جستجو در سایت

1396/11/20 00:00

نقد و بررسی ژانر اکشن

نقد و بررسی ژانر اکشن

نقد و بررسی فیلم پلیس ها و سارقان


منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی

#مهیارمحمدملکی


از همان اول خیالتان را راحت کنم زمانیکه به تماشای این اثر نشستم انتظار داشتم در حداقل ترین حالت یک اکشن سرگرم کننده را شاهد باشم  اما به جای آن با اثری روبه رو شدم  که بسیار بد و ضعیف  بود به نظرم بد نیست به بهانه نقد این اثر نگاهی هم به ویژگی های بارز و مشخص یک اکشن فاخر داشته باشیم 

با من مهیار محمد ملکی و نقد فیلم پلیس ها و سارقان همراه باشید


در همین ابتدا بهتر میدانم نقد را با کارگردان اثر یعنی اسکات ویندهازر پیش ببریم 

اسکات کار خود را از سال ۲۰۰۱ میلادی در دو حیطه نویسندگی و کارگردانی شروع کرد پرونده کاری ایشان در طول این سال ها نشان میدهد که در هر پروژه کاری با ستاره ای  نامدار و سرشناس از دنیای  هالیوود همراه بوده است که البته دلیل این امر چیزی جز بحث گیشه نیست و همچنین سابقه تصویری بنده از این کارگردان این موضوع را عیان میکند که اثر پیش رو تنها اثری از پروژه های  ایشان است که  از بازیگران دست چندم آمریکایی همچون مایکل جا وایت بهره برده است 

با تمام این تفاسیر هیچگاه سعی نکردم در دام پیش داوری بیافتم و برای همین اثر پیش رو را موشکافانه دنبال کردم


نور کور کننده اتومبیل های پلیس و صدای آژیر پیاپی آنها  در تاریکی شب ،خبر از یک اکشن تمام عیار میدهد کاخ آرزوهایی که خیلی زود در ذهن مخاطب شکل میگیرد و خیلی زود هم دچار ریزش میشود 

اسکات برای ایجاد درگیری بیشتر ،از همان ابتدا سعی دارد از دوربینی برای تصویربرداری بهره ببرد که شکل مستند گونه وواقع گرایانه اش بیشتر باشد برای همین موضوع شاهد هستیم در غالب صحنه ها دوربین روی دست است یا نمای تصویر برداری شده ذهنی میباشد


همه این موارد باعث میشود که ما با جغرافیای بسته محیط طرف باشیم و این دقیقا همان چیزیست که مایکل با بازی مایکل جا وایت در صحنه اولیه ورود به خانه شاهدش هست 

نکته اینجاست که وقتی زاویه دید محیط بسته باشد غافلگیری زمینه و بستر مناسب تری جهت حادث شدن دارد 

و این همان نقطه ضعف بزرگ اثر پیش رو میباشد که هیچگاه به درستی اتفاق نمیافتد


علیرغم تمام موضوعات ذکر شده چرا بعد از غافلگیری ،شوکی وارد نمیشود ؟


پاسخ در چند بخش خلاصه میگردد


۱:بازیگردانی بسیار پر اشتباه 

۲:موسیقی متن شلوغ و البته بی کیفیت 

۳:عدم شناخت کارگردان نسبت به پدیده غافلگیری و چگونگی وقوع ان 

۴:دیالوگ نویسی بسیار بد 

۵:پرداخت بد پلان ها 

و در کل تدوین بسیار غلط 

همه این موارد دست به دست هم میدهد که این اثر هیچ نقطه قوتی نداشته باشد و تماما به جز چند دقیقه ابتدایی در باقی اوقات  سقوط را تجربه کند


بازی ها بسیار رها بود به طوریکه دیالوگ ها با فاصله زیاد از حال و احوال شخصیت ها بیان میشود


موسیقی بک گراند فیلم و همچنین فصاسازی   محیط در بخش صدا   ،هیچگاه نمیتواند درست و به جا عمل کند بدین ترتیب که هیچ تنوعی در ویژگی های ساختاری موسیقی متن مشاهده نمیشود و تماما یک تیپ موسیقی را در همه بخش های فیلم شاهدش هستیم 

لازم به ذکر است موسیقی روی کار به حدی افتضاح و بی کیفیت است که شاید اگر نبود انقدر اثر دچار آسیب نمی شد که الان هست این در حالی هست که همه شما مستحضر هستید 

در  یک اکشن درجه یک،موسیقی بخش جدایی ناپذیر آن است


اساسا سوال دیگری که باید پاسخ داده شود آشنایی با این موضوع است که غافلگیری حقیقی چگونه حادث میشود ؟


این موضوع زمانی اتفاق میافتد که هم صدا و هم تصویر به صورت توامان طوری به نمایش در بیایند و شنیده شوند که مخاطب بدون هیچ اماده سازی قبلی به این سمت برود که در یک لحظه با  یک اتفاق  در اثر دچار شوک شود 

