جستجو در سایت

1394/01/21 00:00

رخ ماندگار

رخ ماندگار
رخ دیوانه، تلفیقی از سینمای تارانتینوبا داستانهای عامه پسندش وگونه ای از ژانراجتماعی مدرن با سبک جدید نمایش است که اتفاقات روی پرده را هربار درنظر بیننده به دروغ تبدیل می کند. قصه ی دوستی چند جوان مادررفته (!) و پدر درگذشته، که در شبکه های اجتماعی با یکدیگر آشنا می شوند و با گذاشتن قرارهای عجیب و غریب و یک شوخی بچگانه درگیر ماجرای خطرناکی می شوند. فیلم دارای فرم قابل قبول و کمتر دیده شده در سینمای ایران است که با استفاده از عنصر غافلگیری بیننده را تا انتها بر روی صندلی میخکوب می کند. شروع فیلم با ریتم تند و فانتزی که مشابه دوستیهای شبکه های ارتباطی است با هوشیاری کارگردان و استفاده ی به جا از افکت های مناسب ، معرفی مختصری از شخصیتهای داستان و طریقه آشنایی شان را از زبان راوی (پیروز) ارائه می کند. پیروز با معرفی دوستانش که اغلب بی پدرو مادر هستند به شرح اتفاقات داستان می پردازد که در ادامه با یک قراراینترنتی بین آنها و شرط بندی بین مسعود وماندانا بر سر دزدی از یک خانه، محرک اصلی قصه آغازشده و تبدیل به یک فیلم هفت پرده ای می شود که قرار است درنهایت با ارتباط بین سکانسها در هرکدام از این پرده ها شخصیتها بیشتر معرفی شوند و اتفاق اصلی نیز به موازات آن دنبال شود . اینجاست که برگ برنده ی فیلم در غافلگیری بیننده در هرکدام از پرده ها رو می شود و هرباربیشتر شاهد درهم تنیدگی داستان می شویم. فرمی خلاقانه در یک تریلر پیچیده که فیلم را در فرم، شانه به شانه ی فیلمهای روز سینما به جلو می برد. بازی بازیگران فقط بد نبود شاید به این دلیل که انتظار کمی تغییر را در بازی طناز طباطبایی و صابر ابر داریم که اندکی تکراری می نمایند و بازیگر نقش پیروز که بیان خوبی در روایت نداشت اما در مجموع راضی کننده بود. فیلم با اینکه در محتوا اشاره ی درستی به معضل ارتباطات دم دستی و بی هدف امروزه ی جوانان در اینگونه شبکه ها را دارد با این حال داستانک های پررنگ تری را نسبت به این سوژه ارائه می دهد که موضوع اصلی را درحاشیه نگه می دارد. شاید در اواسط داستان بیننده مفهوم مرام و معرفت در دوستی را جایگزین معضل ارتباطات اینترنتی می کند که محوریت داستان براساس آن شکل گرفته است. اما یکی از نقاط اصلی ضعف فیلم وجود شخصیت خنثی و کارگردان اصلی حوادث داستان یعنی شکوفه است. او که انگیزه ی درست و حسابی برای این نقشه ی خود ندارد عملا در فیلم یک مهره ی فراموش شده است که در انتهای فیلم ظاهر می شود و آب سردی است بر پایان قصه که می توانست باورپذیرترباشد. مرگ پیروز، که فیلم هم همراه او به پایین پرتاب می شود و روایت سرد راوی که از آن دنیا با ما سخن می گوید . آیا پیروز واقعا مرده است یا باز هم بیننده بازی خورده است؟! شاید اگرداستان مادرماندانا هم از داستان حذف می شد فیلم یکدست تری را شاهد بودیم . با این حال با یک دست مریزاد به کلیه ی عوامل و سازندگان فیلم می توان گفت رخ دیوانه یک سروگردن بالاتر از سینما در چند سال گذشته است که مخاطب را تا انتهای قصه درگیرخود می کند و به نوعی پیشگام در استفاده از یک گونه ی جدید نمایش بر روی پرده ی نقره ای سینمای ایران است.