هنر، تاریخ و سیاست آلمان، همگی در فیلم" رویت را برنگردان"

اختصاصی سلام سینما- یک درام گیرا و متفکرانه از نویسنده-کارگردان آلمانی فلوریان هنکل فون دونرسمارک است که در شهر درسدن 1976 روایت می شود. دنیایی به هرج و مرج کشیده شده، شرایطی که بدوا شجاعت تصور می شد، و ذهن آشفته زنی به نام الیزابت(ساسکیا روزندال )را نشان می دهد. خواهرزاده او کرت( کی کور ) که یک نقاش بلندپرواز است، به اتاق آمده و او را عریان می بیند، خودش را به عقب می کشد، اما الیزابت می گوید" هیچ گاه رویت را برنگردان، هرچیزی که واقعیت داشته باشد زیباست".
فیلم نمونه های خودش را برای زیبایی دارد، این در فریم های پرحرارت کلب دشانل و موزیک پرشکوه مکس ریچر مشهود است. سخت است تا بتوان احساسات شدیدی که در نقش آفرینی ها وجود دارد و شفافیت اخلاقی که فون دونرسمارک از آنها برای مواجه با وحشت های پیش روی آلمان قرن 20 استفاده کرده است را انکار کرد.
اما آن وحشت ها- مانند آتش سوزی جنگ جهانی دوم، خیزش وحشیانه جمهوری دموکراتیک آلمان- دروغ پنهان شده در احساسات الیزابت را افشا می کند. حقیقت معمولا خوشایند نیست، و اگرچه" رویت را برنگردان "زیباست و از آن دسته از فیلم هایی است که احتمالا امسال تماشا خواهید کرد اما از نشان دادن حقیقت اجتناب نمی کند.
فیلمی طولانی است که بیش از سه ساعت زمان می برد و در چند دهه روایت می شود، اما فون دونرسمارک که استاد پیشرفت است به زودی شما را جذب می کند. اکثر ترومایی که وجود دارد به صورت غیریکنواختی پخش شده است: نشانه های هشداردهنده ای از بیماری روانی الیزابت در بیمارستان درسدن که در آنجا کارل سیبند(سباستین کخ)، متخصص زنان و زایمان، او را به موسسه ای منتقل می کند که قادر به بازگشت نیست. یکی از مهم ترین مسائلی که" رویت را برنگردان" به آنها می پردازد نشان دادن فساد گسترش یافته حیطه پزشکی در دوران آلمان نازی است، که متخصصینی مانند سیبند با قدرتی که ایالت در اختیارشان قرار داده بود هر فردی را که نابارور بود محکوم کرده و یا حتی می کشتند.
سالها بعد از اینکه کرت(تام شلینگ ) که فردی متفکر و کتابخوان است، الیزابت و خانواده اش را طی جنگ جهانی دوم از دست می دهد- به دنبال رویای نقاش شدن می رود. به آکادمی هنر درسدن که اکنون بخشی از آلمان شرقی است می رود و متوجه نظام کمونیستی آن می شود.
زمانی که در مدرسه با الی(پائولا بیر )دانشجوی جوان و دوست داشتنی که سرشار از احساس، تفکر و ایده های هنری است آشنا می شود نیمی از فیلم به این داستان می پردازد. کرت و الی عاشق می شوند، ازدواج کرده و با قطار به غرب فرار می کنند، مدت زمان کوتاهی قبل از اینکه دیوار برلین فرو بریزد. در آنجا کرت به گروه پیشروهای مثبت اندیش در آکادمی هنر دوسلدورف می پیوندد. اما حتی چنین هنرهای تجربی و مدرنی وی را ارضا نمی کنند، چنین چیزی تنها در گذشته پیدا می شود.
رویت را برنگردان- مانند فیلم قابل توجهی که فون دونرسمارک با عنوان" زندگی دیگران "در سال 2006 ساخت و به دنبال آن فیلم" توریست" در سال 2010- به درون آلمان رسوخ کرده و این سوال را مطرح می کند که در زمان هرج و مرج های سیاسی و آشفتگی های اخلاقی هنر چه نقشی دارد؟ اما در اینجا در مقایسه با "زندگی دیگران" فیلم تنها به تغییر افراد نمی پردازد. خطوطی که بین خوب و بد وجود دارد از ابتدا به وضوح قابل تشخیص است و در ادامه داستان هم دیده می شود.
سرنوشت کرت و سیبند، قاتل عمه اش، را بهم نزدیک می کند، با این وجود هیچیک به تاریخچه تاریک دیگری شک نمی کند( کخ که در فیلم زندگی دیگران نقش یک نویسنده دگراندیش را داشت، در اینجا از تکبر خودش برای یک پایان شیطانی استفاده می کند). یکی از اهداف فون دونرسمارک این است که مخاطب با چیزهای زیادی ارتباط برقرار کند. تاریخ معمولا راه حل راحتی ارائه نمی دهد و شجاعت کارگردان در این است که از سناریویی استفاده می کند که کنترل کردن آن سخت است.
به نظر می رسد که فون دونرسمارک نسبت به هرفرد و هرچیزی که در بوم نقاشی اش باشد علاقه نشان میدهد. او با طعنه ای سروکار دارد که براساس آن به نظر می رسد که در دوران ظالمانه ی پس از رژیم فاشیسم یک فرد عادی مانند پدر کرت( جورج شواتوف )، بیشتر از سیبند تقاص کارهایش را می دهد.
بیشتر از هرچیز به نظر می رسد که کارگردان به مشکلاتی که گریبانگیر کرت شده اند علاقه نشان می دهد: چگونه از شور و شوق او برای نقاشی استفاده می کند تا دنیای رو به زوالی را نشان دهد. داستان کرت اندکی شبیه به هنرمند آلمانی جرهارد ریچر است کسی که در دهه 1960 پیشگام نقاشی با رنگ روغن بود و منجر به ایجاد جلوه های بصری در عکسبرداری شد. چنین تکنیک هایی در نهایت ریچر را به سمتی انتزاعی سوق داد، چیزی که در پشت پرده این فیلم به چشم می آید.
"رویت را برنگردان "رویکردی کلاسیک دارد و همین آن را ارزشمند کرده است، تاثیرگذار ، آرام و قابل توجه است. شامل صحنه های زیبایی از عشق ورزی و تولد است که شما را وادار به تفکر می کند. به نظر می رسد که این فیلم از جنبه های زیادی سفارشی ساخته شده است، و امیدوار است که به همین دلیل مانند فیلم" زندگی دیگران" در اسکار امسال نیز نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شود اما ممکن است چنین اتفاقی نیفتد.
منبع: لس آنجلس تایمز
مترجم: مهتاب عیوضی