تکامل یک نابغه | چگونه خودنگاره های پابلو پیکاسو سیر هنری او را نشان می دهند؟

پابلو پیکاسو، یکی از برجستهترین هنرمندان قرن بیستم، در طول عمر خود با خلق پرترههایی از چهرهاش، سیر تحول هنری و درونیاش را به تصویر کشید.
به گزارش اوپن کالچر، پابلو پیکاسو، هنرمند مدرنیست اسپانیایی، نهتنها بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین چهرههای هنر قرن بیستم شناخته میشود، بلکه آثارش بازتابی صادقانه از دگرگونیهای درونی و بیرونیاش نیز هستند. او در طول عمر خود بارها سبک هنریاش را تغییر داد، گویی با هر تغییر، بخشی تازه از وجود خود را به تصویر میکشید. مجموعهای از ۱۴ پرتره از خود، که پیکاسو از سن ۱۵ تا ۹۰ سالگی خلق کرده، گواهی تصویری بر این مسیر پر فراز و نشیب هنری است.
۱۵ سالگی (۱۸۹۶)
اولین پرترهای که پیکاسو از خود کشیده، مربوط به دوران نوجوانیاش است؛ چهرهای جدی و متمرکز، که خبر از استعدادی فراتر از سن و سالش میدهد. در همین سن، او تسلط چشمگیری بر طراحی و رنگ داشت و نگاهش به دنیا فراتر از آن بود که از یک نوجوان انتظار میرفت.
۱۸ سالگی (۱۹۰۰)
در این دوره، پیکاسو وارد مرحلهای تازه از کشف خود شد. آثارش با انرژیای بیپایان و قدرتی خاص آمیخته بودند. نقاشی معروف «دوشیزگان آوینیون» که در سال ۱۹۰۷ خلق شد، نمونهای از این دوره است؛ اثری بحثبرانگیز و رادیکال که با فیگورهایی هندسی و چهرههایی با نقابهای آفریقایی و ایبریایی، مرزهای سنتی هنر را شکست. در همین دوره، او پرترهای از خود در سن ۲۵ سالگی خلق کرد که بیانگر ورودش به دوران کوبیسم و فاصلهگرفتن از سبکهای پیشین بود.
۲۰ سالگی (۱۹۰۱)
در نسخهای قدیمیتر از «دوشیزگان آوینیون»، یک شخصیت مرد نیز وجود داشت که گفته میشود نمایندهای از خود پیکاسو بوده. حتی زمانیکه مستقیماً خود را در اثر نمیگنجاند، آثارش حامل عواطف، دغدغهها و درک او از واقعیت بودند. دوره «آبی» او، که بهسبب رنگ غالب و فضای اندوهبار آثارش به این نام شناخته میشود، بازتابی از افسردگیاش پس از خودکشی دوستش، کارلوس کازاژماس بود. پرتره او در همین سال، مردی رنجکشیده و فرسوده را نشان میدهد؛ چهرهای که بسیار مسنتر از سن واقعیاش به نظر میرسد.
۲۴ سالگی (۱۹۰۶)
در این سالها، همزمان با پایان جنگ جهانی اول، پیکاسو طراحی صحنه برای «باله روسی» به رهبری سرگی دیاگیلف را آغاز کرد. در همین دوره با اولگا خوخلووا، بالرین روس، آشنا شد و با او ازدواج کرد. با اینکه در حلقههای هنری برجستهای حضور داشت، اما وضعیت مالیاش چندان مطلوب نبود. پرترههای او در این دوره، انعکاسی از تلاشش برای رهایی از قالبهای گذشته و یافتن چهرهای تازه از خویش هستند.
۲۵ سالگی (۱۹۰۷)
در این دوره، پرترههای او از جوانی عبوس و جهاندیده، به هنرمندی با نگاهی پخته و کنجکاو بدل میشود. پیکاسو با جسارت، ماسکهای سبکی خود را برمیداشت و چهرههایی تازه از درونش را به نمایش میگذاشت. این روند تحول، خطی و یکنواخت نبود، بلکه بهگونهای زیگزاگی و پر از بازگشتها و پیشرویها ادامه داشت.
۳۵ سالگی (۱۹۱۷)
در نقاشیای که از خود در این سال کشید، پیکاسو با صورتی صاف و نگاهی مغرور به تماشاگر خیره شده است. بر خلاف پرتره پیشین، در این تصویر حس جوانی و اعتماد به نفس آشکار است، حتی اگر زندگی شخصیاش پر از چالش بوده باشد.
۵۶ سالگی (۱۹۳۸)
در میانه سالهای پرآشوب قرن بیستم، پیکاسو همچنان به خلق آثاری شخصی و نوآورانه ادامه داد. در این دوره، تصویرگری او از خود، حالتی آرامتر و دروننگرانهتر پیدا کرده بود. صورتش خطوط کمتری داشت و از شدت عاطفی چهرههای پیشین کاسته شده بود، اما عمق نگاهش حفظ شده بود.
۸۳ سالگی (۱۹۶۵)
۸۵ سالگی (۱۹۶۶)
۸۹ سالگی (۱۹۷۱)
۹۰ سالگی (۱۹۷۲)
۹۰ سالگی (۱۹۷۲)
۹۰ سالگی (۱۹۷۲)
شاید شگفتانگیزترین بخش از این مجموعه، پرترههایی باشند که او در واپسین سالهای زندگیاش خلق کرد. در ۸۳، ۸۹ و نهایتاً ۹۰ سالگی، پیکاسو چهرهای جدید و نامتعارف از خود ارائه داد. پرترههایی که گاه به شکل نقاشیهای کودکانه، گاه با اغراق در رنگ و فرم، و گاه کاملاً انتزاعی بودند. این آثار بهطرز عجیبی حس زندگی، کنجکاوی و حتی بازیگوشی را منتقل میکنند. در واقع، گویی هرچه سن او بالاتر میرفت، روحیهاش جوانتر و بیپرواتر میشد.
او در ژوئن و ژوئیه ۱۹۷۲، یعنی تنها یک سال پیش از مرگ، مجموعهای از پرترههای پرتنوع و خلاقانه از خود بهجای گذاشت که در هیچیک از دورههای پیشین کارنامهاش نمونهای مشابه ندارند. این پرترهها بازتابی از درک نهایی او از خویشتن بودند؛ چهرهای که هم تجربههای تلخ و شیرین زندگی را در خود داشت، و هم شوق همیشگیاش برای خلق و تجربههای تازه.
از نوجوانی تا کهنسالی، پیکاسو در هر دوره زندگیاش، خود را از نو تعریف کرد؛ نهفقط در سبک، بلکه در نگاه، حس و هویت. پرترههایش گواهی صریح از این دگرگونی بیپایاناند. آنچه در نهایت از دل این مجموعه بیرون میآید، چهرهای انسانی و پر از تناقض است: هنرمندی که هرگز در قالبی نماند و در هر نگاه به آینه، صورت تازهای از خود کشف کرد.
منبع: فرارو