بهترین و بدترین لحظههای مراسم گلدن گلوب 2025
به گزارش سلام سینما، گلدن گلوب، یکی از مهمترین مراسم اهدای جوایز سینما و تلویزیون، شب گذشته در لسآنجلس برگزار شد.
مجری و میزبان این مراسم، نیکی گلسر، کمدین 40 ساله آمریکایی بود و توانست فوقالعاده ظاهر شود.
سریالهای شوگون، بچه گوزن و هکس بیشترین نامزدی را در بخش تلویزیون به خود اختصاص داده بودند.
فیلمهای بروتالیست و املیا پرز نیز جوایز بسیاری را با خود به خانه بردند.
دمی مور توانست نخستین جایزه عمر خود برای بهترین بازیگری دریافت کند.
در مورد خود مراسم باید بگوییم روی هم رفته خوب بود. اگرچه اتفاقات مضحکی نیز افتاد. مونولوگ آغازین نیکی گلسر قدرتمند بود و مدت زمان برنامه، همانگونه که همه امیدوار بودند از سه ساعت بیشتر تجاوز نکرد.
هشتاد و دومین مراسم گلدن گلوب آغازی خوب برای فصل جوایز به حساب میآید. بدون معطلی بیشتر به سراغ بهترین و بدترین لحظههای این شب پرزرقوبرق میرویم.
پس از مجری گری ضعیف جوی کوی در مراسم سال گذشته، کسی فکرش را هم نمیکرد نیکی گلسر بتواند از پس میزبانی امسال بربیاید، اما این کمدین ناجی گلدن گلوب شد.
وی کاملا از عهده مسئولیت خود برآمد و یکی از بهترین مونولوگهای تاریخ مراسم جوایز را ارائه کرد.
شوخیهای او متعادل بود و بدون اهانت به کسی، همه ستارگان را به خوبی سرگرم کرد.
میزبانی چنین مراسمهایی بسیار دشوار است. شما توسط نامزدهای به شدت عصبی و مضطرب احاطه شدهاید که فقط میخواهند یک راست بروی سر اصل مطلب.
در ضمن باید متن روی اتوکیو را بدون تمرین قبلی بخوانی و اشتباهی مرتکب نشوی. امسال برخی از ستارگان در خواندن این متنها دچار سرگردانی شده و به طرز ناشیانهای در میان صحبتهای خود مکث میکردند.
بازیگرانی که برای معرفی برندگان روی صحنه میرفتند با شوخیها و مطالب ضعیف خود، به زور برای خنداندن حضار تقلا میکردند. در برخی جاها دوربین به طرز عجیبی به صورتهای اهداکنندگان نزدیک میشد.
یک مراسم خوب اهدای جوایز، باید بزرگ، کمی غیرقابلپیشبینی، یک جورهایی احمقانه، اما با ثبات و خندهدار باشد. مدت زمان آن نیز نباید از سه ساعت عبور کند، در غیر این صورت خستهکننده خواهد شد. در ضمن بهتر است همه چیز را تا جایی که ممکن است ساده نگه دارد. چیزی که نمیخواهید، یک مراسم شلوغ و پلوغ و بی هدف است.
مراسم گلدن گلوب امسال، به دلیل چند تصمیم اشتباه در تولید، دقیقا به این درد دچار شد. روی صفحههای بزرگ، اما با فونت کوچک حقایقی درمورد برندگان و اهداکنندگان ظاهر میشد که هیچ ربطی به روند مراسم نداشت.
برای نشان دادن نامزدها از فلشهایی عجیبوغریب استفاده شده بود. فیلمبرداری بیشتر مواقع با نمای باز از سالن بود و به بازیگران و هنرمندان از نزدیک پرداخته نشده بود.
کالین فارل که برای نقش خود در سریال پنگوئن برنده جایزه شد از این موقعیت استفاده کرد و از تمامی تیم گریم سریال برای تبدیل کردن او به یکی از زشتترین شخصیتهای شرور دنیای دیسی تشکر کرد. حتی سراغ زنی رفت که بین فیلمبرداری برای او خوراکی وتنقلات میآورده: "در اون شبهای سرد زمستانی نیویورک، من تنها کسی بودم که به خاطر لباسها و گریم سنگینم در حال ذوب شدن از گرما بودم، کارولینا با آب نارگیل هر نیم ساعت سراغ من میآمد. خدا خیرت بده."
این سخنرانی بسیار تاثیرگذار بود، زیرا معمولا از چنین عناوینی به اندازه کافی قدردانی نمیشود.
بروتالیست فیلم حائز اهمیتی است: داستانی آمریکایی حماسی در مورد تجارت، هنر، ضربههای روانی، بقا، مهاجرت و اختراع که توسط بازیهای بینظیر و جلوههای بصری فوقالعاده به تصویر کشیده شده است.
بردی کوربت با کارگردانی منحصربهفرد خود توانسته این داستان سه ساعت و نیمی را به درستی روایت کند. وی برای این فیلم توانست برترین جایزه گلدن گلوب یعنی بهترین کارگردان را از آن خود کند.
متن سخنرانی او صادقانه و از صمیم قلب بود، اما متاسفانه آن را از روی تلفن همراه خود روخوانی کرد. این که یک کارگردان مطرح جایزه خود را در یک دست و گوشی آیفون خود را در دست دیگر نگه داشته باشد، کمی مضحک به نظر میآید.
شاید ما کمی سنتی باشیم، اما بهتر بود متن خود را از روی کاغذ میخواند.
دمی مور 40 سال از حرفه بازیگری خود را صرف آثار تجاری و پرفروش و فیلمهای کلاسیک کرده است، اما متاسفانه منتقدان نسبت به او بیتوجه بودهاند.
هنگامی که برای نقش خود در فیلم ماده، در هشتاد و دومین مراسم گلدن گلوب جایزه بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد، همه حاضران ایستاده او را تشویق کردند. جای تعجب نداشت. این نخستین جایزه هنری دمی مور بود.
او هنگام دریافت این جایزه گفت: "سی سال پیش، یک تهیهکننده به من گفت که بازیگری پیشوپا افتادهام. آن زمان فکر میکردم این قضیه واقعیت دارد و هیچگاه نمیتوانم به جوایز مهم دست پیدا کنم. میتوانستم در فیلمهای موفق بازی کنم، پول زیادی درآورم، اما هیچگاه قرار نبود از من تقدیر شود.
هنگامی که در پستترین نقطه زندگیام بودم، فیلمنامه شجاعانه و انقلابی ماده به دستم رسید. یک حسی به من گفت که کار من با سینما هنوز تمام نشده است."
فیلم ماده با پرداختن به موضوع مبارزه با پیری و استانداردهای زیبایی، آن هم با شیوهای عجیب و خشن، منتقدین و مخاطبان را مسحور خود کرد.
موفقیت دمی مور برای این فیلم، آن هم پس از سالها فعالیت، اتفاق جذابی بود.