5 روز قبل از قطعنامه
" تنگه ابوقریب "
کارگردان : بهرام توكلي
تهیهکننده : سعید ملکان
نویسنده : بهرام توکلی
بازیگران : جواد عزتی / حمیدرضا آذرنگ / امیر جدیدی / مهدی پاکدل / علی سلیمانی / قربان نجفی / مهدی صباغی و ...
مدیر فیلمبرداری : حمید خضوعی ابیانه
صدابردار : رشید دانشمند
طراح چهره پردازی : سعید ملکان
طراح صحنه و لباس : محمدرضا شجاعی
مدیر تولید : محمدرضا منصوری
موسیقی : حامد ثابت
تدوین : میثم مولایی
محصول سازمان هنری رسانه ای اوج
توضیحات :
بهرام توکلی در هفتمین فیلم بلند سینمایی خود پس از فیلمهای پابرهنه در بهشت (۱۳۸۶) ، پرسه در مه (۱۳۸۹) ، اینجا بدون من (۱۳۹۰) ، آسمان زرد کم عمق (۱۳۹۱) ، بیگانه (۱۳۹۲) ، من دیه گو مارادونا هستم (۱۳۹۳) سراغ فیلمنامه "تنگه ابوقریب" رفته است؛ هرچند که وی پس از فیلم من دیه گو مارادونا هستم یک فیلم نیمه تمام به نام "برف سرخ" را نیز کارگردانی کرده است، اما به لحاظ آثار ساخته شده تنگه ابوقریب هفتمین فیلم بلند سینمایی بهرام توکلی محسوب میشود؛ او که این بار سراغ فضایی متفاوت با آثار پیشینش رفته و در کنار سعید ملکان که در سالهای گذشته نشان داده یک تهیه کننده مؤلف است، هفتمین ساخته بلند سینماییاش را با داستانی دفاع مقدسی به سیوششمین جشنواره فیلم فجر آورد و با استقبال کمنظیر مخاطبان در این جشنواره روبهرو شد؛ تنگه ابوقریب فیلم پرلوكيشن و پرهزينه اي است كه کار تصویربرداری این فیلم در شهرک سینمایی دفاع مقدس، خرمشهر، اندیمشک و دزفول انجام شده و به گفته تهيه كننده فيلم ٥ ميليارد هزينه ساخت فيلم شده است و درکنار به وقت شام دو اثر پرخرج و اثر گذار در حیطه انقلاب و دفاع مقدس که سازمان هنری رسانه ای اوج سرمایه گذاری اش را بر عهده داشته است و به همراه فیلم سوءتفاهم سه فیلمی هستند که به سفارش این سازمان تولید و در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر حضور دارند و اینطور به نظر میرسد که مدیران اوج با انتخاب فیلمسازهای متنوع از طیفهای فکری مختلف نشان داده اند که قصد نگاه تکراری به پدیده های ارزشی را ندارند؛ فیلم تنگه ابوقریب در کنار مغزهای کوچک زنگزده با یازده نامزدی پیشتاز جشنواره سی و ششم بود و درنهایت با دریافت شش سیمرغ رکورددار دریافت بیشترین جایزه از جشنواه فیلم فجر شد و فیلم مغزهای کوچک زنگ زده به کارگردانی هومن سیدی با دریافت ۴ سیمرغ در رتبه بعدی قرار گرفت؛ انتخاب عنوان فیلم – تنگه ابوقریب - که اشاره به محل آن حادثه ( جاده اندیمشک دهلران، نزدیک دشت عباس، تنگه ابوقریب ) دارد، انتخاب دقیقی است و از طرف دیگر عنوان انگلیسی فیلم The Lost Strait که به معنای تنگهی فراموششده است و اشاره دوبارهای به مضمون و روح اثر دارد همانند همه مردان فراموش شده فیلم؛ آخرین ساختهی بهرام توکلی که متفاوت از کارهای قبلی اوست جدا از تمام ویژگیهای سینماییاش که جای بحث فراوانی دارد برگی از فراموش شدهترین اتفاقات جنگ را جلوی چشم مخاطب قرار داده است و بر اساس یک داستان واقعی که روایتگر حماسهسازی گردان عمار در تنگه ابوقریب و در برابر لشکرکشی رژیم بعث به فکه و شرهانی به تاریخ 21 تیر 1367 است؛ یکی از نقاط حساسی که دشمن قصد عبور از آن و رسیدن به شهرها و جاده های کلیدی ایران را داشت تنگه ابوقریب است؛ تنگه ای که نام و خاطره اش در میانه تاریخ رسمی روزهای پایانی جنگ گم شده است؛ شاید کمتر کسی بداند که پنج روز مانده به تصویب قطعنامه ٥٩٨ سازمان ملل و صلح دائمی بین ایران و عراق اگر شیربچههای بیسلاح و تشنه گردان عمار نبودند، ارتش عراق با گذر از تنگه ابوقریب به سوسنگرد و اندیمشک میرسید و شاید جنگ سرنوشت دیگری پیدا میکرد، تنگه ابوقریب با یک پلان سکانس