جستجوی پر ثمر
شیر د قیقا همان درام عاشقانه ایست که از مکتب اکسپرسیونیسم در سینما به درستی پیروی میکند چرا که تمام تمرکز فیلمنامه نویس بر روی بلد کردن عواطف و احساسات مخاطب خود میباشد
ایده همان ایده عاشقانه تکراری جدایی مادر و فرزندیست که بار ها و بارها در سینمای ایران و سایر کشور ها تکرار شده است و نکته جالبش اینجاست که هر بار با اقبال گسترده عمومی مخاطبان سینما مواجه گردیده است نقطه قوت شیر پرداخت نسبتا متفاوت این ایده میباشد به عبارتی شیر از دو پیش در امد یک بحران و یک ارامش بعد بحران برای شکل گیری واقعه بهره برده است بدین ترتیب پرده اغازین داستان به صورت سر سری و کاملا هول هولکی به رابطه عاطقی مادر و فرزندی و دو برادر با یکدیگر در زمان کودکی شیر میپردازد در ادامه در پرده دوم شاهد جدایی شیر از خانواده {پیش در امد دوم }و گم شدن وی میباشیم این دو پرده که برای تحقق شخصیت پردازی و نهایتا همذات پندار ی مخاطب سینما شکل میگیرند که به شدت طولانی و خارج از معنا میگردند که همین امر باعث میگردد مخاطب سینما تا حدودی احساس خستگی کند اما فیلمنامه نویس حواسش به این موضوع بوده است بدین ترتیب که هوش و اگاهی فیلمنامه نویس در این قسمت به حدی بوده که برای جلب نظر مخاطب خود از بدنه کار خود پرده برداشته و سعی دارد یک مینی قصه فرعی و بدنه را در بخش پیش در امد دوم به اتمام برساند به عبارتی زمانی که قصه اول {از جدایی شیر تا سرپرستی وی }به اتمام میرسد قصه اصلی و لایه بحرانی اغاز میگردد لایه بحرانی درست همان بخشی از کار است که شیر خود را موظف میداند تا مادرو برادر و خواهر خود را پیدا کند{زندگی شخصیت اصلی دچار تحول دراماتیک میگردد } از اینجا به بعد کارگردان و فیلمنامه نویس پنجاه پنجاه کار میکنند بدین معنا که پنجاه درصد عملکرد انها در شیوه پرداخت خوب و جذاب و پر کشش است و پنجاه در صد دیگر به جهت تک گره بودن قصه و نبود گره فرعی عملا ریتم کار را دچار افت کرده است نقطه انفجار فیلم شیر دقیقا لحظه ایست که وی با مادر خود رو به رو میشود که حقیقتا تاثیر گذار بود اما به دلیل نبود شخصیت پردازی جالب توجه برادر و مادر وی و حتی خواهرش نمیتوان با شخصیت مادر و احساسات ما بین انها ارتباط برقرار کرد
سوال:چگونه میتوان در نبود شخصیت پردازی تاثیر گزار بود ؟
احساس یک مادر از دوری فرزند ش همیشه جز مسایلی بوده که برای مخاطب در همه شرایط قابل درک بوده است و این موضوع ربطی به هنر کارگردان یا فیلمنامه نویس ندارد
این دو میتوانند از این حس و احساس بهره ببرند تا با یک شخصیت پردازی دقیق فوران موج احساسات مخاطب خود را شاهد باشند
به عبارت دیگر این فرصت و زمان خوبی برای فیلمنامه نویس و کارگردان اثر بود که بایک ایده نسبتا تکراری اما پرداختی متفاوت قصه ای را پدید بیاورند که چندین پله بالاتر از اثر حال حاضر بایستد
در کل فیلم شیر فیلم بدی نیست و میتوان ان را به دوستداران سینما پیشنهاد کرد
موفق باشید
منتقد:مهیار محمد ملکی