جستجو در سایت

1404/06/11 15:29

نگاهی به کیفیت بازیگری در سریال اجل معلق | از زوج موفق عطاران و خلج تا شلوغ‌کن‌های همیشگی!

نگاهی به کیفیت بازیگری در سریال اجل معلق | از زوج موفق عطاران و خلج تا شلوغ‌کن‌های همیشگی!
در میان بازیگران سریال «اجل معلق»، رضا عطاران و بهزاد خلج اجرای بهتری نسبت به دیگران به نمایش گذاشته‌اند اما وضعیت در مورد بقیه بازیگران چندان مثبت نیست.

اختصاصی سلام سینما فاطمه فریدن: شبکه نمایش خانگی در طول سال‌های اخیر فضای گسترده‌تری جهت ابراز عقاید و برون‌ریزی منویات ذهنی تولیدکنندگان سریال‌ها ایجاد کرده است. به این ترتیب که آزادی بیان جنبه‌ای ضدتبلیغ یافته و اجازه نمایش صحنه‌هایی غیرمتعارف و مغایر با سنت‌های جامعه را در دست پدیدآورندگان گذاشته است. در این رابطه، بازیگران تحت‌تأثیر موقعیت‌های نه‌چندان جذاب و پرمغز به‌لحاظ محتوایی و داستانی، صرفا به اجرایی اجباری و کلیشه‌شده تن می‌دهند. اتمسفری که ظاهرا درپسِ ماجرا برای جذب و خنداندن مخاطبان طراحی شده است اما در عمل کارکردی غیر از آن می‌یابد. 


بیشتر بخوانید:

نگاهی به قسمت‌های هشتم و نهم سریال اجل معلق | بازی خوب بهزاد خلج و دیگر هیچ


سریال اجل معلق یکی از نمونه‌هایی است که در تعریف ذکرشده می‌گنجد. ساختار لاغر و روایت مغشوش داستانی در آن سبب شده است تا بازیگران از محدوده‌ای فراتر حرکت نکنند و به‌وسیله موقعیت‌هایی بی‌مزه تکرار شوند. از میان بازیگران سریال نیز صرفا می‌توانیم به زوج عطاران-خلج در نقش‌های داوود شلغم و اَجل اشاره کنیم که بر حسب تجربه، اجرایی باکیفیت در قیاس با دیگران به نمایش گذاشته‌اند. بازی‌هایی به‌اندازه که طبق توانایی‌هایشان ارائه شده است و به نظر می‌رسد ارتباط چندانی با هدایت یا راهنمایی کارگردان حین انجام کار ندارد. 

در ادامه یادداشت به برخی از معایب سریال در نحوه بازیِ بازیگرانِ نقش‌ها می‌پردازیم:

 

بازیگران زن : شلوغ‌کن‌های همیشگی  

طی سال‌های اخیر کمتر شخصیت‌پردازی شکل‌گرفته در سریال‌های طنز وجود داشته است که زنان را در مقام کاراکتر فرض کنند نه فقط حضور مقطعی و پرسروصدا در سکانس‌های به‌ظاهر خنده‌آور. زنان در این آثار عموما تیپ‌هایی شناخته‌شده از قشر پایین جامعه‌اند و به‌واسطه پردیالوگ بودن دست به کنش‌ می‌زنند. 

شخصیت صدیقه با بازی الیکا عبدالرزاقی نمونه‌ای از تیپ شلوغ در این سریال است که بر اگزجره بودن در نقش مورد نظر  اصرار می‌ورزد. جدا از استعداد عبدالرزاقی برای ایفای نقش‌های کمدی و طنز که پیش از این در آن‌ها تا حد زیادی موفق عمل کرده است، این نقش نقطه‌ای خاموش در کارنامه‌اش به شمار می‌آید. 

صدیقه شخصیتی ظاهرا شیرین‌عقل و کودن به نظر می‌آید که قدرت عملکرد صحیح در مواقع ضروری را ندارد. تنها عملی که از او سر می‌زند گریه کردن و فریاد زدن است که در کنار گروهی دیگر از بازیگران به شکلی جمعی مرتکب می‌شوند. علاوه بر آن در این مدل اساسا عاشقِ دل‌خسته‌ای وجود دارد که غالبا دوست برادرِ یک زن است. آن مرد سال‌هاست که چشمش دنبال خواهر رفیقش است اما هر بار از اعتراف به این مسأله طفره می‌رود؛ الگویی قدیمی با کششی اندک در دوران کنونی. 

از طرفی زنان دیگری که به خانه داوود می‌آیند نیز برآیندی از ویژگی‌های مذکوراند. تیپ‌هایی مانند زنان خانواده زن مرحوم داوود که دیالوگ‌هایی کوتاه دارند و بیاناتشان مانند بلندگوی روشن در اغتشاش فضا منتشر می‌شود؛ اغتشاشی مبهم میان تراژدی و کمدی. 

 

نقش‌های فرعی و کم‌اثر 

ازدیاد نقش‌های فرعی در داستان به آشفتگی و کماکان شلوغ بودن مستمر فضا دامن زده است. در چنین شرایطی بازیگران به جای تحلیل، صرفا اَکتی لحظه‌ای بروز می‌دهند که اثری بر جامع بودن نقش ندارد. صاحب سوپرمارکت که در قسمت اول به عنوان فردی شاکی معرفی می‌شود، یکی از نقش‌هایی است که می‌توانست تاثیری کلیدی و همه‌جانبه‌ بر ساخت موقعیت‌های کمیک و خنده‌دار در ادامه داستان بگذارد. این قضیه اما همچنان به شکل شگفت‌آوری صرفا در شلوغی‌های اولیه تنیده می‌شود و در کل خنده‌ای نیز ایجاد نمی‌کند. این مورد شامل حال کارکنان کارگاه ریخته‌گری نیز می‌شود که بازی‌های منعطفی حین ایفای نقش نشان می‌دهند اما در پراکندگی محیط ناپدید می‌شوند. بازی خوب مختار سائقی در نقش مجاور پس از گذشت چندین قسمت همچنان یکی از بهترین‌های مجموعه است. 

این مورد شرایطی فراهم می‌کند تا بازیگرانی مثل عباس جمشیدی‌فر در نقش غلام و سیاوش چراغی‌پور در نقش دایی، رامین ناصرنصیر، گیتی قاسمی و مجید یاسر هر یک در بخش‌هایی از سریال که تجربه وافری در بازی نقش‌های کمیک دارند، در ملغمه‌ای از آشوب گرفتار آیند و در مرحله تیپ باقی بمانند. بازیگرانی که قطعا توانایی مضاعفی برای ایفای نقش کمدی دارند و صرفا حاضر شدن در تیپ‌های تکرارشونده برایشان نازل است. 

برآورد کلی کار نشان می‌دهد که قسمت‌های اول هر سریالی قاعدتا قلابی محکم و مطمئن برای کشش تماشاگران سریال تا پایان آن است. لذا عادل تبریزی به عنوان نویسنده و کارگردان باید برای تعدیل این وضعیت دست به تغییر رویه بزند زیرا عدم آن مساوی با پریشانی در ساخت داستان و روایت‌های بعدی است. 


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image