اثری سیاه اما تاثیرگذار

هفت و نیم ساخته نوید محمودی اثری ساده و جمع وجوری ست که در هفت اپیزود سکانس پلان ساخته شده محمودی که همیشه قصه پردازی و پرداخت به بحران های فردی و اجتماعی مسئله اش بوده در هفت نیم به دختران ایرانی و افغانی پرداخته دخترانی که با آینده ای مشخص که جمعه شب مراسم عروسی شان است اما هر کدام به نوعی درگیر مسئله ای هستند، نکته حائز اهمیت در شکل گیری قصه وحدت محتوایی و ایجاد بحران ست، بحرانی که به صورت انسجام یافته باعث می شود فیلمساز شکل روایی اثرش را درست و به قاعده مطرح کند ، در شمایل کلی انگار محمودی هفت فیلم کوتاه را بهم چسبانده است اما آن چیزی که از محتوا و زیرساخت قصه پدید آمده باعث شده داستانک های کوتاه به شکلی مجزا کنار هم قرار بگیرند روند هفت داستان با ایده مشترک توانسته اثر را به یک فیلم دغدغه مند تبدیل کند ، هفت دختر ایرانی و افغانی در فیلم داریم که هر کدام شان با یک بحران سرو کار دارند و محمودی توانسته در یک اثر هفتاد دقیقه ای به مسائلی مثل ازدواج اجباری، کودک همسری، تجاوز، خشونت خانگی و گواهی سلامت بکارت بپردازد از همین جهت با یک اثر اجتماعی مواجه ایم اثری که می کوشد تا دختران را به عنوان یک جنس آسیب پذیر در مواجهه با خشونت های مردانه نشان بدهد البته که پرداختن به مسائل و مشکلات دست و پاگیر زنان و نشان دادن مرد سالاری موضوعی تازه ای نمی باشد اما محمودی با انتخاب زاویه ای درست در بهره گیری از نگاهی یک سو و جامع فارغ از دفاع از حقوق زنان بستر مناسبی برای بازگویی ایده اش انتخاب کرده به طوری که ایده و روند داستان از فمینیسم فاصله گرفته و همین باعث تابوشکنی و عبور از خط قرمزها شده تا فیلمساز بتواند در موقعیت های بحرانی قصه گویی کند در این میان محمودی به هیچ وجه دنبال درست و غلط بودن موقعیت های پیش آمده نیست او به عنوان دانای کل روایت کننده است، آنچه که از اپیزود اول تا آخر روایت می شود بخشی از نگاه جنسیت زده مردانه است یعنی به جز اپیزود آخر (شکر) که در آن اپیزود دختر غایب است اما سعید عاشق است و تنها مردی که می تواند حامی یک دختر باشد دختری که در قمار پدرش فروخته شده، اما در تمامی ایپزودهای دیگر نقش مرد به عنوان یک فرد بی اعتماد به زن معرفی می شود مردهایی که به هر نحوی می خواهند از مردانگی خود استفاده نامتعارف کنند مردهایی که اعتماد به شریک زندگی شان ندارند در اپیزود دوم مهراب بعنوان یک مرد مادرش را دلیل تایید بکارت نگار می داند در اپیزود اول شبانه می خواهد برای ترمیم دخترانگی اش نزد دکتر برود در کودکی به او تجاوز شده و او نمی داند این موضوع را چگونه به نامزدش بگوید اما در اپیزود نیلوفر قضیه کمی فرق می کند و محمودی درست توانسته با تابو شکنی و عبور از خط قرمز ها ترنس بودن یک دختر را روایت کند دختر افغانی که قرار است جمعه شب ازدواج کند اما هیچ وقت نتوانسته موضوعی به این مهمی را که از کودکی از آن رنج می برد را به پدرش بگوید عکس العمل پدر هم در مواجهه با این بحران به شدت ابتدایی و ساده انگارانه است اما این مسئله بحرانی و درد آور تبدیل به یک تابوی پنهان در بعضی از دختران است که به دلیل شرایط اجتماعی و اعتقادی جرات بازگویی ندارند، البته که محمودی در اپیزود راحیل به درستی ولنگاری در رابطه های امروزی را نشان می دهد دختری که در ارتباط با یک پسر دچار آسیب بکارت می شود و دست به خودکشی می زند، صرفا فیلمساز توانسته در برقراری ارتباط عرف و غیرعرف فاصله گذاری کند و سعی داشته کنار دختران فیلم باشد در سکانس آخر نشان دادن هفت دختر در ماشین عروس پیام مهم اثر است دخترانی که با تمام محدودیت های شخصیتی تن به ازدواج دادند، هفت و نیم نگاه آسیب شناسانه ای ست از مصائب نخ نما شده ای که در دهه نود شاهد آن هستیم، این فیلم مرزبندی باریکی بین مرد و زن دارد چگونگی محدویت های زنان و شک های بی دلیل نسبت به آنها ، زورگویی و تجاوز و خشنوت در محتوای اثر گنجانده شده و این مصائب مرز نمی شناسد به همین دلیل فیلمساز از دختران سرزمینش یعنی افغانستان هم استفاده کرده است.
نوید محمودی توانسته فیلمی شسته و رفته بسازد اثری قصه گو درباره زنان که ساختار درستی در راستای محتوایش دارد ایده سکانس پلان بودن فیلم باعث درگیری بیشتر مخاطب شده، شکل گیری داستانک های ده دقیقه ای به صورت مجزا مخاطب را با اثر همراه می کند تکانی در دوربین احساس نمی شود و این حُسن اجرا است انتخاب بازیگران هم از نکات مثبت فیلم به حساب می آید، هفت و نیم اثری تامل برانگیزی ست که شاید باعث کاهش انگیزه های جرم و جنایت و شک و تهدید نسبت به دختران شود به همین دلیل هفت و نیم به مراتب از فیلم خانه پدری یا خانه دختر جلوتر است چرا که نکته ای را در تعلیق و لفافه نگه نمی دارد، فیلمساز اینقدر جرات دارد که اثری سیاه اما تاثیرگذار بسازد.