بینظیر از کنار سد بند شهر دزفول با معرفی شخصیتهای اصلی اش در آرامشی عمیق و عجیب آغاز میشود، جمعی از دوستان رزمنده عازم مرخصی اند اما پیش از آن دورهم جمع شده اند، عزیز (علی سلیمانی) و خلیل (حمیدرضا آذرنگ) کنار رودی (سد دزفول) که کودکان در آن مشغول آب تنی هستند صحبت میکنند و به جای صدای آنها صدای حسن (امیر جدیدی) و مجید (جواد عزتی) را میشنویم که کمی آنطرف تر نشستهاند و تلاش میکنند حدس بزنند این دو راجع به چه موضوعی صحبت میکنند؛ در ادامه آنها متوجه حمله نابهنگام عراق میشوند و داوطلبانه از مرخصی رفتن انصراف داده و برای بازگشت به خط مقدم ازهم سبقت میگیرند؛ با رفتن آنها از روی میز دوربین تغییرات چندانی نمیکند و تصویر بسته ای از میز و لیوانهای آب میوه نشان داده میشود، شاید در نظر اول کمی طنز و شوخی به نظر برسد اما این نما مرتبط با پلان آخر فیلم است؛ دوربین خضوعی ابیانه، فیلمبردار مورد علاقه توکلی که پیش از این هم با او در فیلمهای قبلیاش همکاری کرده بود، سهم بسزایی در خلق باورپذیری صحنههای جنگی فیلم دارد و با ظرافت زیادی نیمی از فیلم را دوربین روی دست در لوکیشنهای ناهموار دوشادوش کاراکترها به دنبال سوژهها حرکت میکند و با جسارت زیاد به جای اینکه به بهانه جلوههای ویژه سراغ فرم پلانهای کوتاه و استفاده از تدوین برود با استفاده از برداشتهای طولانی توانست فشار و التهاب تنگه ابوقریب را بازآفرینی کند و حس حضور در یک منطقه جنگی و درک فضای جنگ را برای تماشاگر ممکن کند؛ صحنه های نفسگیر جنگی که نمونه های ساده تر ولی شبیه آن را در فیلمهای رسول ملاقلی پور دیده بودیم.
بازي بازیگران فيلم همه و همه یکدست باورپذیر و تحسين برانگيز هست و کاندید شدن هرکدام برای دریافت سیمرغ امری دور از انتظار نبود؛ علي الخصوص بازي امير جديدي كه نوع جديدي از هنر بازيگري خود را دراين فيلم به نمايش ميگذارد و دریافت سیمرغ بلورین به حق شایسته وی بود.
تنگه ابوقریب هیچ غرابتی با ملودرامهای روشنفکرانه و خلوت و ساکن قبلی کارگردانش ندارد و نمونه ای از یک فیلم خوشساخت و تأثیرگذار به سبک و سیاق بسیاری از فیلمهای کالت جنگی دنیا است و فیلم بهصورت تمام و کمال همه قواعد ژنریک این ژانر را در خود دارد و سبک بصری و اجرای فیلم شباهت زیادی به آثار مستقل سینمای آمریکا و تحت تاثیر فیلمهایی چون "قفسه رنج" از کاترین بیگلو قرار دارد و در بسیاری از سکانسهای یکسوم پایانی در اوج لحظات اکشن فیلم؛ فیلمبرداری خضوعی ابیانه یادآور نماها و سکانسهای مشهور فیلم اسپیلبرگ به نام نجات سرباز رایان است؛ در طی چند سال اخیرکه زمانی طولانی از پایان جنگ گذشته است و احساسات ناسیونالیستی مردم فروکش کرده است و فیلمهای شعاری دهه شصت و هفتاد رنگباختهاند، فرصتی پدید آمده است تا فیلمسازان جوان و خوشقریحهمان به سراغ این موضوع حساس و درعینحال مهم در تاریخ کشورمان بروند و در این بین توکلی خواسته با این فیلم تصویری نو و تجربه نشده از رشادتها و شهامتهای رزمندگان جنگ ارائه دهد و در بیشتر صحنه های فیلم که مربوط به درگیریهای نظامی و بمباران و آتش و خاک و خون است با دکوپاژ هوشمندانه و میزانسنهای دقیق در میان جلوه های ویژه دست اول، تصاویر فوق العاده و صحنه پردازی های شگفت انگیز؛ چهره عریان جنگ را به تصویر بکشد، چهره ای آغشته به خاک و خون و آتش و تیر و ترکش که صحنه های دلخراشی را نیز نمایان میکند و فیلمساز جرئت بسیاری در به نمایش کشیدن تصاویر تکان دهنده و تلخ جنگ از بمب شیمیایی و آوارگی مردم و کودکان به خرج میدهد و تصویری بدون شعارزدگی با آدمها و قهرمانهای زمینی و به دور از هرگونه اغراق و سطحی نگری، در کمال واقعگرایی تصویری متأثرکننده و جذاب ارائه میدهد.
