آینه بغل مازراتی
نقد و بررسی فیلم آینه بغل
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی
۶ دی ۹۶
آینه بغل آخرین ساخته منوچهر هادی توانست نسبت به اثر پیشین کمدی این کارگردان قدم های خوبی در جهت ارتقای بحث کیفی بردارد
اگر چه قصه همچون من سالوادور نیستم،اینجا هم چیزی جز یک ایده دو خطی نیست همان ایده ای که توانست با یک پرداخت مناسب توامان گردد با من مهیار محمد ملکی و نقد آینه بغل همراه باشید
همه چیز از این جمله آغاز میگردد
((قیمت اینه بغل ماشین بعضی ها برابر تمام زندگی خیلی هاست ))
این جمله که قبلا بار تبلیغاتی خود را حفظ کرده است اینجاست که علاوه بر کشاندن مخاطب به سینما ها ،بتواند سبب پیشبرد قصه گردد اما خب همه چیز به همین موضوع ختم نمیگردد چرا که این اثر علیرغم نبود قصه ،اما میتواند با خلق موقعیت های جذاب از کمدی ای حکایت کند که با فاصله زیاد از کمدی مبتنی بر اکت یا شوخی های کلامی صرف حرکت میکند چیزیکه به وضوح در ساخته پیشین این کارگردان یعنی من سالوادور نیستم به چشم میخورد
در بحث نوع کمدی میتوان به صورت دقیق اشاره داشت که اثر پیش رو رد پاهایی از کمدی اسکروبال و حتی کمدی سیاه و بعضا کمدی مبتنی بر هجو را در خود میبیند
کمدی اسکروبال درست ان قسمتی از اثر میباشد که هادی سعی دارد با طعنه پراکنی های سیاسی در دل گفتار بین پرسوناژ ها صحبت از سیاستی بکند که هیچگاه جدی گرفته نمیشود
کمدی سیاه هم میتوان نامید انهم زمانیکه میتوان تضاد طبقاتی و یا همان فاصله طبقاتی را بین کاراکتر های قصه شاهد بود و به نوعی این فضای نوآر یا سیاه مربوط به برخی دیالوگ نویسی های تلخ میان شخصیت ها میباشد
و در نهایت کمدی مبتنی بر هجو نیز میباشد چرا که در فضای روایی ان شاهد شوخی با جدی ترین مسایل سیاسی همچون برجام میباشیم که بعدا این موضوع و این نوع شوخی با بحث اسکروبال ادغام میگردد
هادی در ادامه و به خصوص در بخش های پایانی سعی دارد همچون کارگردانان بزرگی مثل فرهادی و یا کیمیایی و یا حاتمی کیا عمدتا در غالب فیلمنامه هایی با ساختار کلاسیک ،کلام خود را از دل پرسوناژ مورد نظرش بیرون بکشد اما شیوه دیالوگ نویسی کاملا قابل پیش بینی بوده و شیوه ارائه ان به صورت سرسری و البته با ریتم تند میباشد که هیچ جذابیت بصری و معنایی نداشته و به نوعی ما را یاد کلاس درسی میاندازد که شاهدش هستیم
اما در بحث نقد و بررسی این اثر باید به این موضوع توجه داشت که آیا اینه بغل میتواند از رسالت سرگرمی به مفاهیم زیر لایه خود دست پیدا کند یا خیر ؟
پاسخ به طور حتم منفی میباشد چرا که منوچهر هادی نه در من سالوادور و نه در این ساخته اخیرش نشان داد که هیچگاه دغدغه جدی گرفته شدن این دست سینما را نداشته و ندارد
برای همین زمانی که به تماشای آینه بغل مینشینید سوای پروداکشن خوب و گاها پر زرق و برق، انتظار سورپرایز های آنچنانی نداشته باشید
جواد عزتی تکرار تیپ های پیشین خود و گلزار نیز تکرارعاشقانه هادی میباشد هر دو در این اثر علیرغم نقش متفاوت حضور مشابهی نسبت به آثار ذکر شده را دارند اما همین نوع بازی برای مخاطب و تماشاچی یاد آور مجموعه های جذاب پیشین میباشد لذا دلنشین است
قصه از یک ایده دو خطی فراتر نمیرود و در بحث فرم ،میتوانیم به بازی ها و حتی تدوین نسبتا مناسب ان به خصوص در بعضی اسلوموشن ها اشاره داشته باشیم همچنین فرمیک بودن ان زمانی چشمگیر میشود که ما با شیوه ادای خاص کلمات از زبان دو کاراکتر اصلی یعنی گلزار و عزتی رو به رو میشویم که در نوع خود جالب توجه هست این در حالیست که فیلم در بحث شخصیت پردازی کاملا خالی بوده و در بحث شناسایی انها به همان چند سکانس ابتدایی بسنده میکند
قاب بندی ها در برخی مواقع بسیار شیک و کمیک کار شده است اما نوع تصویر برداری خیلی فرمیک نبوده و حاوی القای حس به مخاطب نمیباشد
جمع بندی
آینه بغل یکی کمدی های خوب چند وقت اخیر سینمای امروز ماست اثری که همچون اثر قابل قبول زرد مورد حجمه عده زیادی مخالف و منتقد قرار گرفته است اگرچه ذکر این نکته الزامیست این فیلم فاقد قصه به شیوه صحیحش میباشد اما توانایی ان را دارد تا با خلق موقعیت های جذاب و البته مرتبط به یک خط روایی کمرنگ مخاطب را درگیر خود کند و او را به شادی وا دارد
این خنده و خندیدن همان چیزیست که حضورش چند مدتیست در سینمای ما خالیست و منوچهر خان هادی به خوبی در این امتحان سر بلند بیرون میاید
در پایان مشاهده اثر پیش رو را به شما عزیزان پیشنهاد میکنم
نمره ارزشیابی از ده :۷
#مهیارمحمدملکی