آشنا ترین راه برای وقوع غافلگیری شکستن سکوت است بدین ترتیب که صدای بک گراند به طور کامل گرفته میشود و بعد در یک لحظه با خلق یک صدا یا به نمایش در آوردن یک صحنه شوک را در مخاطب ایجاد میکند  اما به سبب نوع ژانر انتخابی میزان این نوع غافلگیری و البته جنس ان متفاوت خواهد بود


یکی دیگر از راه های مرسوم برای خلق این موضوع ،فریب های کارگردان است بدین صورت که کارگردان با به نمایش در آوردن های پیاپی یک صدا به صورت پرتکرار  مخاطب را به دفعات دچار شوک میکند اما هر بار منبع شکل گیری صدا را هم  مشخص میکند  و بدین ترتیب مخاطب هر بار خود را اماده مواجهه با پدیده آشنایی میکند  حالا اینجا نوبت کارگردان و فیلمنامه نویس اثر است  که با یک تغییر رویه صدا را با پدیده ای جدید توامان کنند و بدین ترتیب بعد از خلق چند شوک فرعی شوک اصلی را در بزنگاه فیلم خلق می  کنند

مثال:صدای ساعت که شبیه قدم های پا است اما در همین فی مابین قاتلی در حال نزدیک شدن است


به فیلم برگردیم ،همانطور که انتظار میرفت اثر پیش رو به صورت پر شتاب سعی دارد بذر های خود را در دل فیلم کاشت کند به همین خاطر باید به عرض برسانم که انقدر پرداخت شخصیت ها ضعیف کار شده است که  رفت


و امد آنها در دل قصه هیچ اهمیتی ندارد ضمن انکه لحن فیلم هم معلوم نیست یعنی مشخص نیست که ما با یک اثر اکشن بزن بکش تریلر طرف هستیم یا قرار است یک داستان معمایی پلیسی را شاهدش باشیم


قصه چند شخصیت فرعی هم دارد که هیچگاه کمکی به خط سیر اصلی اثر نمیکنند به نوعی فقط هستند تا ساعات کسل آور فیلم پر شود


اسکات در بحث شخصیت پردازی چه در مورد همسر مایکل و چه سایر همکار ها به صورت بسیار سرسری ،پرشتاب،نمادین،و کلیشه ای با دیالوگ نویسی مصنوعی عمل میکند


همچنین ویندهازر در بحث زاویه دید هم دچار بلا تکلیفی و سردرگمیست چرا که وی هر بار با شیفت کردن دوربین خود و تغییر زاویه دید ان ،عملا قرار داد نانوشته خود با مخاطب را زیر سوال برده و یا ریتم کار را دچار افت میکند


اسکات در چند پلان موازی همچون صحنه ورود سارقین به بانک میبایست تعلیق را به شکلی صحیح به فیلم تزریق کند که در این زمینه هم ناموفق است


سوال


تعلیق به شکل صحیحش چه زبانی حادث میشود ؟


وقتی سیستم روایت قصه به صورت دانای کل باشد یعنی مخاطب با هدایت دوربین توسط کارگردان   امکان سرک کشیدن  در بسیاری از سوراخ سمبه ها ی فیلم را داشته باشد بستر شکل گیری تعلیق فراهم میشود 

همانطور که عرض شد یکی از همین سکانس ها صحنه ورود سارقین به داخل بانک است که متاسفانه هیچ نقطه قوتی ندارد 

مهمترین عیب این اثر نبود موسیقی متن درخشان 

نبود افکت های ناب تصویری 

و البته نبود کارگردانی اکشن مناسب 

و همچنین دکوپاژ صحیح 

میباشد همه این موارد که عمدتا به تدوین مربوط میشود سبب گشته تا تعلیق به شکلی صحیح حادث نگردد


همانطور که قبلا عرض شد تمامی مباحث صدایی محیط اعم از شلیک گلوله یا ضربات با مشت و لگد بدون روح و پرداخت صحیح میباشد


اما وقتی از مباحث فرمیک اثر فاصله میگیریم و نگاهی به محتوا یا همان فیلمنامه میاندازیم مشاهده میکنیم اینجا هم اصلا با اثر خوش ساختی طرف نیستیم اسکات حتی نتوانسته یک تقلب ساده از رو دست اساتید این نوع ژانر به انجام برساند که اگر انجام می داد اوضاع انقدر وحشتناک نبود


فیلمنامه اثر جدا از ضعف محتوایی در منطق روایی هم مشکلات جدی دارد


جمع بندی پایانی


همه انچه که فیلم از حیث سینما به نمایش در میاورد در پنج دقیقه ابتدایی و انتهایی ان  خلاصه میشود 

باقی چیزی جز مزخرفات  نیست 

نمره ارزشیابی از ده :۱

#مهیارمحمدملکی