پنج سکانس برتر فیلمهای مانی حقیقی
اختصاصی سلام سینما- مانی حقیقی نشان داده که میتواند با تماشاگران رابطه خوبی برقرار کند. در سینمای غیر صنعتی ایران او را میتوان از معدود کارگردانانی دانست که فیلمهای صنعتی و بیگ پروداکشن میسازد بدون اینکه مضامین فیلمهای فاخر و ارزشی این چنینی را داشته باشد. استقبال از فیلمهای او همیشه خوب بوده است و ریخت و پاشهای او در کارگردانی باعث میشود صحنههای به یادماندنی و ویژهای را در سینمای ایران خلق کند.
«کارگران مشغول کارند» دومین ساخته مانی حقیقی است و در میان آثار او از مبتدیانهترین آنها محسوب میشود. تازه اول راه فیلمسازی خود بوده است. هرچند که ایده اولیه و استعاری فیلم جالب به نظر میرسد اما خوب ساخته نشده و فیلم یکدستی نیست. داستان فیلم درباره چهار رفیق است که در مسیر سفر ییلاقی خود به تخت سنگ بزرگی در کنار جاده برمیخورند و تصمیم میگیرند که آنرا تکان دهند و به داخل دره بیاندازند. اما همه سعیشان به بن بست میخورد. (به مضمون استعاری فیلم توجه کنید.) تمام فیلم داستان انداختن این سنگ به داخل دره است و به یادماندنیترین صحنهاش که بعدها کمتر در فیلمهای مانی حقیقی نمونهاش ساخته میشود، پایان آن. جایی که آتیلا پسیانی برخلاف رفقای دیگرش از انداختن سنگ ناامید نشده و به تلاشهایش ادامه میدهد. درحالیکه بقیه کنار کشیدهاند او تنها و دیوانهوار به سنگ ضربه میزند تا شاید اتفاقی بیفتد اما حتی کوچکترین تکانی هم حاصل نمیشود. این جنون درونی پسیانی آن چیزی است که این صحنه را خاص و تاسفبار میکند. در آخر دوستانش او را به زور از سنگ جدا میکنند و مانند دیوانهای که دست و پا میزند، داخل ماشین مینشانند و میروند. درحالیکه سنگ کماکان محکم و استوار آنجا ایستاده است.
«کنعان»
«کنعان» فیلمی بود که نام مانی حقیقی را وارد بازی کارگردانان مطرح در سینمای ایران کرد و اعتبار ویژهای را برایش به همراه آورد. فیلمی که هم موضوع بسیار قابل توجهی داشت که در آن زمان کمتر به آن پرداخته شده بود و هم یک درام سرپا، یکدست و جدی بود که نشان میداد باید کارگردانش را از این پس جدی گرفت. از آنجایی که «کنعان» فیلم یکدستی است و به شکلی تنها فیلم حقیقی است که یک داستان اجتماعی را در قالب یک درام اجتماعی معمول نمایش میدهد، صحنههای خوب کم ندارد. باید گفت که مانی حقیقی همیشه توانسته صحنههای عاشقانه و دو نفره خوبی بسازد و خب «کنعان» هم پر است از همین عاشقانههای دو نفره. بهترین این صحنهها یکی صحبتهای ترانه علیدوستی با بهرام رادان معشوقه قدیمی و سالهای دورش است که دارد از زندگی با همسرش که دوست نزدیک رادان هم هست گله میکند و رادان به او میگوید که همان موقع همه اینها را به او گفته بود و میدانسته. آس صحنه در دیالوگی به یادماندنی است. در اثنی صحبت از همسر و خواهر ترانه علیدوستی، جایی که رادان میخواهد اشتباهات رفیقش را بشوید و میگوید :«همه آدما عوض میشن. تو کی رو میشناسی که عوض نشده باشه؟» و ترانه علیدوستی نگاه عمیق و محکمی در چشمهای او میاندازد و مستاصلانه پاسخ میدهد:«تو!»