اثر جدید بهرام توکلى به شدت سرپاست و قصهاش را خیلى ساده و بدون اتفاقات عجیب و غریب روایت میکند و نهتنها هیچ شباهتی به آثار پیشینش ندارد، بلکه بیشک مهمترین بیگپروداکشن جنگی سینمای ایران و فیلمی با کلاس جهانی است که صرفاً یک واقعه تاریخی را با استفاده از تکنیکهای سینمایی روایت میکند، نمونه بارز این گونه فیلمها، فیلم "دانکرک" ساخته ی اخیرکریستوفر نولان است؛ این گونه فیلمها توجه زیادی به داستان سازی و قصه گویی ندارند و صرفاً یک حادثه تاریخی عظیم و خاص را روایت میکنند و به همین دلیل شاید ایراداتی به فیلمنامه های این گونه از آثار گرفته شود؛ نقد دیگری که بر تنگه ابوقریب وارد است، عدم شخصیت پردازی مناسب کاراکترها میباشد، فیلمساز با وجود خلق لحظات و فضاهای تاثیرگذار و واقعی خیلی نتوانسته به آدم ها و درونشان نزدیک شود و کاراکترهای فیلم را به تماشاگر معرفی کند؛ کاراکترهای زیادی از جلوی دوربین رد میشوند، اسامی زیادی فریاد زده میشود، شخصیتهایی که بیننده فرصت آشنایی با آنها را ندارد و باعث شده فیلمساز مقهور این فضاسازی شود و درام شخصیتها کمتر و ضعیف تر پرداخت شود؛ گویا تنگه ابوقریب میخواهد مستند باشد و برای همین داستانی را روایت نمیکند یا داستان همان جنگ است، در واقع قصه همان عملیات آزادسازی تنگه است و هیچ درام دیگری جز ایستادگی، ایثار و عطش آن لحظات قرار نیست روایت شود؛ فیلم جدید بهرام توکلی فاقد یک شخصیت اصلی به عنوان قهرمان میباشد و در سینمایی که از فقدان قهرمان رنج میبرد بیش از یک قهرمان دارد قهرمانی که به صحنه بیاید و همه را از چنگال سختی نجات دهد؛ همانطوری که دفاع مقدس در رشادتهای چند شخصیت خاص خلاصه نمیشود، بهرام توکلی در تنگه ابوقریب به رشادتها و جان فشانی های تمامی نیروهای حاضر در میدان جنگ میپردازد و زین سبب قهرمانی را برنگزیده تا بتوانیم اعمال قهرمان گونه هر کدام را به چشم ببینیم؛ در فیلم قهرمان خاصی نداریم و در نهایت پس از شهادت و مجروحیت مردان اصلی میدان، قهرمان دیگری ظهور میکند و این داستان پرشکوه را به نقطه طلایی میرساند تا فیلم در اوج به پایان رسد؛ در واقع قهرمان همان رزمندهای است که در پوستر فیلم در میان دود و غبار است و فیلم روایت مقاومت اوست.
تنگه ابوقریب با سوژه بکر، بازیهای خوب، میزانسن دقیق و دکوپاژ درست دوربین، دست در دست هم دادند تا تماشاگر را تا انتهای فیلم به صندلی میخکوب کنند و دیدن این فیلم با آن سکانسهای جنگی حیرتآور و تکان دهندهاش که بدون شک اثری درخشان در حیطه بازسازی صحنه های جنگ و میدان نبرد است و پلان سکانسهای پر انفجار و تو درتوی فیلم به لحاظ تکنیکی چند پله کیفیت سینمای جنگ در ایران را ارتقا داده و از نظر صحنههای اکشن و جنگی جزو آثار منحصر به فرد سینمای دفاع مقدس محسوب میشود، تجربهای که در مخلوط شدن با مستند بودن داستانش تاثیری شگرف بر مخاطب میگذارد و نویدی از افزایش چشمگیر توانایی اجرایی سینمای دفاع مقدس دارد و نشان از آن دارد که درصورت تهیه امکانات فیلمسازان ایرانی توانایی های بسیاری دارند، قدرتی که سالهاست در حوزه فیلمهای دفاع مقدس به فراموشی سپرده شده است.
در فيلم تنگه ابوقریب نه شكست را خواهيم داد نه پيروزي و حتی در آن يك سرباز عراقي هم دیده نمیشود و فقط چند تانك از عراقيها ديده ميشود اما با این حال مخاطب فضای جنگ را با گوشت و پوست خود حس میکند؛ از نکات جالب فیلم تنگه ابوقریب علاوه بر حضور مهدی پاکدل در نقش سردار محمدرضا یزدی فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) فرمانده گردان عمار لشکر27 محمد رسول الله(ص) که یکی از قهرمانان اصلی این فیلم محسوب میشود؛ این است که در پایان فیلم به جاى اسامى بازیگران، تماشاچیان با اسامى شهداى گردان عمار روبرو مىشوند که انتخاب این پایانبندى نیز انتخاب هوشمندانهاى بوده است.