس از دیدن فیلم اتاق مجاور تو و پدرو آلمادوار، به مرگ به گونه دیگری مینگرم. من با افزایش سنم بیشتر از این که به مرگ بپردازم، به فکر زندگی هستم. به این مینگرم که دوست دارم با زمانی که در اختیارم هست چه کنم و آن را در کنار چه کسانی بگذرانم.
تیلدا سوینتن: این برداشت بسیار خردمندانهایست.
آدرین برودی: چنین طرز تفکری با افزایش سن و تجربه به دست میآید. من کنجکاوم بدانم چگونه شخصیتی را به تصویر کشیدی که مجبور است به این صورت با بیماری و مرگ زودرس خود کنار بیاید؟ تجربه چنین نقشی برایت چگونه بود؟
تیلدا سوینتن: من چندین بار در زندگی خود افتخار و فرصت این را داشتم که در موقعیت اینگرید، زنی که جولیان مور نقش او را بازی میکند، باشم. دوستی که از او میخواهند شاهد و همراه باشد. دوستی که در اتاق مجاور است.
من از مارتاهای زندگیام بسیار درس گرفتهام. من علاقه زیادی به چنین نقشی داشتم و برداشت خودم نیز در برابر مرگ مهم بود.
این فیلم من را روشن کرد؛ بنابراین قدم گذاشتن در کفش آدمی چون مارتا، انسانی که واقعاً بیمار است؛ اما قصد دارد تا لحظه آخر زندگی کند، تجربه خارقالعادهای بود. من افرادی بسیاری را دیدم که نزدیک به مرگ بوده و در نهایت خود تصمیم میگیرند بمانند یا بروند.
آدرین برودی: گاهی اوقات جنبههایی از شخصیتهایی که بازی میکنم با من میمانند. تو همچنین احساسی را تجربه کردهای؟
تیلدا سوینتن: از این که توانستم در فیلمی بازی کنم که با آن بسیار ارتباط برقرار کردهام، احساس رضایت میکنم. این نقش را تقدیم میکنم به تمام مارتاهایی که افتخار آشنایی با آنها را داشتهام.
پدرو آلمودورا از من خواست که تمام وجودم را وقف این نقش بکنم. همانطور که میدانی، از آن جایی که من مادر تو هستم، معمولاً با کلاهگیس و دندانمصنوعی شوخی میکنم و ادا در میآورم، اما در این فیلم باید خیلی جدی میبودم و خود واقعیام را وارد اتاق مجاور میکردم.