جستجو در سایت

1396/11/24 00:00

بیرقِ ابتذال

بیرقِ ابتذال

  

اکران «امپراطور جهنم» و «عرق سرد» در دو سانس پشت سر هم در سینمای رسانه‌ها از این جهت مبارک است که شباهت‌های این دو فیلم بیش‌تر به چشم می‌آید. هر جفت آن‌ها آثاری بنجل و دم‌دستی هستند و تنها یک تفاوت دارند: یکی متعلق به جریان‌های ارزشی است و دیگری برآمده از دل شبه‌روشن‌فکران. هردو به یک میزان محتوازده‌اند و آثارشان مضحک می‌نماید. 

«عرق سرد» درست مانند فیلم‌های شعاریِ ارزشی پر از شخصیت‌های سیاه و سفیدِ اگزجره است. گروهی از کاراکترهای «سنگ‌دلِ مذهبی» جلوی شخصیت مثبت داستان قد علم کرده‌اند. در حالی که هیچ کدام از این دو صفت به لحاظ دراماتیک پردازش و قابل باور نمی‌شوند. سنگ‌دلی و آنتی‌پاتیک بودن این شخصیت‌ها دارای پشتوانه‌ منطقی نیست و فیلمساز صرفاً از آن‌ها کاریکاتورهایی دیوصفت ساخته است. مذهبی بودن آنان نیز هیچ دلیل دراماتیکی ندارد و اگر مذهب را به کلی از رفتار و منش این آدم‌ها حذف کنیم هم لطمه‌ای به قصه وارد نمی‌شود. همچنین نگاه کنید به گریم امیر جدیدی و این‌که تیپ‌سازی‌های فیلم تا چه اندازه به استانداردهای تلویزیونی وفادار است. پس پرداخت این‌چنینی کاراکترها یک دلیل دارد و آن هم تحمیل نویسنده و کارگردان است. انگار خون طوری جلوی چشمان فیلمساز عصبی و محتوازده‌ی ما را گرفته که نمی‌گذارد درام‌پردازی سیر منطقی و معقول خود را طی کند. او قصد دارد تا مخاطب را از چندین کاراکتر متنفر کند که البته تا این‌جای کار مشکلی نیست کما این‌که بسیاری از فیلم‌ها دارای شخصیت‌های منفیِ منفور هستند. ایراد آن‌جاست که این تنفر به شکلی منطقی دراماتیزه نمی‌شود و سعیل بیرقی به‌سان یک دیکتاتور می‌خواهد مضامین مدنظر خود را به مخاطب حقنه کند.

«عرق سرد» به دلیل فرومایگی بیش از حدش در فرم، مایه بی‌اعتباری سینمای اجتماعی ایران است و از همین‌رو فمینیسم را هم لوث می‌کند. حمایت از حقوق زنان در جامعه ایران امری کاملاً ضروری است اما وقتی کسی بلد نیست با بهره‌گیری از زبان سینما و به شکلی درست از چنین موضوعی دفاع کند، بهترین کار این است که عقب بایستد و لااقل آن را به لجن نکشد. 


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط