نقد و بررسی فیلم دنیای ژوراسیک: تولد دوباره | بازگشتی قدرتمند به ریشههای کلاسیک پس از یک دهه انحراف

ترجمه اختصاصی سلام سینما - نگار رعنایی: فیلم «دنیای ژوراسیک: تولد دوباره» (Jurassic World: Rebirth) پس از چندین سال که سری فیلمهای ژوراسیک به دلیل تکیه بیش از حد بر جلوههای ویژه رایانهای و صحنههای اغراقشده، از مسیر اصلی خود دور شده بودند، سعی دارد بار دیگر به فضای کلاسیک و انسانی نسخه اولیه ساخته استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۳ بازگردد.
بیشتر بخوانید:
نقدهای Jurassic World: Rebirth ناامیدکننده است
گرت ادواردز، کارگردان باتجربهای که با فیلمهایی مانند «گودزیلا» (Godzilla) شناخته میشود، این بار از بازیگران تازهای همچون اسکارلت جوهانسون و جاناتان بیلی بهره برده و تمرکز خود را بر خلق صحنههای تنشزا و هیجانانگیز گذاشته است.
درحالیکه مجموعه فیلمهای پیشین بیشتر بر جلوههای ویژه پرزرقوبرق اما کماعتبار و لحظات اغراقشده تکیه کرده بودند، این قسمت جدید تلاش کرده با داستانپردازی دقیقتر و تمرکز بر شخصیتها، بار دیگر ارتباط مخاطب با دنیای ژوراسیک را برقرار کند. فیلمنامه اثر به قلم دیوید کوپ که سابقه اقتباس از رمانهای مایکل کرایتون را دارد، بهخوبی اهمیت انسانی بودن داستان را دریافته و همین نکته، فیلم را از ساختههای اخیر متمایز کرده است.
شخصیتهای اصلی داستان، از جمله زورا بنت با بازی اسکارلت جوهانسون و هنری لومیس با بازی جاناتان بیلی، در مأموریتی خطرناک برای نمونهبرداری از خون گونههای بزرگ دایناسورها به جزیره ممنوعهای فرستاده میشوند.
این بار دیگر خبری از شخصیتهای قبلی نیست و تیم جدیدی با ترکیبی از تخصص و ویژگیهای منحصربهفرد به چشم میخورد. زورا بنت، بهویژه، تصویری قابلاعتماد و قوی از یک قهرمان زن ارائه میدهد که مجبور نیست در داستان صرفاً نقش عشق مخاطب را ایفا کند.
یکی از جذابترین بخشهای فیلم، حضور گونههای جدید دایناسور است که از جمله آنها «دستورتیوس رکس»، هیولایی ششپا و جهشیافته است. فیلم همچنین به شکل هوشمندانهای چندی از دایناسورهای کلاسیک از جمله ولوسیرپتر، دیلوفوسور و تیرکس اصلی را بازمیگرداند و آنها را در مقابل این تهدید تازه قرار میدهد.
شروع فیلم با سکانسی پرتنش و تأثیرگذار همراه است که فوراً حالوهوای فیلم را مشخص میکند و تفاوت آن با نسخههای پیشین را بهخوبی نشان میدهد؛ این بار جلوههای ویژه بادقت و در خدمت داستان به کار رفتهاند و بسیاری از لوکیشنها واقعی و بهجای CGI افراطی، از فیلمبرداری روی فیلم سلولوئیدی استفاده شده است که به اصالت فیلم کمک فراوانی کرده است.
شخصیتهای جانبی نیز بادقت و وسواس طراحی شدهاند، بهخصوص داکان کینکید (با بازی ماهرشالا علی) که بهعنوان یک فرمانده قایق و دوست قدیمی تیم، پیشزمینهای احساسی و انسانی دارد که به فیلم عمق میبخشد.
یکی از نکات برجسته فیلم، صحنههای زیبا و آرامشبخش تعامل شخصیتها با دایناسورهای کوچکتر است که تصویری متفاوت و حتی مثبت از دایناسورها بهعنوان موجوداتی زنده و شایسته زندگی ارائه میدهد؛ تصویری که در نسخههای قبلی بهندرت دیده شده بود.
اما درعینحال، دنیای ژوراسیک: تولد دوباره در برخی بخشها به فرمولهای آشنا و کلیشهای متکی است؛ مثلاً استفاده مکرر از تکنیک دوربین روی شخصیت اصلی با تهدید پنهان پشت سر که شاید بیش از حد تکرار شده باشد. همچنین، هر چند فیلم تلاش میکند به نوآوری دست یابد، اما بهطورکلی داستانی شبیه نسخه کلاسیک سال ۱۹۹۳ را بازسازی میکند و به نظر نمیرسد گامی مهم یا نوآورانه در جهت توسعه کلی این مجموعه باشد.
در مجموع، فیلم دنیای ژوراسیک: تولد دوباره باوجود ضعفهای جزئی، تلاشی موفق برای بازگرداندن تعادل بین داستان و جلوههای ویژه است که هواداران قدیمی را راضی میکند و میتواند در میان فیلمهای اخیر ژانر دایناسورها، اثری برجسته محسوب شود؛ اثری که یادآور جذابیتهای قدیمی است و نویدبخش بازگشتی ارزشمند به سرزمین هیجانهای واقعی و دایناسورهای باورپذیر است.
منبع: ورایتی