صحنه دیگر صحنهایست که داخل ماشین میان ترانه علیدوستی و همسرش محمدرضا فروتن اتفاق میافتد. فروتن فریاد میزند که «تو چته، چرا حرف نمیزنی و...» و علیدوستی در جواب، آن مونولوگ معروف خود را میگوید :«میدونی چیه، دوست دارم برم یه جایی که هیچکی منتظرم نباشه، هیچکی نگرانم نشه و...»
«پذیرایی ساده » یک شروع عالی دارد. ابتدای جاده. تازه با کاراکترها همراه شدهایم و اصلا هم سردرنمیآوریم که داستان از چه قرار است. ماشین حاوی قهرمانان و پولهایشان به ایست پلیس میرسد. پلیس به ماشین آنها مشکوک میشود و شروع به پرس و جو میکند. دختر در ابتدا سعی میکند با دلبری خاص خود سر و ته قضیه را هم بیاورد اما فایدهای ندارد. آنها شروع میکنند که بیرون ریختن و پرواز دادن پولها و از ایست فرار میکنند و موسیقی دیوانهواری هم پخش میشود تا مقدمهای بر شناخت کاراکترهای دیوانهوار داستان باشد.
«اژدها وارد میشود» را میتوان محبوبترین فیلم مانی حقیقی در نزد تماشاگران دانست. فیلم در برههای ساخته شد که سینمای ایران در یک فقر فانتزی به سر میبرد و خب این فیلم حسابی شارژش کرد و همین هم باعث شد اکثر مخاطبان و منتقدان را مرعوب خود کند. بهترین سکانس «اژدها وارد میشود» بدون شک افتتاحیه فیلم است که از همان لحظه اول تماشاگر را میخکوب و شیفته خود میکند. درست جایی که سرگرد وارد جزیره میشود، ماشینش را آتش میکند و در میان آن لنداسکیپها و مناظر دیدنی به پیش میراند، به کشتی عظیم الجثه و در نهایت خانه مورد نظرش میرسد. موسیقی کریستف رضایی غوغا میکند، واقعا غوغا میکند و همه چیز خصوصا در کیفیت بصری و فرمی خود ایدهآل به نظر میرسند. سرگرد به منزل عجیب و غریب و وهم انگیز مقتول میرسد و شروع به خواندن ملکوت بهرام صادقی میکند. «در بامداد چهارشنبه.... جن در آقای مودت حلول کرد...». این سکانس را میتوان بهترین افتتاحیه و اصلا بهترین سکانسی دانست که مانی حقیقی تا بهحال ساخته است.
«خوک»
میرسیم به آخرین فیلم مانی حقیقی که این روزها روی پرده اکرانش را پشت سر میگذارد و با استقبال نسبتا خوبی هم مواجه شده است. فیلمی که میتوان آن را با دیگر آثار حقیقی متفاوت دانست چرا که روی مرز میان جهان فانتزی و جهان واقعیت حرکت میکند. «خوک» هم افتتاحیه خوبی دارد. کلا حقیقی خوب بلد است فیلمها را چطور شروع کند که تماشاگرش غرق در فضای فیلم شود. اما بهترین سکانس «خوک» جایی است که حسن معجونی خسته، بدحال، ناامید و ترسان، در سولهای که محل کارش است رفیق/معشوقه قدیمیش لیلا حاتمی را میبیند و حاتمی در سکوت و تاریکی شب سعی میکند کمی آرامش کند. مانی حقیقی نشان داده است که به خوبی از پس ساخت اتمسفر در صحنههای عاشقانه برمیآید و این بهترین سکانس عاشقانهای است که او تا به حال ساخته.
ترانه علیدوستی متولد 22 دی ماه 1362 در شهر تهران؛ هنرپیشه سینما و تئاتر، صداپیشه، نو...
بهرام رادان در ۸ اردیبهشتماه ۱۳۵۸ در تهران در خانوادهای اصالتاً اهل اصفه...